حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳ Saturday, 27 July , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2534×
شرح خطبه 170 نهج البلاغه
 
خواهی نشوی رسوا همرنگ علی باش + زبیر و اتهام زدن به امیر المومنین + “حرّ” امیر المومنین را بشناسید + مهمترین خیانت طلحه و زبیر چه بود؟
بسم الله الرحمن الرحیم 
خلاصه خطبه ۱۷۰ : 
یک  مدتی بعد از شورش طلحه و زبیر ، که در بصره جمع شده و بر بیعت خود برنگشتند ،غائله را ختم نکردند.
حضرت چاره ای ندید،جز عزیمت بسمت بصره. 
مردم مکه ومدینه، ماهیت این جریان را می دانستند.
طرفداران امیرالمومنین را می شناختند ، وحامیان طلحه و زبیر چه کسانی هستند.
باخبر بودند ،جایگاه هر کدام نزد پیامبر چگونه بود.
برایشان شبهه ایجاد نمیکرد ،اما عراق دور بود و این تحلیلها ی سیاسی به آنها نمی رسید.دچار شبهه شده بودند.
در یک طرف حضرت بود ،در طرف دیگر عایشه ،همه صحابی و از نزدیکان پیامبر ،
به این راحتی نمی توانستند 
یکطرف را بگیرند و طرف دیگر را رها کنند.
برای مردم سوال ایجاد شده بود.
مردم عراق برای حل مشکل یک نفر را بعنوان سفیر نزد حضرت فرستادند
تا کسب تکلیف کند.ماجرا را از حضرت سوال کند
 چر آنهاا شورش بپا کردند؟! 
چرا حضرت با آنها سازش نمیکند؟!
چرا؟؟..
حول این مطالب کسب تکلیف کرده مردم را مطلع کند.
قضیه خطله ۱۷۰ اینگونه است.
نزیک بصره سه نفر وارد بر حضرت ، صحبتها را شنیدند.
دو نفرآنها ، از علم وحکمت امیر المومنین صلوات الله علیه قانع شدند.
فهمیدند حق باعلی بوده، بیعت کردند.
وقتی از نفر سوم بیعت خواست 
جواب داد : برای بیعت نیامدم 
من بعنوان نماینده ، مسئولم مطالبی دریافت و به قوم خود برسانم.
هیچ کاری خودسر نمی کنم ،تا برگردم بسوی قوم و با آنها یک تصمیم جدید بگیریم.
حضرت این فکر او را نقد میکند.
اگر عده ای تو را فرستادند، مطالبی کشف کنی برگردی ،در تحقیقات خود به چیزهایی دست پیدا کردی. حق چیست !!و باطل کدام است!!
چرا معطلل قوم خود میمانی تا، دیگران برای تو تصمیم بگیرند.
وقتی حق آشکار شدباید گرایش به حق داشته باشی.
درست است که سفیری ،و برای ابلاغ خبر امدی 
اما برای تصمیم نماینده خودت هم هستی.
از جانب خودت تصمیم بگیر بیعت کن .
بعد خبر را هم به دیگران برسان.
موافق بودند بیعت میکنند
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو
مولا فکر اورا نقد میکند: 
چرا دلبستهْ قوم و عشیرهْ خود هستی. 
حق را دیدی ،بسمت آن حرکت کن.
لا تَستَوْحِشوا فی طریق الهدی لقِلةِ اَهلِه 
از را حق وحشت نکن که تعدا دحق، وپویندگان حق کم است.
کثرت و قلت هیچکدام نشانه ی تایید نیست 
نه قلت ،نشان مظلومیت است 
ونه ،کثرت نشانهْ حق.
چه کثرتهایی را قران ملامت میکند.
اکثرهم لایعقلون ، لا یفقهون ،
و از طرفی وظیفه نداریم ،دائم اکثر را بکوبیم 
حضرت در نامه ۵۳ حکومتداری به مالک می نویسد تو ، باید نظر اکثر را مراعات کنی.
نظر اکثر وجه شرعی دارد. 
چرا در فکر, استقلال نداری ،ودر تصمیم گیری مستقل نیستی!!
به من پاسخ بده:
اگر تو نماینده و رائد قو می هستی 
مامور شدی بدنبال زمینهای سرسبز باشی و  آب پیدا کن 
زمینهای خشک و بی آب و علف راهم دیدی.
به قوم خود هر دوزمین راخبر دهی ولی آنها با تو، مخالفت کرده به مسیری حرکت کنند که زمین بایر و خشک است و زمینهای حاصلخیز را رها کنند.
تو چه میکنی ؟! 
آیا بدنبال قوم خوددر مسیر  بیراهه میروی؟! 
یا  راهی را که یافته بودی زمین پر آب وعلف وحاصل خیز بود بتنهایی آن مسیر را طی میکنی ؟ 
هر چند دیگران تو را متهم کنند.
پاسخ داد: مردمانی که راه اصلی را رها کرده به بیراهه میروند ،ترک میکنم
از مسیری میروم که میدانم راه است.
حضرت به فرمود: تو که در امور مادی ، اینقدر خوب تشخیص میدهی 
حال رسیدی به جایی که ،حق و باطل را تشخیص دهی و تصمیم بگیری .
شنیدی علی حق است ،چرا بیعت نمیکنی ؟ 
ما مرتع معرفت هستیم 
سرچشمهْ حیات ماییم 
هر علم و معرفتی رشد و نمو می کند ،باید از خاندان ما عبور کند.
علیٌ باب الحکمه 
علیٌ باب العلم 
چرا بامن بیعت نمیکنی؟!
آن مرد گفت: بخدا قسم دیگر توانایی استقامت در برابر این استدلال را ندارم.
با مثالی که زدی فهمیدم، فرمودی : 
 مثل من، مثل همان جایگاه خوش آب و هواست.
حق را که فهمیدی منتظر کسی نباش.
تک و تنها در همان راه حق قدم بردار.
از هیچ چیز ترسی نداشته باش.
واز ملامت کسی هراس مکن. 
علی جان ،با این استدلالی که اقامه کردی ،هیچ مخالفتی ندارم و بیعت میکنم….
چند نکته حائز اهمیت : 
۱- تشخیص دادن حق 
۲- اگر حق را شناختیم تعلل معنا ندارد ، منتظر اجماع و نگاه به اکثر کار خوبی نیست.
۳- بدانیم که جایگاه اهل بیت ، واقعاً چنین جایگاهیست.
جایگاه اهل بیت خیلی وسیع تر از این جایگاهی ،که در مثال آمده 
هرچه میخواهید باید ، در این آستان پیدا کنید.سیراب شوید.
اگر نیامدید ، در بقیه جاها عطش است و قحطی.
گرمای آفتاب است و جهنم سوزان.
به این آستان بیایید که امنیت است و آرامش 
۴-طریقه مکالمه و مواجهه با کسی که ظاهراً بیعت نمیکند.
دلیل می آورد با مثال و تشبیه ،در حد فهم و سواد طرف ، که دیگران راهنمایی شوند.
والسلام علی من التبع الهدی

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.