شرح خطبه 213 نهج البلاغه
موضوع: توحید+خداشناسی
بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه خطبه ۲۱۳ :
از کتاب فیض الاسلام ۲۰۴ :
موضوع : تعظیم و تمجید خدای متعال
حمد مختص خدایی که بلند مرتبه ، و برتر از آنست که مشابهت با مخلوق داشته باشد.
« الحمدلله العلیِ عن شَبَهِ المخلوقین »
بین خالق و مخلوق هیچ تناسب ، تشابه و رابطه ای نیست.
— حمد مختص خدایی که غالب است و بر هر سخنوری سلطه دارد.
« الغالبِ لِمقالِ الواصفین »
و هیچ سخنوری با جملات مدحی خود نمی تواند حق خدا را ادا کند.
— خداوند آشکار است ، دیدنی ست . رؤیت او به عجائب و تدبیر او در خلق عالم ، افعال او می شودنظاره کرد.
« الظاهرِ بعجائب تدبیرهِ للناظرین »
ظهور او به آفرینش و جهان هستی ست که گواه بر اوست.
— و خدا باطن است به کنه ذات خود.
« والباطنِ بجلالِ عزتِهِ عن فکرِ المتوهِمین »
جلالت او ، کنه ذات او نفوذ ناپذیر است که هر متوهمی در او فکر کند و بیندیشد ، نخواهد توانست.
— علم خداوند اکتسابی نیست « العالِمُ بلاَکْتِساب »
حقیقت علم الهی بُعد دارد ، علم او ذات اوست.
خود ، علم است از جایی کسب نکرده.
— علم او کم و زیاد شدنی نیست.« وُلاَزدیادِ »
بامرور زمان علم او از یاد نمی رود و با تجربه و مطالعه بر علم خدا افزوده نمی شود.
برهان حرکت : حرکت یعنی تغییر ، علم خدا از حالتی به حالت دیگر تغییر و از نُه درجه به ده درجه برسد.
هر تغییری محرکی می خواهد، چه کسی به خدا علم آموخت ؟
ما فوق خدا کسی نیست. و این برهان حرکت در خدا راه ندارد.
— خدا علم خود را از جایی استفاده نکرده « ولاعلمٕ مَستَفاد »
— خداوند در خلق عالم تفکر ، طراحی ، شکست طرح نداشته تا به موجود ایده آل برسد.برای تقدیر و اندازه این عالم کبیر تدبیری خاص قرار داد بدون تفکر.
« المقدرِ لجمیعِ الاُمورِ بلا رَویَةِ و لا ضمیرٕ »
ضمیر ، رجوع به درون نداشت. برای تقدیر عالم به فکر . خیال خود تصور کند، به درون و وجدانیات خود. رجوع کند.هرگز اینطور نبوده و او علم محض است.
— حمد مخصوص خدایی که تاریکی اورا نمی پوشاند، ظلمت باعث عدم دید او نمی شود.« لا تَغشیٰهُ الظُلَم»
— خدا از نور هم نمی گیرد برای دیدن « ولا یَستَضیُ بالاَنوار»
نور باشد به اشیا برخورد کند، بازتاب نور از شی بر چشم، سبب دیدن با چشم سر است و این خصوصیت انسان است.
خدا برای دیدن نیاز به چشم ، نور و ابزار ندارد.
— خدا را شب تاریک نمی پوشاند، روز هم بر او تاثیر نمیگذارد.
« لا یَرهَقُهُ الیل و لا یَجری علیهِ نَهار »
روز نماد کهنه شدن ، پیر شدن ، سپری کردن روز گار، گذر عمر هیچکدام بر خدا تاثیر ندارد.خدا ذیل زمان قرار نمی گیرد ، زمان مخلوق خداست.
— خدا اینگونه نیست به سبب چشم ببیند . اخباری دریافت کند،
« لیسَ اِدراکهُ بالاَبصار»
انسان صبر میکند وقایع اتفاق بیفتد .رخداد را با خبر میشود و تاریخ را می نویسد.
انسان و تاریخ بعد از وقوع وقایع هستند.
ولی علم خدا قبل از اتفاق و از قبل رویداد خبر دارد.
علم به همه اشیا دارد قبل از خلقت.
اللهم اکرمنا بنور الفهم
ثبت دیدگاه