حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

یکشنبه, ۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Sunday, 28 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2534×

شرح خطبه 165 نهج البلاغه  

بخش اول
موضوع: نگاه توحیدی در کیفیت خلفت پرندکان+ عجائب خلقت طاووس
 
 
 بخش دوم
موضوع: زیبایی اعجاب آور طاووس + ویژگی های مشترک و متفاوت حیوانات
 
 
 بخش سوم
موضوع: زیبایی های بهشت + چرا شراب در بهشت حلال است + شخصیت، شان و شوکت انسان چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم 
خلاصه بخش اول خطبه ۱۶۵ 
امیرالمومنین (ع) در باب توحید و نظم عالم ، و از مصادیق توحید، خلقت پرندگان را بیان می‌دارند:
خدا مخلوقاتی را خلق کرد بدون سابقه قبلی ،  مخلوقاتی که هر کدام عجیبند وهر کدام ویژگی منحصر بفرد دارند.
— بعضی مخلوقات حَیَوانند ( رشد و نمو دارند) انسان , حیوانات ،گیاهان
— بعضی مخلوقات مواتند ( جامدند)  مانند سنگ ، کلوخ ،صخره.
— بعضی ساکنند مثل کوه ، گرچه در مجموعه عالم حرکت میکند ولی ظاهراً ساکن است 
— بعضی مخلوقات در حال حرکتند ،مثل خورشید و ستارگان
همهْ این  مخلوقات با اصناف مختلف نشانه چیست؟ 
همه یک ویژگی مشترک دارند.
تمام عالم را با همه شگفتی ها آفرید:
یک شواهد آشکار اقامه کرد که بگوید : 
۱-صنعت و ساخته‌ی من ،دقیق و لطیفند.
۲- قدرت بی حد‌وحساب خود را به عالم نشان بدهد
چنین موجودات عجیبی راخلق کرد.
«اللهُ الذی خلقَ سَبعَ سمواتٕ و مِن الارضِِ مثلَهُنَّ یَتَنَزَلُ الامرُ بینَهُنَّ لِتَعلَموا اَنَّ اللهَ علی کلِ شی ءٕ قدیرً و اَنَّ اللهَ قد احاطَ بکلِ شی ءٕ علما طلاق – ۱۲»
خدایی ست که  هفت آسمان و زمین را پدید آورد و امر خود را بین آنها جاری کرد. 
برای اینکه شما بدانید!!! 
خدا بر هر کاری قدرت دارد و بدانید که علم خدا بر هر چیزی احاطه دارد.
آنچه که باعث خاضع بودن عقول در برابر خدا شده است .
صنعت شگفت خدا، تمام عقول را به کرنش وا میدارد  و همه معترف  هستند بوجود خدا، وهمه منقاد تسلیم اویند.
 خدا در عالم، خلقت را به نمایش گذاشت. هم نشان داد وهم استدلال منطقی را در گوشها خواند. 
فریاد زده در گوش ما دلایل و برهانهایش ، که: او یکی ست و دومی برای او متصور نیست
از مصادیق توحید ،یک گروه  از پرندگان را بیان میکند
 
پرندگانی که با صورتهای مختلف آفریده شدند.خدا آنها را در سه جای مختلف مسکن‌و ماوی داد .
۱- پرندگانی در شکاف زمین ، شکاف کوهها، در دل غارها.سکنی داد. «خفاش»
۲- پرندگانی که در بیابان و جنگلها ،کنار رودخانه ها مأوی داد.
۳- پرندگانی که برروی کوهها ،ارتفاعات و قله زندگی میکنند « عقاب»
 یک تقسیم بندی دیگر از پرندگان فرمود : 
هرکدام از اینها یک صنفی و یک مدل خاصی پرو بال دارند. 
وهرکدام یک هیئت و شکل خاصی دارند .
پرندگان فقط یک گروه نیستند،یک طیف گسترده ای از پرندگان هست .
همه پرندگان تصرف و اختیار آنها دست خداست. صاحب اختیار آنها خداست 
تحت تصرف و تحت ید قدرت خدایند.
— یک صنف از آنها در بیابان وسیع ، در فضای پهناور و آزاد بال و پر میزنند و زندگی میکنند.
  اَلَم یروا الی الطیر مسخراتٕ فی جَوِ السماءِ ما یُمسِکُهُنَّ الا الله « نحل – ۷۹» 
آیا نگاه نمیکنید به این پرندگان که در جو آسمان و زمین معلق هستند 
چه کسی قدرت داد ؟.چه کسی نگه داشته ؟!.می ایستد !.به جلو میرود ! چه سیستم و فنی در او بکار رفته؟ ! 
نگاه به پرنده ایمان شما را بالا میبرد.
— پرندگانی که به آنها اذن داده شده در قله ها و ارتفاعات پرواز کنند.
— پرندگانی که در ارتفاع پرواز نمی‌کنند .بال زدن در سطح پایین را به آنان یاد داد 
چه صنعت و معماری دقیق در آنها بکار رفته عده ای پرواز در قله ها را اذن دارند .
و عده ای بدلیل درشتی و سنگین بودن از پرواز در اسمان منع شدند مگر پرواز خفیف و در سطح پایین.
هر کدام یک شرایط پروازی دارند .
به آنها فهماند و در غریزه آنها قرار داد و هر پرنده ای هم آنرا پذیرفته. و از اینچنین بودن خود ،  ازشکل و هیئت خود ، پرواز خود  ،با غرایز خود رضایت دارند و تسلیمند.
 فرمود : 
خدا نظم بخشید ه به پرندگان در رنگهای مختلف :
رنگ پرندگان که یکی از اصناف مخلوقات است به چند مختلف وجود دارند.
علت آن هم : 
خدا یک قدرت لطیفی دارد و صنعت مهندسی بسیار دقیق .
— یکسری پرندگان ، در یک قالبی از رنگ ،
کاملا یکدست ، رنگ واحد دارند.
— یکسری پرندگان ، بدن آنها رنگ یکدست و طوق گردن آنها ، به رنگ متفاوت و متناسب.
— یکسری پرندگان با رنگهای مختلف، و درهم تنیده، از رنگهای زیبا و متفاوت تشکیل شده.
« ومِنَ الناسِ و الدَُوابِّ و الانعامِ مختلفً اَلوانُه کذالک.انما یَخشَی اللهَ مِن عبادهِ العلماءً  قاطر – ۲۹ »
خدااز انسان و وحیوانات و جنبندگان  به رنگهای مختلف آفرید. تنها مردمانی که از خدا خشیت دارند علما هستند
 سردمدار این رنگها و زیبایی ها به عنوان مصداق گروه سوم طاووس را بیان میکند.
بالهایی دارد چند لایه که در هم تنیده شده ولی با نظم و ترتیب.
دم بلندی دارد که پشت سر طاووس به زمین کشیده میشود.
وقتی دم بسته خود را باز میکند و بالا می آورد براو مشرف و بر سر خود سایه میاندازد. 
بمنزله بادبان کشتی آنرا تکان میدهد و خرامان راه میرود.
فتبارک الله احسن الخالقین
 بسم الله الرحمن الرحیم 
خلاصه بخش دوم خطبه ۱۶۵
در ادامه شگفتی و زیبایی خلقت طاووس 
میفرماید 
 وقتی طاووس را نگاه میکنی به ذهن اینطور می‌رسد : نی هایی که پر هارا به خود گرفته ومحکم کرده  وکار کرد استخوان را دارد. چون سفید است  انرامثل یک شاخه نقره می بینید.
— آنچه بر این نی ها می روید می بینی یک هاله ای مثل ماه، و یک دایره ای مثل خورشید، روی پر و بال است که جنس آن مثل طلای خالص و تکه های از زبرجد است.
در نگاه به طاووس دو رنگ بسیار خود نمایی میکند.زرد و سبز ،
پر و بال حالت دایره ای دارد و این دو رنگ را تشبیه  به هاله ماه و خورشید، که گاه زرد و گاه سبز  است.
در واقع ، طاووس رابه زیباترین عناصر عالم تشبیه می‌کند. [  سنگهای قیمتی ]
—اگر طاووس را به طبیعت و روییدنی های زمین تشبیه کنی .
مانند دسته گلی از گل‌های بهاری را دست چین کرده و دسته گلی باشد که هرکدام طراوت ،رنگ و شکل خاصی دارند طاووس به این شباهت دارد.   [  تشبیه به گل و گیاه. ]
— اگر طاووس را به لباس  زر و زیور و فاخر تشبیه کنی مثل یک پارچه گرانقیمت که روی آن نقش و نگار زیبایی کار شده است [.  لباس ]
— یا به پرده های یمن ،خوش رنگ و نگار ، طاووس را تشبیه کنی   [ تشبیه به پارچه.  ]
— اگر شاکله او را به زر و زیور تشبیه کنی مثل یک نگین انگشتر با رنگ بندی و نگین‌های مختلف که با نواری از نقره ، دور تا دور نگین قرار میگیرد.واین نگین بر روی تاج پر زرق و برق باشد.  [. تشبیه به تاج. ]
—  راه میرود راه رفتن مستانه و یک موجود متکبر ، برمی گردد به دم ، و بال و پر خود نگاه میکند و قهقهه مستانه سر میدهد.
.بخاطر جمال زیبا و لباس فاخر خود ،این پرو بال او گویا یک شال رنگارنگ بر دوش انداخته است .
 اما صدای قهقهه او ناگهان قطع می شود.
نگاه او به پاهای خود می افتد .
پاهای او نازک ، بمانند خروس زشت و بد رنگ ،که این پاها به هیکل طاووس نمی‌خورد.
نگاه میکند به اطراف پای خود یک ناخن ریز رشد کرده و این هم نقص است برای طاووس.
ناله میزند که گواه است بر درد درونش.
فریاد میزند ناله سر میدهد .
نزدیک است این ناله و استغاثهْ  او را به همه نشان بدهد. و فریاد خواهی را به همه برساند
.
که صدای قهقهه تبدیل به ناله عاجزانه شد.
در روایات آمده که صدای هر حیوان معنای خاصی دارد.
ممکن است صدای طاووس ، خنده ای ، ناله ای باشد و امکان دارد تشبیه باشد.
اما نکته آموزنده دارد :
هر کس به زیبایی خود مغرور نشود.خداوند در وجود هر کس نقصی قرار داده.
نقص در وجود ، مانع می شود که کسی ادعای بهترین بودن نکند.
بی نقص و منتهای کمال و زیبایی خداست 
بدانید که نقائصی دارید.
شاید زبان حال طاووس باشد ، گویا طاووس اینگونه میگوید.
شاید هم زبان قال باشد.  اینگونه، طاووس میگوید و ما نمی شنویم.
دوباره حضرت بر میگردند به زیبایی طاووس می فرماید: 
— این طاووس در جایگاه یال خود ،یک کاکل سبزی دارد بسیار پر نقش و نگار ، در انتهای گردن  مثل ابریق [  حالت انحنا ] 
گردن باریک و هم آن انحنا را دارد. 
گلوگاه او ادامه پیدا میکند تا روی شکم، به رنگ سبز خوشرنگ یمنی.
— زیبایی رنگ جلوی سینه را ، تشبیه می‌کند.
مثل یک پارچهْ زیبا و حریر که از شدت زیبایی نگاه کنی بمانند آیینهْ صیقلی است و برق آن به چشم ناظر بر میگردد.
— مثل اینست طاووس یک لباس ، یک روسری توری سیاهرنگ ، بر خود انداخته باشد. ازبس مشکی بودن آن براق است .
شدت سیاه بودن آن ، بحدی ست که سبز پررنگ نشان داده میشود.
— زیبایی بعدی طاووس ، کنار شکاف گوش ،یک خط ظریف با رنگ  بشدت سفید بابونه نقاشی شده .
اطراف سیاه و سبز رنگ ، این سفیدی؛ چشم نوازی و خودنمایی میکند.
— درخشش لباس و دیباج طاووس سبب رونق او میشود.
لباس طاووس بهترین دسته گل دست چین شده از تمام عالم است .با یک تفاوتی :
گلها به دو عامل نیاز دارند .
باران بهاری ، و آفتاب ،
ولی طاووس ،بدون باران و آفتاب گرفتن ،خدا اورا اینگونه آفرید.
آنها عاملی دارند برای زیبایی 
ولی طاووس زیبایی ذاتی خودش هست ،
به هیچ جا ، جز حق متعال وابسته نیست .
—در این عالم کمتر رنگی پیدا می شود که در وجود طاووس بکار نرفته باشد 
رنگهایی که در او بکار رفته اعلی از همه رنگ‌هاست .
 بنفشی که در طاووس بکار رفته متفاوت از دیگر رنگ بنفش است .
رنگ همه جا هست و اگر رنگ در وجود طاووس بکار رفت متفاوت می شود.
خیلی صفات خوب ، در اشخاص مختلف هست ولی اگر روح انسان ، پاک و صیقلی ، جلا داشته باشد.همان صفت خوب ، وقتی در چنین شخصی آمد چیز دیگری خواهد شد.
فرمود: 
پرهای زیبا ، پشت سرهم مثل برگ درختان پاییزی فرو می ریزد .
سپس رشد و نمو می کند و به همان هیئت و شکل قبل برمیگردد.
چرا در طاووس دقت نمیکنید ؟؟
هیچ رنگی عوض نمی‌شود .دقیقا همان رنگ ، در همانجا رشد میکند.
کناری با رنگ دیگر ، در جای خود رشد میکند.
— بدن همان بدن است .غذا همان غذاست .
اما چه میشود که از هر پر و بالی رنگ خاصی ساطع می شود.
در مورد میوه درختان و گیاهان هم اینگونه است.
یک زمین و خاک ، یک کود و یک آفتاب ، همه با یک تغذیه ،اما یکطرف سیب ، یک طرف گلابی ، 
هر کدام یک رنگ ، یک طعم ،یکی سفت یک نرم ،
چه کسی به این خاک وبذر قوت داد.یک غذا بخورد ولی رشد خاصی داشته باشد.
با اینکه دو درخت با تفاوت یک متری از هم ، با یک غذا ، ولی هر کدام میوه‌ دیگر ، با طعم و رنگ دیگر ی ، چه کسی این را قرار داد ؟!!!
چه کسی آنرا متفاوت قرار داد؟؟! آنرا بشناسید!!!.
این نشانهْ بزرگی هست برای رسیدن بخدا.
اینهمه توضیح حضرت در مورد طاووس برای چیست ؟؟!!
چرا یکی یکی ،این ویژگیهارا با شرح و تفصیل بیان کرد ؟؟!!
آیا نمیشد با دو صفت وصف طاووس را جمع کرد؟؟!!
چگونه فکرها می تواند بوصف این طاووس برسد!!!
چطور با عقل خود می توانید به فهم و درک حیوان برسید و خیال آنرا درک کند.!!!
کدامین وصف کنندکان توانستند این زیبایی نهفته در طاووس را بوصف درآورند !!!
کوچکترین اجزاء حیوان ؛ عقل ، زبان ، وهم را بسته است.
شما نمی توانید اقل اجزاءاو را وصف کنید.
فَسُبحانَ الذَّی بَهَرَ العقُولَ عن وصفِ خلقٕ جلاهُ لِلعُیُونِ
پاک و منزه است آن خدایی که عقول بندگان ،حیوانی را که می بینند نمی‌توانند وصف کنند. 
پس ؛چه کس می تواند تو را وصف کند.
هر کس آمد در وصف اجزاء  این حیوان ،
از حقایق او، کیفیت کارکرد دستگاههای درونی او ، از کیفیت دستگاه رنگ سازی او عاجز ماند
.
فرو نشانده عقلها را از وصف این طاووس.
پس ،چگونه خواهد توانست وصف تورا.
 
غرض توحید است !!!
وصف زیبای طاووس برای اینست که بگوید:
شما از توصیف یک حیوان عاجزید 
چه برسد به وصف خدا .
پس ، در برابر خدا ،سر فرود آورید.
در مقابل عظمت او تعظیم و کرنش کنید.
متواضع و تسلیم او باشید .
فسبحان اللهِ حینَ تُمْسُونَ و حینَ تُصبِحُون
ولهُ الحمدُ فِی السَّمواتِ والاَرضِ وعَشیّاً وحینَ تُظْهِرون
 بسم الله الرحمن الرحیم 
خلاصه بخش سوم خطبه ۱۶۵
امیرالمومنین (ع) بعد از  بیان مظاهر جمال الهی ، ونمونهْ طاووس  ، زیبایی جنت را بیان میدارد.
ای انسان آگر چشم سر به زیبایی طاووس ببندی و چشم دل را،  به زیبایی جنت باز کنی 
و آنچه که من توصیف میکنم نگاه کنی .
روح و جان تو رویگردان می شود از تمام زیبایی‌های ظاهری ، شهوات دنیا ، لذت و زخارف ، ومناظر دنیا که مسرور کننده است .
از تمام اینها رو ح و نفس تو روی بر می‌گرداند.
/ اگر وصف کنم برای تو شاخ و برگ درختان بهشت را ، وقتی که بهم میخورند چه لذتی دارد . تو اصلا بدنیا نگاه نمیکنی.
فکر تو واله و حیران می شود 
/ ریشه این درختان در تلی از مشک ،مخفی شده اند.
از بالا ، بهم خوردن شاخ و برگ با یک نسیم ملایم ، و صدر و ساقه ی آن تنو مند ، ریشه آن نه  در خاک ، 
بلکه تپه ای از مشک و عطر معطر، 
وهمه این صحنه زیبا ، بر ساحل یکی از رودخانه و نهر های بهشت است.
/  اگر وصف کنم خوشه های معلق از لؤ لؤ ترو تازه را ، در حالیکه همه مروارید ها از یک شاخهْ نازک آویزان ، و آن شاخه نازک به شاخه محکمی وصل است.
ذهن تو متحیر می شود .عقل واله و سرگردان می شود. از تمام زیبایی ظاهری دل می کنی.
/اگر وصف کنم میوه های بهشت ،در حالیکه از نظر جنس و رنگ و تمام جهات مختلفند.در محفظه ای از شکوفه ها هستند .
شما برای خوردن نیاز به  انتظار تغییر فصل ، 
 و زحمت بدست آوردن نداری بمحض اراده آنرا میچینی .
«فٖی جَنةٕ  عالیه  قُطُو فُها  دانیه  الحاقه  –  ۲۲,۲۳ »
بهشتیان در جنت عالی رتبه هستند که میوه های نزدیکند.
میوه ای را که اراده کنی ،همان میوه بمحض اراده به میوه ی دیگر تبدیل می شود.
فَتَأتی علی مُنیَّةٕ مُجَّتَنٖیهٰا 
بر اساس میل و اراده چیننده ْمیوه ، میوه می آید.
آنجا دار ،دارِ اراده ست.  نه ، دار مشقت 
اراده کنی طبق اراده عمل میکند.
حضرت واقعیتی را در قالب  الفاظ اینچنینی بیان میدارند.
 یکی دیگر از ویژگی جنت غیر از میوه ها : 
می چرخد دور تا دور حیاط قصرها ،عسل های مصفی و پاک ، و شراب و شربت خالص و پاک .
این گردش دورتا دوری ،یا بصورت جوی رونده از عسل ، ویا بدست حوریان که ساکنان را طواف میکنند .صورت می گیرد.
نوشیدنی های که شراب طهور است 
« لا ُیصَدَّعُونَ عنها ولا یُنْزِفون  واقعه –  ۱۹ »
شرابی که سر درد نمی آورد و عقل را ضایع نمیکند.
در حالیکه مسکرات هم عقل و هم جسم را از بین میبرد .
آن شراب با شراب دنیا تباین کلی دارد.
هیچ شباهت و تناسبی بین آنها نیست .
در موردکسانی که به این بهشت توصیف شده، راه پیدا میکنند فرمود:
* اهل بهشت یک قوم و قبیله ای هستند.
مادامی که در دنیا بودند اهل کرامت بودند.
پیوسته و دائماً به آنها کرامت می‌رسید.
نهایت این کرامت این شد که رسیدند به بهشت.
کسانی که به جنت راه می یابند دنیای آنها با کرامت گذشته.
«وَلقَد کرَمْنا بنی اٰدمَ  اعراف – ۷۰»
ما انسان را بدون توجه به آیین و مذهب ، فرقه و رنگ کرامت دادیم چون فرزند آدم علیه السلام  و پیغمبر زاده هستند و منسوب به آدم هستند .این ویژگی کرامت را به کل بشریت بخشیدیم .
مقامی بالاست .ولی مسئول حفظ کرامت ،خود شما هستید.
یک حکم شرعی هم به همه اعلام شده که هتک حرمت خود ، وهتک حرمت دیگران حرام است.
مبادا جایگاه , شخصیت ،و حرمت کسی را ،و حتی حریم حرمت خود را بشکنید. که حرام است.
آنچه شخصیت انسان را زیرسوال میبرد گناه است .حرام و گناه شأن انسان را پایین می آورد.
پس یک عده علی الدوام کرامت با آنهاست
نه هتک حرمت خود میکنند، و نه هتک دیگران .
نه راه کسی را می بندند ،و نه راه خود را ، تا اینکه حَلّوُ الی دارِ القرار 
ویژگی بعدی آنها : از نقل و انتقال سفرها ایمن هستند. اضطراب و دل نگرانی ندارند.
انتقال دنیا به برزخ و از برزخ به قیامت ، انسان در سفر است و سفر دل نگرانی دارد تا به وطن خود برسد
جنت وطن اصلی می باشد 
انسان مسافر است تا به وطن نرسد ایمن نیست..
اهل کرامت از این سفرها در ایمنی هستند.
 فرمود : ای مستمعین پای کلام علی ( ع)
چیزهایی که برای تو گفتم از توصیف و مناظر اعجاب انگیز بهشت ،اگر قلب خود را مشغول کنی .
لَزَهَقَتْ نفسُک شوقاً جان از تن تو بیرون میرود از شوق دیدن بهشت.
میخواهی از پای کلام علی به گور شوی و بمیری که زودتر به بهشت برسی.
نگاه علوی ، مرگ را ، راه وصول می بیند.
نگاه غیر علوی ،مرگ را آغاز بدبختی می بیند.
خداوند ما و شما را به لطف و رحمت خود قرار بدهد ازآن دسته افراد که با قلب خود ،و آنهایی که با سعی و تلاش خود، کوشش کردند تا به جایگاه ابرار برسند.
جَعَلَنَاَاللهُ و ایاکم.  ( برحمتهِ )
ممن یسعیٰ بقلبهِ الی منازلِ الابرار برحمته

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.