?جاهلیت در اسلام ?
⚔️خلیفه دوم ، عمر بن خطاب⚔️
بازگشت پيغمبر – صلّى اللّه عليه وآله – به مدينه
?پيغمبر – صلّى اللّه عليه وآله – مدت نوزده روز در ((حديبيه )) بسر برد. سپس به مدينه بازگشت . وقتى به ((كراع الغميم )) رسيد، بر آن حضرت سوره فتح نازل شد. عمر همچنان از اينكه مشركان نگذاشتند آنها وارد مكه شوند، و به عكس انتظارى كه از فتح مكه داشتند بدون نتيجه به مدينه باز مى گردند، متأ سف بود.
پيغمبر – صلّى اللّه عليه وآله – بعد از نزول سوره فتح ، خواست ناراحتى عمر و دردى را كه در سينه داشت ، برطرف سازد. پس – چنانكه در صحيح بخارى است – فرمود: سوره اى بر من نازل شد كه نزد من از آنچه آفتاب بر آن مى تابد، بهتر است . ?سپس شروع به خواندن آن كرد: ((اِنّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبيناً)) .
يكى از اصحاب گفت : اين كه فتح نيست ؛ از ورود به مسجد الحرام ممنوع شديم و شتران ما در جاى خود قربانى نشدند و دو مرد مؤ من كه به سوى ما آمدند نيز برگردانده شدند.
?پيغمبر – صلّى اللّه عليه وآله – فرمود: ((بد سخنى بود كه گفتى ⛔️)) اين بزرگترين پيروزى بود. مشركان خشنود شدند كه شما از قلمرو آنها رفتيد، آنها از شما تقاضاى صلح كردند و مايل شدند كه به ايشان امان دهيد. چيزهايى از شما ديدند كه خوش نداشتند. و خداوند شما را بر آنها پيروز نمود. و سالماً از آنجا برگردانيد. اين خود بزرگترين فتح است . آيا فراموش كرديد كه در جنگ احد از كوه بالا مى رفتيد و به هيچكس توجه نداشتيد. و من در دنبال شما، صدايتان مى كردم ؟ آيا روز جنگ احزاب را فراموش كرده ايد كه ((سپاهيان از بالايتان و از پايينتان به سوى شما آمدند. و ديدگان خيره شد، و جانها به گلوها رسيد، و به خدا، گمانهاى گوناگون برديد)).
?مسلمانان گفتند: خدا و پيغمبر، راست مى گويند??. به خدا اى پيغمبر خدا! ما درباره آنچه تو مى انديشى ، فكر نكرديم . تو از ما به خدا و اوامر او آشناتر هستى .
ولى عمر گفت ?: يا رسول اللّه ! مگر تو نگفتى كه در كمال امن وارد مكه مى شوى ؟
فرمود: چرا گفتم ، امّا به شما گفتم همين امسال ؟
عمر گفت : نه …!
?سعيدبن منصور به اسناد صحيح از شعبى در تفسير آيه ((اِنّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبيناً)) روايت مى كند كه گفت : در اسلام فتحى بزرگتر از پيروزى حديبيه نبود؛ زيرا وقتى صلح برقرار شد و جنگ به هم خورد، و مردم به يكديگر تأ مين مى دادند، و با هم ملاقات مى كردند و گفتگو و نزاع مى نمودند، در اين مدت ، هيچ مسلمانى با هيچ خردمندى از مشركان درباره اسلام سخن نگفت ، مگر اينكه آن مشرك ، به اسلام گرويد??. به طورى كه آنچه در آن دو سال (مدت صلح ) مسلمين شدند، برابر بود با همه كسانى كه قبل از آن مسلمان شده بودند يا بيش از آن بود.
?سپس افزود: كافى است كه بگوييم : پيغمبر – صلّى اللّه عليه وآله – با 1400 نفر به ((حديبيه )) رفت ، ولى دو سال بعد، با ده هزار نفر براى فتح مكه ، از مدينه بيرون آمد!
آنگاه گفت : از صلح حديبيه آشكار شد كه اين صلح ، مقدمه فتح بزرگى بود كه متعاقب آن ، مردم دسته دسته به دين خدا درآمدند.
ازين رو، چون صلح حديبيه مقدمه فتح بود، فتح خوانده شد؛ زيرا مقدمه ظهور، ظهور است .
? منبع: اجتهاد در مقابل نص
? نویسنده: سید عبدالحسین شرف الدین ره
? امیرحسین جعفری
(موسسه پژوهشی معالم)
( زیر نظر حوزه علمیه بقیت الله «عجل الله تعالی فرجه الشریف» قم ، تحت اشراف حضرت آیت الله ناصری «دامت برکاته» )
پیام رسانهای ایتا و تلگرام
@maalemqom
پیام رسان واتس آپ
https://chat.whatsapp.com/GBccMtJ8NOJG7YKFIPWQz7
ثبت دیدگاه