حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Saturday, 27 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2534×
حجیت ظواهر قرآن
«بررسی حجیت ظواهر قرآن از منظر اصولیون و اخباریون»
حوزه علمیه حضرت بقیة­الله عجل الله تعالی فرجه – قم
استاد راهنما: حجت­الاسلام و المسلمین مهدی دهبان
پژوهشگر: حسین کافتری
طلبة سال پنجم
چکیده
مبحث حجیت ظواهر قرآن میان دو فرقه شیعه و سنی، بحثی مسلم و قطعی بوده و می­باشد، اما این اختلاف نظر در این بحث با پیدایش اخباریون در قرن 11هجری ایجاد شد چون آنها حجیت ظواهر قرآن را نفی می­کردند تا جایی که برای دفاع از سخن خود قائل به تحریف قرآن شدند و از طرفی دیگر آنها در فهم و استنباط احکام و مسائل‌شرعی از قرآن‌کریم، نه تنها برای ظواهر آن اعتباری قائل نیستند، بلکه معتقدند که عقل بشرِ غیرِمعصوم، صلاحیت فهم ‌ظواهرآیات را ندارند. از آنجا بود که اصولیون در صدد پاسخ به سخنان اخباریون برآمدند و مبحث حجیت ظواهر قرآن به طور جدی در مکتب اصولیون پیگیری و تدریس می­شد. برخی از نظرات این مکتب تا به امروز استمرار پیدا کرده و توسط برخی افراد مسلمان با جدیت پیگیری می­شود. از آنجایی که هنوز این بحث مبتلابه می­باشد، این مقاله به بررسی تمامی نظرات اصولیون و اخباریون در رابطه با حجیت ظواهر قرآن پرداخته است. یافته ها نشان می­دهد که نظریه اخباریون در رابطه با عدم حجیت ظواهر قرآن صحیح نمی­باشد و ادله ای هم که بر این نظریه اقامه کردند فاقد اعتبار می­باشد چون بحث از حجیت ظواهر آیات در حقیقت گفتگو از اصل حجیت آیات است زیرا اگر ظواهر آیات حجت نباشد، و از طرفی نصوص هم بسیار کم است، از آیات به عنوان دلیل اصلی احکام چیزی باقی نمی­ماند تا در استنباط احکام شرعی بدان استناد شود. حجیت ظواهر آیات قرآن مجید همچون ظواهر سنت و سایر امارات ظنی به دلیل معتبر قطعی نیازمند است تا با ترتیب صغری و کبرای منطقی بتوانیم به مطلوب قطعی دست یابیم. به عبارت دیگر ظواهر آیات دلیل ظنی است و دلیل ظنی مادامی که مستند به دلیل قطعی نباشد، حجت نیست، لذا باید دلیل قطعی بر حجیت آن وجود داشته باشد تا استناد بـه ظواهر آیات، صحیح باشد. مهمترین دلیل بر حجیت ظواهر، سیره عقلاست.
پیشینه تحقیق
سه مقاله:
1. تحلیل نظریه های مطرح پیرامون حجیت ظواهر قرآن در دانش اصول ؛ ملیحی سیدمصطفی، حسینی سیدعبدالرحیم
2. بررسی انتقادی دیدگاه اخباریه در باب عدم حجیت ظواهر قرآن کریم؛ سهراب مروتی، محسن حسن وندی
3. حجیت ظواهر آیات قرآن کریم؛ صدیقه میر شمسی
منابع مشترک:
1. قرآن کریم
2. انصاري، مرتضي بن محمدامين، فرائدالاصول، انتشارات اسلامي، قم، ط نهم، 1428ق.
3. آخوندخراساني، ملامحمدكاظم، کفایه­الاصول، موسسه آل البيت عليهم السلام، قم، ط اول، 1409ق.
4. شهيدصدر، سيدمحمدباقر، دروس في علم الاصول، داراحياءالتراث العربي، بيروت، ط اول، 1425ق.
5. استرآبادي، محمدامين، الفوائد المدنيه، انتشارات اسلامي، قم، ط اول، 1424ق.
6. حرعاملي، محمد بن حسن، تفصيل وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه، موسسه آل­البيت عليهم السلام، قم، ط اول، 1409ق
7. .طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسيرالقرآن، ناصرخسرو، تهران، ط دوم، 1372ش.
8. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی­التفسیر القرآن، مترجم: محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی
9. کلینی رازی، محمدبن یعقوب، الکافی، قم، دارالحدیث
10. شهيدصدر، سيدمحمدباقر، دروس في علم الاصول، داراحياءالتراث العربي، بيروت، ط اول، 1425ق.
سه کتاب:
1. آخوندخراساني، ملامحمدكاظم، کفایه­الاصول، موسسه آل البيت عليهم السلام، قم، ط اول، 1409ق.
2. مظفر، محمدرضا، اصول­الفقه، نجف، دارالنعمان، 1386 ش
3. سبحانی، جعفر، الموجز فی­الاصول­الفقه، موسسه امام صادق علیه السلام، قم، میدان شهداء، 1420ق
منابع مشترک:
1. انصاري، مرتضي بن محمدامين، فرائدالاصول، انتشارات اسلامي، قم، ط نهم، 1428ق.
2. استرآبادي، محمدامين، الفوائد المدنيه، انتشارات اسلامي، قم، ط اول، 1424ق.
3. حر عاملی،محمدبن حسن، تفصيل وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه، موسسه آل­البيت عليهم السلام، قم، ط اول، 1409ق.
4. بحراني، آل عصفور، يوسف بن احمد، الدرر النجفيه من الملتقتات اليوسفيه، دار المصطفي لاحياءالتراث، بيـروت، ط
اول، 1423ق.
5. قوانين الأصول، للمحقق الفقيه ميرزا أبوالقاسم القمي
6.  الحائري الاصفهاني‌، محمد حسين، الفصول الغرويه في الأصول الفقهيه
فهرست
مقدمه
فصل اول: کلیات تحقیق
1. مباحث مقدماتی
1_1. تبیین موضوع
1_2. ضرورت تحقیق
1_3. پیشینه تحقیق
1_4. روش تحقیق
1_5. سوالات تحقیق
1_5_1. سوال اصلی
1_5_2. سوالات فرعی
2. مفهوم شناسی
2_1. معنای لغوی
2_2. معنای اصطلاحی
فصل دوم: بیان مسئله
پیشگفتار
اقسام ظن:
اخباریون و اصولیون
حجیت ظواهر قرآن
دیدگاه اخباریون
ادلة اخباریون
احاديث مورداستناد اخباريون
دیدگاه اصولیون
ادلة اصولیون
پاسخ های مرحوم آخوند
پاسخ امام خمینی (ره)
پاسخ مرحوم نائینی
پاسخ شیخ انصاری
جمع بندی و نتیجه گیری
کتابنامه
مقدمه
دلالت الفاظ بر معانیشان به دو صورت است؛ یا آن لفظ در دلالت بر معنای خود صریح است و احتمال هیچ گونه معنای خلافی هم از آن نمی­­رود که به آن نص گفته می­شود که حجیت آن نزد همگان مورد اجماع است و بحثی در آن نیست، یا دلالت آن بر معنایش به گونه ای است که آن لفظ در معنای خاصی ظهور دارد و احتمال معنای خلاف هم در آن می­رود که در اصطلاح به آن ظاهر گفته می­شود.
در این مقاله بحث از حجیت ظواهر قرآن کریم است که آیا در استنباط احکام می­توان برای ظواهر آن حجیت قائل شد یا نه؟ عده ای آن را پذیرفته اند و عده ای نیز به رد آن پرداخته و استناد به ظواهر آیات در استنباط احکام را خارج از اعتبار دانسته اند. هر گروه نیز در تایید نظر خود و رد نظر مقابل استدلال هایی دارند.
مبحث حجیت ظواهر قرآن میان دو فرقه شیعه و سنی، بحثی مسلم و قطعی بوده و می­باشد، اما این اختلاف نظر در این بحث با پیدایش اخباریون در قرن 11هجری ایجاد شد چون آنها حجیت ظواهر قرآن را نفی کرده و برای دفاع از سخن خود قائل به تحریف قرآن شدند و از طرفی دیگر، آنها در فهم و استنباط احکام و مسائل‌شرعی از قرآن‌کریم، نه تنها برای ظواهر آن اعتباری قائل نیستند، بلکه معتقدند که عقل بشرِ غیرِمعصوم، صلاحیت فهم ‌ظواهرآیات را ندارند. از آنجا بود که اصولیون در صدد پاسخ به سخنان اخباریون برآمدند و مبحث حجیت ظواهر قرآن به طور جدی در مکتب اصولیون پیگیری و تدریس می­شد. برخی از نظرات این مکتب تا به امروز استمرار پیدا کرده و توسط برخی افراد مسلمان با جدیت پیگیری می­شود. از آنجایی که هنوز این بحث مبتلابه ­می­باشد، این مقاله به بررسی تمامی نظرات اصولیون و اخباریون در رابطه با حجیت ظواهر قرآن پرداخته است.
یافته ها نشان می­دهد که نظریه اخباریون در رابطه با عدم حجیت ظواهر قرآن صحیح نمی­باشد و ادله ای هم که بر این نظریه اقامه کردند فاقد اعتبار می­باشد. از سوی دیگر اگر حجيـت ظواهر قرآن در شـريعت را نپذيريم، در واقع راه به سوي احتجاجات الهي را مسدود نموده­ايم، از اين جهت سخن در باب حجيت ظواهر قرآن پايه و اساس براي بسياري از قوانين حاكم بر محاورات وحياني، قانوني و شرعي است.
فصل اول: کلیات تحقیق
1. مباحث مقدماتی
1_1. تبیین موضوع
در حجیت نصوص کتاب قرآن و احادیث بین اصولیون و اخباریون هیچ اختلاف نظری نمی­باشد، لکن اختلاف نظر تنها در حجیت ظواهر کتاب می­باشد، این اختلاف نظر با پیدایش مکتب اخباریون شروع شد، چون آنها قائلند ظواهر کتاب را فقط ائمه معصومین می­فهمند و عقول بشر از ادراک آن عاجزند فلذا حجت نمی­باشد و برای این مدعای خود ادله ای دارند که از نظر اصولیون ادلة محکمی نمی­باشند. در مقابل، اصولیون بر این باورند که ظواهر کتاب حجت اند و برای این ادعای خودشان استدلال هایی دارند که ان شاءالله در این مقاله به بررسی تمامی ادله می­پردازیم.
1_2. ضرورت تحقیق
بحث از حجیت ظواهر آیات در حقیقت گفتگو از اصل حجیت آیات است زیرا اگر ظواهر آیات حجت نباشد، و از طرفی نصوص هم بسیار کم است، از آیات به عنوان دلیل اصلی احکام چیزی باقی نمی­ماند تا در استنباط احکام شرعی بدان استناد شود. فلذا اگر حجيـت ظواهر قرآن در شـريعت را نپذيريم، در واقع راه به سوي احتجاجات الهي را مسدود نموده­ايم، از اين جهت سخن در باب حجيت ظواهر قرآن پايه و اساس براي بسياري از قوانين حاكم بر محاورات وحياني، قانوني و شرعي است.
1_3. پیشینه تحقیق
1. انصاري، مرتضي بن محمدامين، فرائدالاصول، متوفی 1281ق.
2. آخوندخراساني، ملامحمدكاظم، کفایه­الاصول، متوفی 1329ق.
3. شهيدصدر، سيدمحمدباقر، دروس في علم الاصول، متوفی 1400ق.
4. استرآبادي، محمدامين، الفوائد المدنيه، متوفی 1036ق.
5. قوانين الأصول، للمحقق الفقيه ميرزا أبوالقاسم القمي، متوفی 1231ق.
6. تحلیل نظریه های مطرح پیرامون حجیت ظواهر قرآن در دانش اصول ؛ ملیحی سیدمصطفی، حسینی سیدعبدالرحیم، سال انتشار 1398ش.
7. بررسی انتقادی دیدگاه اخباریه در باب عدم حجیت ظواهر قرآن کریم؛ سهراب مروتی، محسن حسن وندی، سال انتشار 1396ش.
8. حجیت ظواهر آیات قرآن کریم؛ صدیقه میر شمسی، سال انتشار 1383ش.
1_4. روش تحقیق
روش ما در این مقاله به صورت استفاده از کتب جامع اصولی، نرم افزار جامع اصول­الفقه، سایت های مرتبط و دروسی که در حوزه خواندیم، بوده است.
1_5. سوالات تحقیق
1_5_1. سوال اصلی
 نظر اصولیون و اخباریون در رابطه با حجیت ظواهر قرآن چیست؟
1_5_2. سوالات فرعی
اخباریون و اصولیون چه کسانی هستند؟
ظهور و حجت یعنی چه؟
چه تفاوتی میان ظواهر و نصوص می­باشد؟
موضع اخباریون و اصولیون در رابطه با ظواهر و نصوص چیست؟
ادله اخباریون بر عدم حجیت ظواهر قرآن چیست؟
ادله اصولیون بر حجیت ظواهر قرآن چیست؟
2. مفهوم شناسی
2_1. معنای لغوی
این اصطلاح ترکیبی از دو واژه “حجیت” و “ظهور” است، حجیت در اصل به معنای صحّت استناد و احتجاج به یک دلیل است و ظهور در اصل به معنای بروز و آشکار بودن می­باشد.
2_2. معنای اصطلاحی
حجیت در نزد عالمان اصول با تعاریف متعدد و مختلف مواجه است اما می­توان گفت بهترین تعریف حجیت در اصطلاح آن چیزی است که امر دیگری را به اثبات میرساند، و فهم غیر علم را به لحاظ اثباتی و نتیجه بخشی جایگزین علم و فهم متقن میسازد.
مقصود از ظهور در اصول، ظهور لفظی است، به معنایی که وقتی شنونده یک کلامی را از شخص عاقل و بالغ و رشید می­شنود یا می­بیند، معنا و مقصودِ اصلی و ظاهری آن کلام را می­فهمد و با اینکه معنای خلاف هم امکان داشته باشد ولی به آن معانی اعتنایی نمی­کند مگر اینکه قرینه باشد و الا هر لفظی به ما هو هو یک معنای ظاهری دارد.
فصل دوم: بیان مسئله
پیشگفتار
ابتدا بحث در اینجا یک بحث کبروی و در اصل حجّت بودن و یا نبودن ظواهر است. بحث صغروی آن در ادامه مقاله خواهد آمد که وجود ظهور در یک کلام چگونه احراز می­شود؟
قبل از شروع بحث چند نکته مقدماتی را ذکر میکنیم:
اقسام ظن:
1. ظن خاص: امارات و ظنونی که دلیل خاص قطعی بر حجیت آنها به طور معین داریم؛ مانند: ظواهر کلام و خبر واحد
2. ظن مطلق(عام): عده ای همچون میرزای قمی معتقدند ادله­ای که بر حجیت برخی برخی ظنون قائم شده­اند، تمام نیستند و لذا ظن خاص در تحصیل احکام شرعی نداریم. اما بر اساس مقدمات انسداد ثابت می­شود که هر ظنی و از هر راهی که بر حکمی از احکام شرعی و یا موضوع آن حاصل شود، حجت است.
  ظواهر کتاب یکی از ظنونی است که در این مقاله بدان می­پردازیم که آیا حجت می­باشد یا نمی­باشد.
نص و ظاهر:
نص: عبارت است از کلامی که دلالت آن بر مراد متکلم قطعی است و احتمال خلاف در آن وجود ندارد
ظاهر: عبارت است از کلامی که در دلالت بر مراد متکلم دارای وضوح و روشنی است، اما در عین حال احتمال خلاف آن نیز در کلام وجود دارد. [1]
اخباریون و اصولیون
اخباریین به عده ای از دانشمندان شیعی در قرن یازدهم و دوازده اطلاق می­شود که اجتهاد را در استنباط احکام شرعی انکار کرده و منابع فقه را در سنت و احادیث معصومین(ع) منحصر نمودند و اعتقادی به نقش عقل و اجماع و قرآن مستقل از تفسیر ائمه ی اطهار (ع) نداشتند.[2] آنان بر این باور بودند که مؤسس علم اصول فقه اهل سنت بوده و استفاده از قواعد آن علم در استنباط احکام سبب می گردد احادیث اهمیت لازم خود را از دست بدهد. از مهم ترین رهبران اخباریون مولی محمد امین استرآبادی مؤلف کتاب الفوائد الـمـديـنـه بـود.
از دیگر بزرگان اخباری سید نعمت الله جزایری است وی وقوع تحریف لفظی قرآن را به صراحت مطرح و به طور مستقل مورد بحث قرار داد و برای اثبات آن اقامه دلیل نمود.[3]
مکتب اخباریون در قرن یازدهم و دوازدهم هجری در بلاد شیعه به خصوص عراق و سواحل خلیج فارس و ایران توسعه و تسلط پیدا کرد اما با مخالفت اصولیون شیعه که در زمان مرحوم وحید بهبهانی به اوج خود رسید، دوره­ی اخباریون بعد از میرزا احمد بن عبد النبی متوفی به سال ۱۲۳۳ قمری به پایان رسید.[4]
 اخباريون تنها علم را ملاک کشف احکام شرعی می­دانستند و به راههای ظنی اعتباری نمی­دادند. علم و یقین به بیشتر احکام را با استناد به اخبار رسیده از اهل بیت علیه السلام میسر می­دانستند.[5]
از همین رو ظهور شناسی آیات قرآن را بدون اتکاء به روایات مأثورة تفسیری از ائمة اطهار (ع)، معتبر نمی­دانستند و سعی داشتند تا این نظر را به بزرگان محدثین پیش از خود نسبت دهند.[6]
محدثین دانشمندانی هستند که از حدود غیبت کبری تا نیمة اول قرن پنجم در عالم شیعه دوران فقه نقلی را پدید آوردند. ایشان با شیوة متقن و دقیق در فراگرفتن و نقل حدیث، شناسایی اسناد و فهم متن آن، کتب روایی مهمی از جمله کتابهای چهارگانه شیعی پدید آورند. این کتاها عبارتند از «الکافی» از ثقه الاسلام محمد بن يعقوب کلینى، «من لا يحضره الفقيه» نوشته شيخ محدثان محمد بن على بن حسين صدوق و «تهذیب و استبصار» از شيخ الطايفه محمد بن حسن طوسی رهبران این دوره بزرگترین محدثان و فقهای شیعه امامیه به حساب می آیند.
از طرف دیگر اخباریون با نفی حجیت ظواهر قرآن در مقابل سایر اصولیون قرار گرفته اند، افزون بر این که با منحصر کردن دلیل احکام در اخبار و روایات، درباره دلایل عقل و اجماع نیز با اصولیون اختلاف به هم رسانده اند.[7]
اصولیون لقبی است که به تمامی مجتهدین و فقهای شیعه اطلاق می­شود که در استنباط احکام شرعی بر اصول و قواعد فقه که با ادله تفصیلی تهیه و تمهید می کنند، پایبند هستند و معتقدند مدارک احکام علاوه بر سنت کتاب، عقل و اجماع نیز می­باشد.
دوره این دانشمندان از زمان قدیمین – ابن ابی عقیل عمانی و ابن جنید اسکافی- شروع می­شود و با ظهور شیخ مفید که عقل، جایگاه خاصی در فقه شیعه پیدا کرد و سید مرتضی و دیگر فقیهان متکلم در نیمة اول قرن پنجم، مکتب اصولیون بر جهان شیعه تسلط یافت و بعد از یک دوره ضعف در قرن ۱۱ و ۱۲، تاکنون به قوت استمرار داشته است.[8] گرچه تفکر اخباریون بعد از دو قرن رخت بربست، اما تأثیر بسیار زیادی در اجتهاد و سیر مباحث اصول فقه گذاشت، به گونه­ای که هم اکنون دانشمندان اصول فقه در مباحث اصولی متداول خود را ملزم به طرح برخی از نظریات و بررسی و نقد آنها می­بینند. اگر ادعا کنیم بیرنگ شدن نقش قرآن در استنباطات فقهی در ادوار بعدی اجتهاد به نحوی متأثر از اخباریون بوده سخنی به گزاف نگفته­ایم افزون بر این که نظرات آنان در تحریف قرآن دست مایه تاخت و تاز برخی علیه مذهب شیعه قرار گرفت.[9] که هنوز ادامه دارد. آنچه امروزه اهمیت و ضرورت بررسی نظریة اخباریون را بیشتر آشکار می­سازد این است که آثار برجای مانده اخباریون به خصوص نظر آنان در حجت نبودن ظواهر قرآن مورد استناد برخی از روشنفکران مسلمان در انکار اعتبار و مقبولیت فهم فقهی کتاب و سنت قرار گرفته است.
حجیت ظواهر قرآن
بی شک دلالت نص بر مراد متکلم حجّت است و در حجیت آن بحثی نیست. ظاهر نیز در میان عرف اعتبار دارد زیرا نظام زندگی اجتماعی مردم بر اساس ظواهر کلام آنها است به طوری که اگر چنین چیزی حجت نباشد نظام زندگی بشر مختل می­شود.
حال آیا این حجیت در حوزه شریعت و ظواهر کلمات شارع مقدس و معصومین نیز وجود دارد؟
نظر حق این است که، فی­الجمله در اصل حجیت ظواهر کلام شارع تردیدی وجود ندارد و دلیل آن نیز سیرة عقلاست.
دیدگاه اخباریون
ظواهر قرآن مجید فقط برای معصومین علیهم­السلام حجت هستند، اما ظواهر احادیث که برای تفهیم عموم مردم صادر شده است، برای همگان حجت است.
 ادلة اخباریون[10]
ادله اخباریون به نسخ مختلفی وجود دارد، ما در این مقاله سعی کردیم اهم از ادله اخباریون را از کتاب مرحوم آخوند بیاوریم:
1. از برخی روایات استفاده می­شود که تنها معصومین علیهم­السلام مخاطبان واقعی قرآن هستند، از این رو فهم و معرفت قرآن به آنان اختصاص دارد و این به معنای اختصاص حجیت ظواهر قرآن برای آنان است برای نمونه به این دو روایت اشاره میکنند؛
روایت اول: قال ابو عبد الله علیه السلام لابي حنيفه: «انت فقيه اهل العراق؟» قال: «نعم» قال: «فيم تفيتهم؟» قال: «بكتاب الله وسنة نبيه» قال: «يا ابا حنيفه! تعرف كتاب الله حق معرفته و تعرف الناسخ و المنسوخ؟» قال: «نعم» قال: «یا ابا حنیفه لقد دعیّت علماً، و یلک ما جعل الله ذلک الا عند اهل الکتاب الذین اُنزل علیهم، و یلک و لا هو الا عند الخاصّ من ذریة نبیناً محمد صلی الله علیه و آله و سلم و ما ورثک الله من کتابه حرفاً…»[11]
روایت دوم: عن زید الشحام: «… یا قتاده! انّما یعرف القرآن من خوطبَ به.»[12]
2. قرآن کریم مشتمل بر مضامین والا و مطالب پیچیده و بلندی است که جز راسخان در علم و آگاهان به تأویل کتاب و دارندگان علم الکتاب کسی را توان رسیدن به آن مضامین نیست. تنها معصومین هستند که غواصان بحار علوم و معارف و انوار قرآن هستند و دیگران دسترسی به این حقایق والا ندارند. (فی المثل انا عرضنا الامانة على السماوات والأرض فابين ان يحملنها … و حملها الانسان أنه كان ظلوماً جهولاً)[13] (وعلم آدم الاسماء كلها ثمّ عرضهم على الملائكة)  و آیات میثاق و فطرت…. بقدری عمیق هستند که جز اولیای الهی کسی به عمق اینها نمی­رسد. اصولاً فکر و فهم اکثر آدمیان به درک معانی کلمات فلاسفه هم نمی رسد، چه رسد به حقایق و معارف قرآن.
3. خود قرآن کریم در آیه ای میفرماید که آیات قرآن دو دسته میباشد: 1. آيات محكمات ۲. آیات متشابهات. سپس در مقام سرزنش میفرماید که ( فاما الذين في قلوبهم زبعٌ فيتبعون ما تشابه منه انتغاء تأويله)[14] يعنى آنانکه در دلشان زنگار و تیرگی و نفاق و بیماری وجود دارد به سراغ متشابهات رفته و از آنها پیروی میکنند تا اگر روزی در بن بست گرفتار آمدند، راه تأویل آنان باز باشد. حال این آیه پیروی از متشابهات را ممنوع اعلام کرده است.
 آنگاه مستدل میگوید که اولاً واژه متشابه معنای عامی دارد (چیزی که نص و صریح نیست و احتمال خلاف در او وجود دارد دو احتمالی است؛ ولو یک احتمال بسیار ضعیف باشد) و مستقیماً ظواهر را همانند مجملات شامل است. پس به حکم آیه پیروی از ظواهر ممنوع است. ثانیاً بر فرض که چنین عمومیتی محرز نباشد میگوییم که دست کم احتمال شمول هست، به این بیان که واژه متشابه خودش از متشابهات و مجملات است و نمی دانیم که منظور مجملات است یا اعم از مجملات و ظواهر است؟ پس احتمال شمول نسبت به ظواهر است و شاید که ظواهر از مصادیق مجملات باشند و پیروی از آنها حرام باشد (و اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال) همین که احتمال و شاید آمد استدلال باطل می­شود و احراز نشده که ما حق تمسک به ظواهر قرآن داشته باشیم، و شاید سیره عقلاء بدین وسیله ردع شده باشد و عدم ردع محرز نیست، و وقتی مقدمه ثانیه قطعی نشد، سیرة عقلا ارزشی نخواهد داشت.
4. در این دلیل از ادعای مذکور در دلیل سوم صرفنظر کرده و قبول می­کنیم که ظواهر اولاً و بالذات از مجملات و متشابهات نیستند ولی مدعی هستیم که ثانیاً و بالعرض این ظواهر از مجملات گردیده اند؛ زیرا ما علم اجمالی داریم به اینکه بسیاری از عمومات قرآن تخصیص خورده اند (تا آنجا که ضرب المثل شده که ما مِن عامٍّ الا و قد خص) و کثیری از مطلقات تقیید پیدا کرده (تا آنجا که ما من مطلق الا وقد قيد) و نوع حقایق مبتلا به مجازیت شده و خیلی از ظواهر قرینه بر خلاف ظاهر پیدا کرده، آنگاه روی این علم اجمالی شما روی هر عامی که انگشت بگذارید از نوع علم اجمالی بوده و احتمال تخصیص دارد و هكذا مطلق و ظاهر و حقیقت و … احتمال تقیید و خلاف ظاهر و… دارد و علم اجمالی مانع از اخذ به ظاهر می­شود زیرا نسبت به همه عمومات و مطلقات به ظاهرشان اخذ کنیم با علم اجمالی مخالفت شده و نسبت به بعض هم که ترجیح بلا مرجح است. در نتیجه نسبت به هیچ یک از ظواهر کتاب حق نداریم به ظاهرش تمسک کنیم..
5. اخبار و روایاتی داریم که به شدت از تفسیر به رأی مذمت و ممانعت کرده به عنوان مثال: عن ابی عبدالله: «من حكم برأيه بين اثنين فقد كفر و من فسّر برأيه آية من كتاب الله فقد كفر»[15] عن ابي سمره، قال قال رسول الله: «لعن الله المجادلين في دين الله… من فسّر القرآن برأيه فقد افترى على الله الكذب»[16]
آنگاه مستدل میگوید که حمل کلام بر معنای ظاهرش و اخذ به ظاهر کلام نیز نوعی تفسیر به رأی است.
احاديث مورداستناد اخباريون
در اینجا به چند مورد ار روایات مورد استناد اخباریون اشاره می­کنیم:
1. حديث نبوي(ص) : “من فسّر القرآن برأيه فليتبوأ مقعده من النار ” [17]
2. حديث نبوي(ص): “من فسّر القرآن برأيه فقد افترى على اللّه الكـذب ” [18]
3. و عن أبي عبداللّه عليه السلام: “من فسّر القرآن برأيه إن أصاب لم يؤجر، و إن أخطأ سقط أبعد من السماء” [19]
4. و عن تفسير العياشي، عن أبي عبد اللّه عليه السلام: “قال: من حكم برأيه بين اثنين فقد كفر، و من فسر برأيه آیۀ من كتاب اللّه فقد كفر”[20]
دیدگاه اصولیون
نزاع اصولیون با اخباریون در مورد اول و دوم و چهارم، صغروی است؛ یعنی اخباریون اصل ظهور قرآن را منکرند و می­گویند که قرآن برای غیر معصوم، مجمل و مبهم است و دیگران اصلا قدرت درک و فهم آن را ندارند. در مقابل اصولیون مدعی هستند که آیات قرآن دارای ظهور است و برای عموم نیز قابل درک است (البته نه همه آنها) و طبق برخی ادله دیگر (دلیل سوم و چهارم) نزاع کبروی است؛ یعنی اخباریون اصل ظهور را قبول دارند، ولی حجیت ظهور و لزوم اتباع از آن را منکر هستند و می­گویند که چون اخذ به ظاهر تفسیر به رأی است، یا چون قطعا یا احتمالا ظاهر در متشابه داخل است، از این جهت حجت نیستند، ولی اصولیون در مقابل می­گویند که این ظواهر حجت هستند و برای پاسخ به ادعاهای اخباریون استدلال می­آورند.
ادلة اصولیون[21]
ادله اصولیون در این بحث بسیار زیاد است، فلذا ما در این مقاله به اهم این ادله میپردازیم:
پاسخ های مرحوم آخوند[22]
الف) دلیل اول: دو جواب به این دلیل داده­اند:
1. روایات می فرمود: «انما يعرف القرآن من خوطب به» كلمه «القرآن» ظهور در کل قرآن دارد و منظور آن است که آگاهی به تمام حقایق قرآن از محکمات و متشابهات، ظواهر و بواطن، عام و خاص، مطلق و مقید، ناسخ و منسوخ، شأن نزول، زمان و مكان نزول و… منحصر به ائمه اهل بیت است و دیگران از آن بی بهره هستند، نه اینکه دیگران حتی یک آیه را هم نمی­فهمند. دلیل بر اینکه مراد آگاهی به کل قرآن است، پرواضح است که در قرآن آیاتی وجود دارد که مخصوص معصومین نیست و هر کس معنای آن را می فهمد، مثل نصوص قرآن که جای کمترین تردیدی نیست یا آیاتی از قبیل: ( وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا) [23]
2. این روایات در صدد منع و ردّ رفتاری همچون رفتار ابوحنیفه و قتاده هستند که بدون مراجعه به تفسیر ائمه مستقیماً به سراغ قرآن می­رفتند این در حالی است که فقهای شیعه تا جایی که روایات وجود دارند از طریق آنها به سراغ قرآن میروند و در صورت فقدان آنها به ظواهر آیات تمسک می­کنند.[24]
ب) دلیل دوم: بحث ما در آیات الاحکام است که مورد فهم عرف مردم نیز است، نه آیاتی که در بردارندة معارف عالیه است. [25]
ج) دلیل سوم: مقدمه درباره معنای کلمه متشابه چهار احتمال وجود دارد:[26]
1.  متشابه، یعنی مجمل و کلامی که دارای دو یا چند احتمال است و هیچکدام اظهر از دیگری نیست
2. متشابه، یعنی ظاهر و کلامی که ظهور در مطلبی دارد و احتمال اراده خلاف ظاهر از، آن ضعیف است.
3. متشابه، یعنی اعم از مجمل و ظاهر.
۴. متشابه، خودش از الفاظ مجمل است و امرش دائر است میان اینکه مراد از آن خصوص مجمل باشد یا ظاهر را هم شامل می­شود که مستدل این احتمال را داد.
 با توجه به این مقدمه می­فرماید که کلمه متشابه، چه از نقطه نظر عرف و استعمالات عرفی و چه از نظر لغت اجمال و ابهامی ندارد و معنای آن واضح است و به خصوص مجمل اطلاق می­شود و اعم نیست یا ابهام ندارد که مردد باشد و سخن شما ادعایی بیش نیست و هیچ دلیلی بر آن وجود ندارد و متشابه شامل ظواهر نیست.
در ضمن مگه شما اخباریون ظواهر قرآن را حجت می­دانید که به ظاهر این آیه استناد کردید؟ اگر ظواهر حجت نیستند، پس ظاهر این آیه نیز حجت نیست و شما حق ندارید بدان استناد کنید.
د) دلیل چهارم: 1. علم اجمالی در اینجا به علم تفصیلی (به مواردی که میدانیم تخصیص و تقیید خورده اند) و شک بدوی (در مواردی که نمی­دانیم آیا تخصیص و تقیید خورده اند یا نه) انحلال می­یابد و در شک بدوی هم به اصول لفظيه (اصالة الظهور، اصالة ،الحقيقة اصالة العموم، اصالة الاطلاق و مانند آن) عمل می­کنیم از این رو در عمل به ظاهر آیات مانعی به نام علم اجمالی وجود ندارد.
2. شیوه مجتهدین این است که در منابع روایی جستجو می­کنند و چنانچه مخصّص و یا مقیّدی برای عموم و اطلاق آیه شریفه مورد نظرشان نیافتند، به ظاهر آن عمل می­کنند و این ظاهر با فحصی که شده است، از حوزه علم اجمالی خارج می­گردد. [27]
ه) دلیل پنجم: 1. حمل کلام قرآن بر ظاهر آن تفسیر محسوب نمی شود، زیرا تفسیر یک کلام به معنای کشف القناع و برداشتن پرده از روی مطلب مجهول و پنهان است و ظاهر یک کلام آشکار است و پنهان نیست 2. بر فرض که حمل کلام آن بر ظاهر آن تفسیر محسوب شود اما منظور از تفسیر به رأی در اینجا تفسیر قرآن بر اساس ذوق شخصی و ظنون غير معتبر، مثل قياس و استحسان است. این در حالی است که حمل کلام بر ظاهر آن، رفتاری مرسوم در میان عقلا است و بر اساس ذوق شخصی و ترجیحات ظنّی غیر معتبر نیست. 3. منظور اخبار تفسیر به رأی، حمل بدون قرینه ظاهر و یا مجمل بر یکی از احتمالات موجود در آن است و نه حمل ظاهر بر ظاهر بر اساس همان شیوه­ای که در میان عقلا مرسوم است.[28]
پاسخ امام خمینی (ره)
در اینکه بنای عقلا بر پیروی از ظهورات در تعیین مراد استعمالی آنها است اشکالی نیست. لفظی که از متکلم صادر می­شود – از این جهت که این کار همچون کارهای دیگر او فعلی از افعال اوست – به دلالت عقلیه نه وضعیه بر ارادۀ آن توسط فاعل و متکلم دلالت دارد و این که مبدأ صدور آن اختیار و اراده اوست. همان طور که به دلالت عقلیه بر وجود غرض افاده در صدور آن و این که متکلم افادۀ مضمون جمله را  – چه خبریه و چه انشائیه- اراده کرده است، نه فائده دیگری، دلالت دارد و نیز مفردات کلام او ـ از این جهت که آنها برای معانی مخصوص به خود وضع شده اند – دلالت دارند که متکلم معانی موضوع له آنها را اراده کرده است و از این جهت که کلام او مرکب از الفاظ است و دارای هیأت ترکیبیه است، دلالت دارد بر این که متکلم ظاهر و متفاهم عرفی آن را اراده کرده است، نه غیر آن را و نیز بر این دلالت دارد که متکلم – که به ارادۀ استعمالیه خود ظاهر مفردات و هیأت ترکیبیه را اراده نموده – ظاهر را با اراده جدیه خود اراده کرده است، یعنی ارادۀ استعمالیه او با اراده جدیه او مطابق است. تمامی این دلالتها عقلیه اند و بنای عقلا در محاورات و گفتگوهای خود شاهد بر آن است. به طوری که خروج از آن، خروج از روش عقلا است و به همین دلالتها در تمامی آن مراحل بر دیگران احتجاج می­کنند و به ادعای خلاف آن توجه نمی­کنند. این مطلب واضح است. آنچه که محل کلام است این است که آیا حجیت ظهورات ناشی از اصالة الحقيقة و یا اصل عدم قرینه و یا اصالة الظهور است و یا در هر کدام از آنها یک اصل مستقلی وجود دارد؟
ظاهراً – پس از دقت در روش عقلا در محاورات و نوشته هایشان ـ احتجاجات آنها نسبت به یکدیگر بر اساس ظهورات موجود در کلام است، چه در باب حقایق و مجازات باشد و یا در عمومات و اطلاقات. پس مستند و مدرک آنها به وجود ظهور در همه این موارد است و مراد از آنها این است که بنای عقلا بر این است که ظاهر کلام متکلم بر او تحمیل و بر علیه او احتجاج شود و این امر در تمامی موارد تحقق دارد و مستند آن نیز اصالة العموم و اصالة الاطلاق و اصالة الحقيقة است.
ظاهراً اصل عدم قرینه نیز به اصالة الظهور بر می­گردد … خلاصه اینکه: آنچه ملاک است همان ظهور موجود در کلام است، حتی اگر در قرینیت موجود شک شود (تا وقتی که ظهور کلام مخدوش نشده است.)[29]
پاسخ مرحوم نائینی
آیت الله نائینی استدلال اخباریون بر عدم جواز عمل به ظواهر کتاب را منحصر در دو وجه دانسته است:
 اول: علم اجمالی به وجود تقیید و تخصیص بسیاری از آیات عام و مطلق کتاب به وسیله مقید و مخصص لفظی و عدم دسترس به جميع مقيدات و مخصصات. علم اجمالی مزبور مانع کارکرد مطلوب اصـول لفظیه زبانی، مانند اصاله العموم و اصاله الاطلاق در قرآن می­گردد در حالی که کار کرد مطلوب این اصول مبنای شکل گیری ظهور می­باشند.
دوم: اخبار و روایات که ما را از عمل به کتاب نهی می کند.
مرحوم نائینی جمیع روایات را در دو دستة فراگیر جای داده و سپس به ارزیابی کلی آنها پرداخته است:
دسته ی اول: روایاتی که ما را از تفسیر قرآن به رأی و استحسانات ظنی منع می کند.
دسته ی دوم: اخباری که ما را از عمل بـه ظاهر کتاب به طور مستقل و بدون مراجعه به اهل بیت (ع) باز می­دارد. ایشان در نقد دلیل اول میفرمایند: «علم اجمالی به تقیید و تخصیص موجب کاوش و فحص از مقیدات و مخصصات می­شود و پس از تفحص و جستجو به مقدار واجب، علم اجمالی ما منحل گردیده و چه بسا علم مزبور منطبق بر همان مقدار از یافته­ ها باشد. بنابراین علم اجمالی مزبور موجب سقوط اعتبار و حجیت ظواهر کتاب نمی شود»[30]
آیت الله نائینی درباره­ی وجه دوم استدلال اخباریین که روایات و اخبار بود و جميع آنها را در دو دسته تقسیم کرد، می­فرماید: دستة نخست از روایات که ما را از تفسیر به رأی و استحسانات ظنی باز می­دارد و اخباریین تمسک به ظواهر را مصداق تفسیر به رأی و مشمول این اخبار دانسته­اند، ادعای اخباریین را اثبات نمی کند. زیرا اساسا فهم ظواهر در حوزة تفسیر نیست و ظهورشناسی عنوان تفسیر به خود نمی­گیرد. زیرا تفسیر یعنی کشف قناع، برداشتن پوشیدگی و کنار نهادن نقاب از لفظ برای درک مراد گوینده و لذا خود ظاهر کلام پوشیدگی و نقاب ندارد تا بتوان دریافت آن­ را تفسیر نامید.[31]
آیت الله نائینی در بررسی دسته دوم روایات که ما را از عمل به ظواهر بدون مراجعه به اهل بیت (ع) نهی می­کند و در اثبات نارسایی دلالت آنها بر ادعای اخباریین میفرماید: این دسته از روایات مدعای اصولیین در حجیت ظواهر قرآن و عمل به آن را در بر نمی­گیرد، زیرا اصولیین بعد از مراجعه به روایات و اخبار اهل بیت علیهم السلام) در تفسیر آیات و کاوش از قراین حالیه و مقالیه نهفته در کلمات آنان ظاهر کتاب را حجت دانسته و بدان عمل می­کنند و کسی مدعی جواز استقلال عمل به ظواهر قرآن و بدون مراجعه به اخبار رسیده، نمی باشد. علاوه بر این که اخبار متعددی در حد تواتر در اختیار ما می­باشد که نه تنها عمل به کتاب و تمسک به ظواهر آن را تجویز می نماید بلکه بر ما واجب کرده است.[32]
پاسخ شیخ انصاری
شيخ انصاري در انتقاد خود نسبت به استنادات روائي نظريه عدم حجيت ظواهر قرآن بيش از آن كه به ساير ابعاد مسئله بپردازد، كوشش مي­كند نسبت تفسير به رأي براساس اين احاديث را از عالمان اصولي دور نمايد و ميگويد: “اگر در اخبار و احاديث مورد استناد ايشان به درستي و بادقت تأمل گردد، اين روايات هيچگونه دلالتي بر منع از استناد به ظواهر آيات قرآني ندارند، زيرا اگر قرار بر اين است ابتدا بررسي و فحص لازم درباره ناسخ، مخصص و مقيد ايـن آيات را به عمل آوريم و بعد به ظواهر آنها استناد كنيم، به­طور طبيعي با رسيدن به اين نتيجه كه خلاف ظاهر آيات اراده نگرديده است، چگونه مي­توان مانع چنين استنادي شـد؟ اولاً، چنين امري اساساً تفسير قرآن نيست، زيرا فهم متعارف از فرمان الهي و دستور شريعت نيازمند تفسير نيست. چون تفسير كشف القناع است و آنچه در اين موارد ميبينيم فهم است، نه كشف، ثانياً، اگر حمل لفظ بر معناي آن را تفسير هم بدانيم، چنين امري تفسير به رأي نيست. چون منظور از تفسير به (كه در لسان احاديث به آن اشاره شده و تحريم گرديده) تفسير بر اساس استحسانات ظنّي مبتني بر يافته­هاي عقلي شخصي است و ثمره آن برداشت نامعقول از متن اسـت، و حـال آنكه خطاب روايات شامل محاورات و مفاهمات عرفي و حمل ظواهر كتاب بر معاني لغوي و عرفي آنها نيست.”[33]
جمع بندی و نتیجه گیری
با توجه به تحلیل و تحقیقی که در مقاله انجام شد، ما طبق مبنا و مدعای اصولیون قائل به حجیت ظواهر قرآن هستیم. براي نقد کلی نظريه اخباریون لازم است به این نكات توجه نمود: اولاً؛ كساني كه معتقد به حجيت ظواهرند، مرادشان حجيت همه آن چيزي نيست كه در قرآن آمده است. دوماً؛ كساني كه معتقد به حجيت ظواهرند منظورشان از عمل به محكمات، اقدام بدون بررسي در روایات نیست، یعنی ابتداءاً به روایات برای تفسیر آیات مراجعه کرده سپس در صورت عدم دلیل، به ظواهر آن آیات تمسک می­جویند، سوما؛ بحث ما در آیات الاحکام است که مورد فهم عرف مردم نیز است، نه آیاتی که در بردارندة معارف عالیه است.چهارماً؛ در رابطه آیات متشابه، مگر اخباریون ظواهر قرآن را حجت می­دانستند پس چطور به ظاهر این آیه استناد کردند؟ اگر ظواهر حجت نیستند، پس ظاهر این آیه نیز حجت نیست و شما حق ندارید بدان استناد کنید.
بنابراين وقتي گفته مي­شود ظواهر قرآن حجت است منظور اين نيست كه افراد بدون اطلاع از مباني و منطق فهم قرآن مطالبي را برداشت كنند و ما نيز آنها حجت بدانيم.
کتابنامه
1. قرآن کریم.
2. ادوار اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، محد ابراهیم جناتی، سال چاپ: تابستان1372.
3. الاصول الاصلیه، فیض کاشانی، سال فوت: 1059، سال چاپ: 1349.
4. الاقطاب الفقهیه علی مذهب الامامیه، ابن ابی جمهور احسائی، سال فوت: 878ش، سال چاپ: 1368
5. انوار الهدایه، سید روح الله خمینی، سال فوت: 1368، سال انتشار: 1375.
6. تاریخ فقه و فقهاء، ابوالقاسم گرجی، سال فوت: 1389، سال چاپ: 1379.
7. تدوین نموداری کفایه­الاصول، مسلم قلی پور گیلانی، سال فوت 1394، سال چاپ: 1386.
8. دایره­المعارف، هیئت تحریریه، سال انتشار: 1366.
9. الدررالنجفیه، شیخ یوسف بحرانی، سال فوت: 1147، سال انتشار: 1384.
10. شرح کفایه الاصول، علی محمدی خراسانی، سال چاپ: 1385.
11. فرائدالاصول (رسائل)، شیخ انصاری، سال فوت: 1242، سال انتشار: 1380.
12. الغدیر، علامه امینی، سال فوت: 1349، سال انتشار: 1390.
13. الفوائد المدینه، محمدامین استرآبادی، سال فوت: 997ش، سال انتشار: 1387.
14. کفایه­الاصول، آخوند خراسانی، سال فوت: 1290، سال چاپ: 1282.
15. مصونیت قرآن از تحریف، آیت الله معرفت، سال فوت: 1385، سال چاپ: 1387.
16. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، سال فوت: 1065، سال انتشار: 1375.
[1]  قلی پور گیلانی، مسلم، تدوین نموداری کفایه­الاصول، ج2، ص79
[2] جناتی، ادوار اجتهاد، ص ۳۱۰ به بعد: ۱۳۷۲
[3] آیت الله معرفت، مصونیت قرآن از تحریف، ص ۱۶۲ و ۹۹
[4] رک: دایره المعارف تشیع، ج ۳، ص ۱۲
[5] محدث بحراني، الدرر النجفيه. ص ۴۶۲ و علامه استرآبادی الفوائد المدينه، ص ۱۰۶ و ۹۰، ۱۲۹
[6] استرآبادي، الفوائد المدينه، ص ۱۲۲ و محدث نوری فصل الخطاب، ص98
[7] محدث بحرانی، الدررالنجفیه، ص ۲54، علامه استر آبادی، الفوائد المدينه، ص ۱۲۸
[8] گرجی، تاریخ فقه و فقها، ص ۲۳ و دایره المعارف تشیع، ج ۲، ص ۲۴۶
[9] علامه امینی، الغدیر، ج3
[10] قلی پور گیلانی، مسلم، تدوین نموداری کفایه­الاصول، ج2، ص79
[11] وسائل الشیعه، ج18، ص30، حدیث27، باب ششم از ابواب صفات قاضی
[12] همان، ص29
[13] سوره احزاب آیه72
[14] سوره آل عمران آیه 7
[15] وسائل الشیعه، ج18، ص39، حدیث45، باب ششم.
[16] همان، ص140، حدیث37، باب سیزدهم
[17] الاقطاب الفقهیه علی مذهب الامامیه، ابـن ابـي جمهـور احسائي، ج1، ص174، الاصول الاصلیه، فيض كاشاني، ج1، ص 35، وسائل الشیعه، حرّ عاملي، ج27، ص23
[18] وسائل الشیعه، حر عاملی، ج18، ص140
[19] همان، ص151
[20] همان، ص49
[21] محمدی خراسانی، علی، شرح کفایه­الاصول، ج4، ص105
[22]  آخوندخراساني، ملامحمدكاظم، کفایه­الاصول، ج2، ص316
[23] سوره حجرات آیه12
[24] قلی پور گیلانی، مسلم، تدوین نموداری کفایه­الاصول، ج2، ص81
[25] همان
[26] محمدی خراسانی، علی، شرح کفایه­الاصول، ج4، ص105
[27] قلی پور گیلانی، مسلم، تدوین نموداری کفایه­الاصول، ج2، ص82
[28] همان
[29] انوار الهدایه1: 239
[30] آیت الله نائینی، فوائد الاصول، ج ۳، ص ۱۳۶
[31] آیت الله نائینی، فوائد الاصول، ج ۳، ص137
[32] همان
[33] فرائد الاصول(رسائل)، شیخ انصاري، ج1، ص143

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.