حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳ Saturday, 27 July , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2534×

عوامل تخصیص وجود و پاسخ به شبهه هلیات بسیطه
سیدعلی حسینی

چکیده
نوشتار حاضر در مورد عوامل تمایز وجود می باشد و بیان خواهد شد که یک تمایز حقیقی دارد که خود بر دو قسم بوده و یک تمایز مجازی دارد و بعد با توجه به اصالت وجود و مسئله تشکیک در وجود، اشکال قاعده فرعیت در هلیات بسیطه مطرح می شود که برای حل این مشکل پنج پاسخ به آن داده شده است‌؛ در پاسخ اول با تخصیص زدن هلیات بسیطه از قاعده فرعیت و در پاسخ دوم از جایگزین کردن واژه استلزام بجای واژه فرع و در پاسخ سوم با اصالت ماهیت و اعتباریت وجود و در پاسخ چهارم با توجه به عدم فرد بودن برای وجود و خروج تخصصی از قاعده فرعیت و در پاسخ پنجم که متشکل از سه پاسخ می باشد با توجه به اصالت وجود، مشکل را حل کردند..
واژگان کلیدی: وجود، اصالت اعتباریت، فرعیت، هلیات بسیطه و هلیات مرکبه.
مقدمه
فلسفه علمی است که یادگیری آن خیلی از مشکلات علمی از جمله مشکلات اعتقادی و علوم دیگر را حل می کند و انسان را به گونه ای پرورش می دهد که مطالب را به آسانی فهم کند و بدون مشکل آن را به صورت مستدل به دیگران القاء کند.
در فلسفه پیرامون وجود بحث می شود و هر آنچه که مرتبط با آن می باشد در آن مطرح خواهد شد. یکی از مباحث مهمی که در بحث وجود مطرح می شود، عوامل تمایز آن می باشد که خود یک مسئله است برای فهم دقیق اصالت وجود و همچنین مباحثی که بر آن مترتب می شود.
در این نوشتار از عوامل تمایز وجود بحث می شود و در ادامه یک مسئله که از فروعات آن می باشد مطرح خواهد شد.

 

 

 

تخصیص یا تمایز
عنوان تخصیص با بحث عمومیت مفهومی مناسبت دارد و از فروعات اصالت ماهیت است ولی بر اساس اصالت جود، بحث باید از مصداق وجود باشد نه مفهوم آن. لذا تغییر به تمایز برای مصداق اصح از تغییر به تخصیص است. بنابراین این اشکال به علامه وارد است. زیرا ایشان در کتاب بدایه الحکمه، تعبیر به تخصیص کرده است و حال آن که ایشان این بحث را با توجه به اصالت وجود مطرح می کند.
عوامل تخصیص وجود
بر اساس کثرت تشکیکی حقیقت وجود، تمایز مصداق وجود انحایی دارد. لذا از فروعات مسئله تشکیک می شود.
تمایز حقیقی
۱_ حقیفت واحد مشکک وجود، بنفسه متمایز از غیر خود یعنی امر غیر واقعی که ماهیت است می باشد زیرا هر وقت اصالت وجود ثابت شد، غیر آن دیگر اعتباری و غیر واقعی می باشد.
۲_ مراتب وجود چه طولی و چه عرضی بنفس مرتبه از سایر مراتب متمایز هستند. زیرا در بحث تشکیک بیان شده است که وجود دارای مراتب طولی و عرضی است که این مراتب نسبت به همدیگر در وجود، شدت و ضعف دارند که خود این مراتب بنفسه نه از حیث وجود، با مرتبه دیگرشان، متمایز هستند.

تمایز مجازی
تمایز وجود به اعتبار ماهیتش از سایر وجودها را تمایز مجازی گویند. مثلا وجود درخت از وجود حجر متمایز است و تمایز حقیقتا بین درخت و حجر است چونکه وجود هر دو واحد هستند پس به اعتبار ماهیت وجود آنها از همدیگر متمایز هستند و مجازا به خود وجود نسبت داده می شود و علاقه آنها هم حد و محدود است. زیرا در مجاز باید علاقه ای بین معنای حقیقی و مجازی وجود داشته باشد.
مشکل فکری در هلیات بسیطه
تقریر اشکال
مقدمه ۱_ بر اساس قاعده فرعیت، ثبوت شی للشی فرع ثبوت مثبت له است به این معنا که تا موضوعی نباشد، محمول بر آن حمل نمی شود و در فرض هلیات بسیطه مثل انسان موجود است، اتصاف موجود به ماهیت لازمه اش این است که ماهیت که موضوع است در مرتبه ای قبل از محمول که موجود است، باید ثابت و محقق باشد.
مقدمه۲_ اگر ثبوت و تحقق ماهیت به همان وجود در محمول باشد، لزم تقدم شی علی نفسه چونکه وجود به اعتبار محمول متاخر است و به اعتبار تحقق ماهیت توسط آن، مقدم است و این تناقض است و نمی شود یک شی در آن واحد هم متقدّم و هم متاخر باشد.
اگر ثبوت و تحقق ماهیت از ناحیه وجود دیگری باشد از آنجا که آن وجود دوم هم زائد بر ماهیت و عارض بر آن است، متاخر از آن بوده و ماهیت در مرتبه قبل از آن باید موجود باشد و لازمه آن تسلسل است.
پاسخ به اشکال
پاسخ اول. منسوب به فخر رازی
قاعده فرعیت در هلیات بسیطه تخصیص خورده است یعنی قاعده فرعیت شامل هلیات بسیطه نمی شود.
نقد: قواعد عقلی تخصیص بردار نیستند و قاعده فرعیت یک قاعده عقلی است.
پاسخ دوم. آقای دوانی
در این قاعده بجای فرع از استلزام باید استفاده شود زیرا در فرعیت تقدم و تاخر وجود دارد ولی استلزام اعم از تقدم و تاخر و معیت است. لذا در هلیات مرکبه ثبوت محمول بر موضوع متاخر از آن است ولی در هلیات بسیطه ثبوت محمول که وجود است برای موضوع همراه تحقق موضوع که ماهیت است می باشد.
نقد: عقل همیشه نسبت بین موضوع و محمول را تقدم و تاخر می بیند و اصلا معیت را درک نمی کند.
پاسخ سوم. سید دشتکی
بر اساس اصالت ماهیت و اعتباریت وجود، ماهیت در موضوع اصیل و متحقق است و موجود در ناحیه محمول هیچ تحققی در ذهن و خارج ندارد. لذا هلیات بسیطه ثبوت چیزی برای ماهیت نیستند لذا تخصصا از قاعده فرعیت خارج هستند.
نقد: پاسخ بر اساس اصالت ماهیت است وحال آن که ما اصالت وجودی هستیم.
پاسخ چهارم. متکلمین
مقدمه۱_ در هر مفهوم سه حالت فرض شده است.
الف) مفهوم عام و کلی. مثل انسان یعنی همان کلی طبیعی
ب) حصه. مفهوم کلی که مقید شده ولی قید نیامده است یعنی مفهوم صرفا بعلاوه تقید است. مثل مفهوم انسان که تقید به سفیدی است.
ج) فرد. مفهوم کلی که قید در آن آمده است یعنی مفهوم بعلاوه تقید بعلاوه قید می باشد مثل انسان سفید پوست است که همان زید منظور باشد.
مورد اول و دوم در ذهن است و مورد آخر در خارج است.
مقدمه۲_ بر اساس اصالت ماهیت و اعتباریت وجود، وجود در خارج فرد ندارد تا برای ماهیت ثابت شود و مجرای قاعده فرعیت قرار گیرد. لذا شامل قاعده نمی شود.
پاسخ پنجم. علامه
این پاسخ متشکل از سه پاسخ است
پاسخ اول
مقدمه۱_ عروض و حمل بر دو قسم هستند
الف) عروض مقولی. که در آن محمول عرض و زائد بر موضوع است که به آن عرض مقولی یا ضمیمه گویند مثل دیوار گرم است. که در حقیقت گرما ضمیمه شده است به دیوار و این گزارش شکل گرفته است.
ب) عروض تحلیلی. در خارج تنها یک امر وجود دارد لکن در تحلیل عقلی و ذهنی، از مفهوم اول، مفهوم دومی انتزاع می شود و بر دیگری حمل می شود. مثل انسان ممکن است. انسان و ممکن دو چیز در ذهن هستند ولی در خارج یک امر می باشند. به این نوع عرض، عرض من صمیمه یا خارج محمول گویند
مقدمه۲_ مجرای قاعده فرعیت عوض مقولی است که در خارج واقعا چیزی برای چیزی ثابت می شود.
مقدمه۳_ حمل وجود، موجود، متحقق، ثابت و مانند آن بر ماهیت، عروض تحلیلی است. پس تخصصا از این قاعده خارج است.
پاسخ دوم
مقدمه۱_ عروض و حمل بر دو قسم هستند
الف) هلیه بسیطه. مفاد ثبوت شی، تحقق شی و وجود شی است یعنی مفاد کان تامه است.
ب) هلیه مرکبه. مفاد آن ثبوت شی للشی است یعنی مفاد کان ناقصه است.
مقدمه۲_ مجرای قاعده فرعیت، هلیات مرکبه است ولی هلیات بسیطه تنها ثبوت شی است.
مقدمه۳_ حمل وجود، موجود، تحقق، ثابت و مانند آن بر ماهیت، هلیات مرکبه است.
پس قاعده فرعیت شامل هلیات بسیطه نمی شود و تخصصا خارج است.
پاسخ سوم
مقدمه۱_ در هر قضیه ای( صادق و خارج) سه امر داریم
الف) قضیه ملفوظه. مثل زید قائم است
ب) قضیه معقوله. مفهوم زید و قیام و اتحاد ذهنی
ج) قضیه خارجیه. حقیقت زید و قیام و اتحاد خارجی
مقدمه۲_ رابطه این سه به این صورت است که ابتدا حمل خارجی معیار است و بر اساس آن، حمل ذهنی و لفظی شکل می گیرد. در این حمل و اتحاد آن چیزی که در خارج اصل است، در ذهن و لفظ موضوع واقع می شود و آن فرع و وصف در ذهن به صورت مشتق اصولی، محمول واقع می شود.
مقدمه۳_ بنابر اصالت وجود، وحود خارجی اصل و ماهیت به عنوان حد و نمود آن، نعت و وصف آن است لذا در ذهن و لفظ نیز باید موجود، موضوع باشد و ماهیت محمول باشد و این موجود بنفس ذاته محقق و متقدم بر ماهیت است زیرا موضوع قرار گرفته است و دیگر مطابق قاعده فرعیت می شود. یعنی در اصل اینگونه است. الوجود شجره.
نکته
مرحوم علامه پاسخ اول و سوم از پاسخ پنجم را به صورت یک پاسخ آن را مطرح کرده است و حال آن دو پاسخ مستقل می باشد زیرا ملاصدرا پاسخ اول را قبول ندارد ولی پاسخ سوم را قبول دارد و این خود دال بر دو پاسخ مجزا بودن است.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.