شرح خطبه 211 نهج البلاغه
موضوع: خلقت عالم+کیفیت خلقت آسمان و زمین+زمین بر دوش آب حرکت میکند+خلقت کوه ها+فلسفه و نقش کوه ها در حیات انسان+عالم عبرتی است برای خدا شناسی+شرط باز شدن چشم انسان، خشوع در مقابل خداست
بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه خطبه ۲۱۱ :
از کتاب فیض الاسلام ۲۰۲ :
موضوع : خلقت مجموعهٔ آفرینش
– از نشانه های قدرت جبروتی خدای متعال ،همین عالمی که در نهایت ظرافت ساخته.
« اقتدار و بدیعِ لطائفهِ صنعتهِ »
خداوند در عظمت کون و مکان ، بمانند اشیای کوچک و ریز ، ظرائف و دقت را بکار برده است.
– دیگر از نشانه های قدرت خدا،از آبهای متراکم و پر عظمت که موج موج بهم می خوردند و صدای بلندی داشت ،یک زمین خشک را خلق کرد.
« جعَلَ منَ الماءِ البحرِ الزاخِر »
به اصل خلقت زمین و دحو الارض اشاره دارد.
منظور از ماء آب اشامیدنی نیست ،بلکه دریایی از مواد مذاب مانند آب دریا موج میزد و از شدت حرارت و سیلان ،موجهای زیادی که صدای مهیبی داشت.
همان دریای مذاب تبدیل به یک زمین سفت و سخت و کرات آسمانی که هر یک از استحکام بالایی برخوردار است.
– بعد از خلق زمین از مواد مذاب، آسمانی که طبقه طبقه بود خلق کرد.
« ثمَ فَطرَ منهُ اَطباقا »
– همین مواد مذاب را از هم باز کردو آسمان را تشکیل داد.
« فَفَتَقَها سبعَ سمواتٕ بعدَارْ تِتاقِها »
از توده عظیم مذاب، کرات آسمان و زمین شکل گرفت که ابتدا واحد بودند. خدا از هم باز کرد.
یکی شد شمس ،یکی قمر ، یکی زمین.
– از هم جدا شدند ولی یک نقطه مشترک انها، امتثال امر الهی بود.
« فَاستَمسَک بامرِهِ »
متوجه امر خدا در زمین و آسمان واحد بود.
–زمین را بر حد و حدود خود بر پا کرد.
«وقامَت علیٰ حَدِه »
امر کرد زمین اینگونه باشد. با چهار فصول مختلف ، میزان حد فاصله از خورشید ، اختلاف شب و روز.
–زمین بر روی دوش آبها بود.
« و یحْمِلُها الاَخضَرُ المُتَنَجِر »
زمین آرام از زیر آبها بیرون آمد.مثل اینکه مادر زمین آب باشد و زمین را بر دوش خود قرار داده.
– زمین مملو از آب با چند خشکی بیرون زده با همه عظمتی که داشت در برابر خدا خاضع و ذلیل بود.
« واَذعَنَ لهیبَتِه »
اذعان به عظمت خدا داشت.اینطور نبود آسمان و زمین پهناور در مقابل خدا خود را عظیم بداند.اینرا می فهمد که در برابر خدا هیچ است.
–همان آب جاری مواج و خروشان ایستاد، چون هیبت خدا را دید.
« وَقفَ الجاری منهُ لخشیَتِه »
– خداوند صخره و تپه ها و کوهها را خلق کرد.
« حَبَلَ جَلابیدَها و نشوزَ مُتونُها و اَطوادِها »
– هر کدام از کوهها جایگاه خاصی دارند. و آنها محکم در مکان و محل تعیین شده مستقر شدند.
« فَاَرسیٰها فی مُرسٰیٰها و اُلزَمُها قرارتَها »
– زمین وقتی خشک شد شکافهایی در زمین پدید آمد ، تبدیل به دره شد . از طرف دیگر، مواد مذاب داخل زمین بیرون آمد و تبدیل به کوه شد.
« فَمَضَت رؤوسُها فی الهَواء )
طبق جمله حضرت ( رؤوس ) قله کوهها بسمت بالا در هواحرکت میکردو کوهها بلند تر میشد.
– کوهها را از زمینهای صاف و مسطح بر افراشته کرد.
« فاَنهَدَ جبالَها عن سُهُولُها »
– خداوند ریشه کوه را در زمین مستحکم اطراف کوه فرو برد.
« اَساخَ قَواعدَها فی مُتونِ اقطارِها »
مانند یک میخی که قفط سر آن بیرون است حقیقت میخ در چوب فرو رفته و محکم شده.
–هر کوهی در جایگاه خاص بخود ، که باید نصب می شد، قرار گرفت.
« و مواضِعَ اَنصابَها »
یک کوه از نظر وزن با یک حجم بزرگ و قرار گرفتن تپه کوچکتر در زمین دیگر بی دلیل نیست.
روی حساب ، کوه بزرگ را در جایی قرار دادکه صفحات زمین در حال حرکتند.
تپه های کوچکتر را در مکانی که زلزلهخیز نیست ، قرار داد.
معادن را در دل کوهها قرار داد. مواد مذاب زمین در همه یکی ست ولی در دل هر منطقهیک اثر و معدن خاصی تعبیه کرد.
– قله های کوه را بالا بردو تپه ها را روی زمین گسترش داد.
«فاَشهَقَ قِلالَها و اَطالَ اَنشازِها »
کوههای بلند دامنه ای ندارند ، ارتفاع زیادی دارند .
تپه ها بر عکس ارتفاع ندارند ، در سطح زمین پهن شدند.
– کوهها را تکیه گاه زمین قرار داد
و آرام گرفت زمین در حالیکه حرکت داشت ، به سبب آن مردم از اضطراب و لرزش زمین نجات پیدا کردند.
« فَسَکَنَت علیٰ حرکاتِها اَن تَمیدَ باَهلِها »
پیشگویی حضرت بعد قرنها توسط دانشمندان که فکر میکردند زمین مرکز عالم و ثابت است کشف شد.
زمین آرام است در عین حالی که حرکت دارد و این حرکت با دقت و آرامش است که اهل زمین متوجه نمی شوند.
– کوهها سبب شد مردم روی کره زمین از جایی بجایی پرتاب نشوند.
« اَو تَسیخَ بِحملِها »
از جایگاه خویش حرکت نکرده و زائل نشوند.
فسبحان الله
منزه است خدایی که بعد آنهمه تلاطم و موجها و صدای تر سناک ناشی از موج را تبدیل به آرامش کرد.
منزه است خداه زمینی را که بر دوش آب حمل میشد ، طوری قرار داد مردم روی خشکی زندگی کردند، هیچ اثری از نمناکی نبود.
· خداوند دریا را قرار دادقائم ، مستحکم ، ثابت که لرزشی ندارد مگر زمانی که خدا اراده کند و باد عواصف بوزد.
– حرکت شدید اب های باران زا موجب تلاطم دریا می شود.
« تَخمَصُهُ الغمامُ الذَوارِف
این کلام حضرت نظریه علمی نیست که بررسی و تحقیق شده باشد.گویا خود حضرت بر این حقایق ناظر بوده و آنچه را دیده ،خبر را انتقال می دهد.
و صرف گزارش و علم زیست شناسی هم نیست ، مهم تر از آن ،
« انَ فی ذالکَ لعِبرَةً لِمَن یَخشیٰ » هست.
از آنهمه عظمت و حیرت را که مسخر شما کرد عبرت بگیرید.
و عبرت از آن کسی ست که به آن حالت درونی خشوع برسد.
اللهم اجعل الیقین فی قلبنا
ثبت دیدگاه