حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

پنج شنبه, ۱۹ مهر , ۱۴۰۳ Thursday, 10 October , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2534×
ریاء، معدوم کننده اعمال
کاوشی پیرامون رذیله ریاء در کتب اخلاقی
پژوهشگر: رضا عابدینی
طلبه سال ششم حوزه علمیه قم
استاد راهنما: استاد علوی
حوزه علمیه حضرت بقیه الله عج – قم
چکیده:
در این مقاله پژوهشگر رذیله اخلاقی ریاء را در چند حیطه مورد بررسی قرار داده است؛ ابتدا مفهوم شناسی این رذیله در مکتب اخلاقی اسلام با استناد به کتب اخلاقی شیعه، در مرحله بعد آشنایی با علت مضر بودن این رذیله برای انسان و در پی آن بررسی روش های درمان این رذیله؛ در پایان پژوهشگر به بررسی مفهوم ریا در مکاتب اخلاقی دیگر پرداخته که نکات قابل توجهی در این بین مورد توجه است. امید است که انشاالله این سیاهه مفید واقع شود.
فهرست مطالب
چکیده ……………………………………………. 3
مقدمه …………………………………………….. 5
تبیین موضوع ………………………………………. 6
اهمیت و ضرورت تحقیق ……………………………. 7
پیشینه پژوهش …………………………………….. 8
سوالات پژوهش ……………………………………. 9
مفهوم شناسی …………………………………….. 10
فصل دوم …………………………………………. 11
فصل سوم ………………………………………… 36
جمع بندی و نتیجه گیری …………………………. 53
کتابنامه ………………………………………….. 55
مقدمه:
در کتب ارزنده اخلاق اسلامی، با استناد به آیات قرآن کریم و روایات حضرات معصومین، خلقیات و ملکات نفسانی مذموم و ممدوح متعددی برای انسان ذکر شده و به تفصیل پیرامون آن ها بحث شده است؛ یکی از خلقیات مذموم و رذائل نفسانی انسان که میتوان آن را از اهم مباحث کتب اخلاق اسلامی ذکر کرد، رذیله ریاء است. اهمیت اصل این بحث و کاوش پیرامون آن تا جاییست که علما علم اخلاق بعضا رسائل و منابر کخصوصی پیرامون این رذیله و درمان آن داشتند و درمان این رذیله را از مهمترین وظایف سالک الی الله تعالی معرفی میکردند.
در این سیاهه پژوهشگر بر آن است که با تتبعی پیرامون این مسئله در کتب اخلاق اسلامی و کنار هم گذاشتن آیات و روایات پیرامون این مسئله، جرعه ای از معارف عمیق اخلاق اسلامی را به مخاطبین گرانقدر بچشاند؛ امید است که عامل باشیم.
فصل اول: کلیات تحقیق
گفتار اول: مباحث مقدماتی
1- تبیین موضوع:
همانطور که ذکر شد آنچه در این مقاله موضوع بحث خواهد بود رذیله اخلاقی ریاء است صفت مذموم ریاء از بزرگترین رذائل اخلاقی قوه شهویه و غضبیه می‌باشد که آیات و روایاتِ متعدد در ذمّ آن وجود دارد. ریاء عبارت است از طلب جایگاه و منزلت در قلوب مردم به سبب صفات خوب که شخص از خود بروز میدهد. طبق این تعریف هر گونه اعمال واجب، مستحب یا حتی مباح که از اعمال خیر محسوب شوند و با نیت مذکور صورت پذیرند در این تعریف داخل میشوند. به طور کلی علما اخلاق این رذیله را از صنف حبّ جاه میدانند به این معنی که شخص علاقه‌مند به کسب جایگاه و منزلت در قلوب مردم باشد و آن را هدف اعمال خود بداند.
2- اهمیت و ضرورت تحقیق:
معمولا هرگاه سخن از مباحث اخلاقی و اخلاق اسلامی به میان می آید، آنچه به اذهان متبادر میشود صرفا مواعظ و نکات متفرق و غیر منسجم پیرامون یک موضوع اخلاقی است که توسط یک عالِم اخلاقی ارائه میشود؛ هرچند چنین تصوری از اخلاق اسلامی تا حدودی صحیح خواهد بود لکن اینکه تمام اخلاق اسلامی را در همین اندک خلاصه کنیم یقینا خلاف واقع و اشتباهی فاحش خواهد بود.
با بررسی آثار اخلاقی ارزشمند جهان اسلام، خصوصا مکتب اخلاقی اهل بیت (علیهم السلام)، به وضوح می بینیم که مباحث اخلاقی دین اسلام نه تنها گزاره هایی پراکنده نیست بلکه همانند علوم مهم اسلامی از قبیل فقه و کلام و… این مباحث در لایه های مختلف و همراه با انسجام و قوت علمی بالا در قالب علمی مستقل (با تمام ویژگی های یک علم) به نام علم اخلاق مندرج شده و پاسخگوی تمام سوالات در این حیطه علمی است؛ فلذا اهمیت این موضوعات که از مباحث عمیق علمی هستند از نظر محقیقین و اندیشمندان پوشیده نخواهد بود؛ انشاالله.
3- پیشینه تحقیق:
کتب:
۱. کتاب ریا و عجب، نویسند: سید احمد فهری زنجانی، انتشارات غنچه 1393
۲. کتاب ریا در قرآن ریشه‌ها، پیامدها و راه‌های درمان، نویسنده: سیدمحمد نحوی، انتشارات دانشگاه امام صادق (ع)
مقالات:
۱. ریا از منظر قرآن و روایات، پدیدآورنده: داود محسنی، دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه، دانشکده الهیات و معارف اسلامی
۲.معنا، جایگاه و آسیبهای ریا از دیدگاههای تفسیری فیض کاشانی و علامه طباطبایی، پدیدآورنده: منیره اسلامی‌پناه، دانشگاه قم، دانشکده الهیات و معارف اسلامی
4- روش تحقیق:
پژوهشگر در این مقاله با روش کتابخانه ای به تحقیق درباره آراء صاحب نظران این موضوع پرداخته و با کمک استاد گرانقدر گردآوری و تنظیم این سیاهه حاصل شده است.
5- سؤالات تحقیق:
سوال اصلی:
مفهوم دقیق ریاء در اخلاق اسلامی چیست؟
سوالات فرعی:
الف) نظرات علما اخلاق درباره تعریف ریاء چیست؟
ب) آیا ریاء ممدوح هم داریم؟
ج) منشاء پدیدار شدن این رذیله در نفس انسان چیست؟
د) راه درمان و از بین بردن این خصلت در نفس انسان چیست؟
گفتار دوم:  مفهوم شناسی
الف) معنای لغوی:
ریا از مادّۀ رأی به معنی این است که شخص کاری را به انگیزۀ جلب توجه مردم انجام دهد.  و نیز به معنای تظاهر و نشان دادن به غیر است. 
ب) معنای اصطلاحی:
در اصطلاح علم اخلاق ریا عبارت است از آنکه انسان عمل عبادی را که مخصوص خداوند متعال است ، با نیت و هدف جلب توجه و منزلت و احترام بین مردم انجام دهد. 
فصل دوم
تعریف کلی قوا سه گانه انسان:
نفس انسان دارای سه قوه اصلی شهویه، غضبیه و عاقله است که هر یک تامین بخشی از نیازهای انسان را بر عهده دارند. 
همه ی قوای بشری برای حکمت و غرض و هدفی آفریده شده‌اند و هر کدام سهم بسزایی برای رساندن انسان به کمال مطلوبش دارند؛ آن چه مهم است جهت‌دادن و تربیت‌کردن و شکوفا نمودن این قواست، به گونه‌ای که هر کدام نقش خود را به شکل بایسته و شایسته در ترقی و تعالی انسان ایفا کنند. در ادامه به تعریف و نیز بیان حالت اعتدال و افراط و تفریط هر یک از این قوا می‌پردازیم.
1. قوه شهویه:
در حقیقت، این قوه، عهده‌دار جلب منافع برای انسان است که به آن نفس بهیمی نیز گفته می‌شود و مبدا امور شهوانی است و اشتیاق لذت‌بردن از خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها و امور جنسی را دارد. فایده ی این قوه، حفظ و ادامه حیات بدن است که وسیله ی تحصیل کمال برای نفس است و در صورتی که به درستی از این قوه استفاده شود و افراط و تفریط در آن صورت نگیرد، فضیلتی به نام عفت از آن به وجود می‌آید که به تعبیر فیلسوفان و عالمان اخلاقی، یکی از چهار جنس فضیلت شمرده می‌شود.
2. قوه غضبیه:
وظیفه و مسئولیت این قوه، دفع ضرر از انسان است و به اعتباری، به آن نفس سبعی نیز می‌گویند که مبدا غضب و دلیری و اقدام بر اعمال و شوق تسلّط و تصرّف، برتری و رسیدن به جاه بیش‌تر است. فایده ی این قوه این است که زیاده روی، تندی قوای شهوی و شیطانی را در هم می‌شکند و در صورتی که در جای خود از آن استفاده گردد و افراط و تفریطی در آن صورت نپذیرد، فضیلت شجاعت از آن پدید می‌آید و اگر به شکل افراط و زیاده روی مورد بهره برداری قرار گیرد رذیلت تهور و درنده‌خویی از آن به وجود می‌آید و اگر هیچ کارکردی نداشته باشد و در آن تفریط شود، رذیلت «جبن» از آن پدید می‌آید.
3. قوه عاقله:
همان قوه‌ی تفکر و ادراک است که به آن نفس ملکی و فرشته‌ای نیز می‌گویند که مبدا ادراک حقایق و جدایی بین نیکی‌ها و بدی‌هاست، و نیز انسان را به نیکی فرمان می‌دهد و از زشتی بر حذر می‌دارد و در صورتی انسان به سمت ترقی و تعالی پیش می‌رود که به امر و نهی عقل عمل نماید. فایده‌ی این قوه این است که حقایق را ادراک می‌کند و آدمی را به کارهای نیک فرمان می‌دهد و از صفات زشت باز می‌دارد. در صورتی که از این قوه به صورت صحیح و معتدل بهره‌برداری شود فضیلت حکمت از آن به وجود می‌آید؛ اما هنگامی که افراط و زیاده روی در آن صورت گیرد، رذیلت جربزه و سفسطه را به دنبال خواهد داشت. چنین شخصی در این حالت در تمام امور، حتی یقینیات و امور ضروری نیز شک و تردید می‌کند و در شک خود باقی می‌ماند؛ چنان که در تفریط و کوتاهی نسبت به آن قوه، رذیلت دیگری به نام «غباوت» و جهل مرکب پدید خواهد آمد که اساس و پایه‌ی بسیاری از زشتی‌ها، نزاع‌ها و اختلافات می‌گردد. در برابر آن قوه‌ی عامله وجود دارد که از عقل عملی به دست می‌آید به هر حال از قوه‌ی عامله نیز، مانند عاقله، در صورتی که به اعتدال از آن بهره گرفته شود، فضیلت عدالت، و افراط و تفریط در آن، دو رذیلت ظلم و انظلام (ظلم پذیری) را به وجود می‌آورد.
اما جایگاه بحث ریا در بین این سه قوه کجاست؟
طبق بیان مرحوم نراقی در کتاب شریف جامع السعادات، ریا از جمله رذائل اخلاقی قوه شهویه وغضبیه است؛ اولا از آن جهت که شخص ریا کار قصد دارد با ریا کردن، منفعت ظاهری توجه و جایگاه نزد مردم را به سوی خود جلب کند، آن را از جمله رذائل قوه شهویه بر شمرده اند و ثانیا از آن جهت که می خواهد مورد بی توجهی جامعه نباشد و از این نداشتن جایگاه ظاهری در جامعه دوری میکند آن را از صنف رذائل قوه غضبیه بر شمرده اند.
جایگاه ریاء در قرآن
1. در آیه 264 سوره بقره، منّت گذاردن و آزار دادن و ريا كردن در يك رديف شمرده شده و همه آنها را موجب بطلان و نابودى صدقات (و اعمال نيك) معرفى مى كند بلكه تعبيراتى از اين آيه نشان مى دهد كه شخص ريا كار ايمان به خدا و روز آخرت ندارد؛ مى فرمايد: (اى كسانى كه ايمان آورده ايد انفاقهاى خود را با منّت و آزار باطل نكنيد!)؛ يا اَيـُّهَا الَّذينَ آمَـنُوا لاتُـبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الاذى، سپس اين گونه افراد را به كسى تشبيه مى كند كه مال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى نمايد و به خدا و روز رستاخيز ايمان ندارد کالَّذى يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النّاسِ وَ لايُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الْيَومِ الاخِر
در ذيل آيه، مثال بسيار گويا و پر معنائى براى اين گونه اشخاص زده و مى فرمايد: (مثل [كار] او همچون قطعه سنگى است كه بر آن قشر نازكى از خاك باشد [و بذرهائى در آن افشانده شود] و رگبار باران بر آن فرود آيد [و همه خاكها و بذرها را با خود بشويد و با خود ببرد] و آن را صاف [و خالى از همه چيز] رها سازد)؛ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوان عَلَيْهِ تُرابٌ فَاَصابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً.
اين گونه اشخاص [به يقين] (از كارى كه انجام داده اند بهره اى نمى گيرند و خداوند كافران را هدايت نمى كند!)؛ لايَقـْدِرُونَ عَلى شَىء مِّـمّا كـَسَبُوا وَ اللّهُ لاْيَهْـدِى الْـقَوْمَ الكاِفِرين.
در اين آيه تلويحاً يك بار رياكاران را فاقد ايمان به خدا و روز قيامت معرفى كرده و يك بار به عنوان قوم كافر، و اعمال آنها را هيچ و پوچ و فاقد هرگونه ارزش مى شمرد چرا كه بذر اعمالشان در سرزمين ريا كارى پاشيده شده كه هيچ گونه آمادگى براى رشد و نمو ندارد. اين احتمال نيز در تفسير آيه وجود دارد كه رياكاران خودشان همانند قطعه سنگى هستند كه قشر نازكى از خاك بر آن است و هيچ گونه بذر مفيدى را پرورش نمى دهد؛ آرى! قلب آنها همچون سنگ و روحشان نفوذ ناپذير و اعمالشان بى ريشه و نيّاتشان آلوده است.
جالب اين كه در آيه اى كه پشت سر اين آيه در همان سوره بقره آمده است اعمال خالصان و مخلصان را به باغى پر بركت تشبيه مى كند كه بذر و نهال صالح در آن كاشته شده و باران كافى بر آن مى بارد و نور آفتاب از هر سو به آن مى تابد و نسيم باد از هر طرف به آن مى وزد و ميوه و ثمره آن را مضاعف مى سازد.
2. در آيه110 سوره کهف، پيامبر(صلى الله عليه وآله) را مخاطب قرار داده و دستور مى دهد مسأله توحيد خالص را به عنوان اصل اساسى اسلام به مردم برساند؛ مى فرمايد: (بگو من بشرى همچون شما هستم [تنها امتياز من اين است كه] به من وحى مى شود كه معبود شما تنها يكى است)؛ قُلْ اِنَّما اَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى اِلَىَّ اَنَّما اِلـهُكُمْ اِلهٌ واحِد
سپس نتيجه گيرى مى كند كه بر اين اساس، اعمال بايد از هر نظر خالص و خالى از شرك باشد و مى فرمايد: (پس هر كس اميد به لقاى پروردگارش را دارد بايد عمل صالح انجام دهد و كسى را در عبادت پروردگارش شريك نسازد!)؛ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لاَ يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدَا.
به اين ترتيب، شرك در عبادت، هم اساس توحيد را ويران مى سازد و هم اعتقاد به معاد را؛ و به تعبير ديگر، گذرنامه ورود در بهشت جاويدان عمل خالص است.
قابل توجّه اين كه در شأن نزول اين آيه آمده است كه مردى به نام «جُنْدَب بن زُهِيْر خدمت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) عرض كرد من كارهايم را براى خدا به جا مى آورم و هدفم رضاى اوست امّا هنگامى كه مردم از آن آگاه مى شوند مسرور و شاد مى شوم؛ پيامبر فرمود: «اِنَّ اللّهَ طَيِّبٌ وَ لايَقْبَلُ اِلاَّ الَطَيِّبَ وَ لايَقْبَلُ ما شُورِكَ فيهِ»؛ (خداوند پاك است و جز عمل پاك را نمى پذيرد و عملى كه غير او در آن شركت داده شود مقبول او نخواهد بود!) سپس آيه فوق نازل شد. 
در شأن نزول ديگرى آمده است كه مردى خدمتش عرض كرد: «من جهاد فى سبيل اللّه را دوست دارم و در عين حال دوست دارم مردم موقعيّت مرا در جهاد بدانند.» در اين هنگام آيه فوق نازل شد.
شبيه همين معنى در مورد انفاق در راه خدا و صله رحم نيز نقل شده است و نشان مى دهد كه آيه بالا بعد از سؤالات گوناگون در مورد اعمال آلوده به اهداف غير خدائى نازل شده است و ريا كار به عنوان مشرك و كسى كه ايمان محكمى به آخرت ندارد، معرفى گرديده است.
در حديث ديگرى نيز از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه فرمود: مَنْ صَلّى يُرائِى فَقَدْ اَشْرَكَ وَ مَنْ صامَ يُرائى فَقَدْ اَشْرَكَ وَ مَنْ تَصَّدقَ يُرائى فَقَدْ اَشْرَكَ ثُمَّ قَرَء؛ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّه… كسى كه نماز را به خاطر ريا بخواند مشرك شده و كسى كه روزه را براى ريا به جا آورد مشرك شده و كسى كه صدقه و انفاق را براى ريا انجام دهد مشرك شده سپس آیه را تلاوت فرمود. 
3. همچنین در آیه 142 سوره نساء، ريا را يكى از اعمال منافقان شمرده مى فرمايد: (منافقين مى خواهند خدا را فريب دهند در حالى كه او آنها را فريب مى دهد و هنگامى كه به نماز مى ايستند از روى كسالت است و در برابر مردم ريا مى كنند و خدا را جز اندكى ياد نمى كنند!)؛ ِانَّ الْمُنافِقينَ يُخادِعُونَ اللّهَ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ وَ اِذَا قامُوا اِلَى الصَّلوةِ قَامُوا كُسَالى يُرآؤُنَ النَّاسَ وَ لاَ يَذْكُرُونَ اللّهَ اِلاّ قَلِيلا.
اين نكته قابل توجّه است كه نفاق نوعى دوگانگى ظاهر و باطن است و رياكارى نيز شكل ديگرى از دوگانگى ظاهر و باطن مى باشد چرا كه ظاهر عمل الهى و باطن آن شيطانى و ريائى است و به خاطر جلب توجّه مردم! بنابراين، طبيعى است كه ريا جزء برنامه منافقان باشد.
4. در آيه38 سوره نساء، اعمال ريائى را همرديف عدم ايمان به خدا و روز قيامت و همنشينى با شيطان شمرده مى فرمايد: (آنها كسانى هستند كه اموال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى كنند و ايمان به خداوند و روز باز پسين ندارند [چرا كه شيطان رفيق و همنشين آنها است] و كسى كه شيطان قرين اوست بد قرينى انتخاب كرده است)؛ وَ الَّذينَ يُنفِقُونَ اَمْوالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الاْخِرِ وَ مَنْ يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِيْناً فَسَآءَ قَرِينا.
به اين ترتيب، رياكاران دوست شيطان و فاقد ايمان قاطع به مبدأ و معاد هستند
5. در آيه47 سوره انفال، خداوند مسلمانان را از همسوئى با كفّار كه اعمالشان رياكارانه و از روى هوا پرستى و خود نمائى بوده است نهى مى كند، مى فرمايد: (مانند كسانى نباشيد كه از سرزمين خود به خاطر هواپرستى و غرور و خودنمائى در برابر مردم بيرون آمدند! و مردم را از راه خدا باز مى داشتند و خداوند به آنچه عمل مى كنند احاطه [كامل] دارد)؛ وَ لاتَكُونُوا كالـَّذينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ وَ يَصـُدّونَ عَنْ سَبيلِ اللّهِ وَ اللّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيْط
طبق قرائنى كه در آيه موجود است به تصديق مفسّران، آيه اشاره به حركت سپاهيان قريش به سوى ميدان بدر است كه به هنگام خارج شدن از مكّه آلات لهو و لعب و بعضى از خوانندگان و شراب همراه خود آوردند حتّى اگر دم از بت پرستى مى زدند آنهم رياكارانه و عملاً براى جلب نظر بت پرستان بود.
بعضى ازمفسّران نيزگفته اند از آنجا كه بدر يكى از مراكز تجمّع و از بازارهاى عرب بود و درعرض سال گاهى در آنجا اجتماع مى كردند، ابوجهل مخصوصاً وسائل عيش و نوش را با خود برد و هدفش اين بود كه از همه كسانى كه با آنجا آشنا بودند زهر چشم بگيرد.
به هر حال قرآن مؤمنان را از اين گونه كارها نهى مى كند و به آنها دستور مى دهد كه با رعايت تقوا و اخلاص بر همه مشكلات غلبه كنند و سرنوشت رياكاران هوسباز و بى تقوا را در ميدان بدر فراموش ننمايند.
6. در آیات4 الی 7 سوره ماعون، باز هم از رياكارى به بيان ديگرى نكوهش مى كند و مى فرمايد: (واى بر نماز گزارانى كه نماز را به دست فراموشى مى سپارند و از آن غفلت مى كنند، آنها كه ريا مى كنند و مردم را از ضروريّات زندگى باز مى دارند)؛ فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ، اَلَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ ، اَلَّذينَ هُمْ يُرآؤُنَ وَ يَمْنَعُونَ الْماعُون
تعبير به «ويل» در قرآن مجيد در 27 مورد آمده است و غالباً در مورد گناهان بسيار سنگين و خطرناك است. به كار بردن، اين تعبير در مورد رياكاران نيز حكايت از شدّت زشتى عمل آنها مى كند.
از آنچه در آيات بالا آمد زشتى اين گناه و خطرات آن براى سعادت انسان آشكار مى شود و بخوبى روشن مى گردد كه يكى از موانع مهمّ تهذيب نفس و پاكى قلب و روح همين ريا كارى است كه نقطه مقابل آن خلوص نيّت و پاكى دل است.
اختلاف در تعریف ریاء
اولین مسئله در باب ریاء بررسی تعاریف علما از این زذیله و بررسی اختلافات ایشان است.
مرحوم ملا مهدی نراقی در کتاب ارزشمند جامع السعادات در تعریف ریاء چنین می نویسد: و هو طلب المنزلة فی قلوب الناس بخصال الخیر أو ما یدل علیها من الآثار. فهو من أصناف الجاه، إذ هو طلب المنزلة فی القلوب بأی عمل اتفق، و الریاء طلب المنزلة بادائه خصال الخیر أو ما یدل علی الخیر ثم خصال الخیر یشمل أعمال البر بأسرها، و هی أعم من العادات إن خصت العبادة بمثل الصلاة و الصوم و الحج و الصدقة و أمثال ذلک و مساوقة لها إن أرید بالعبادة کل فعل یقصد به التقرب و یترتب علیه الثواب إذ علی هذا کل عمل من أعمال الخیر، سواء کان من الواجبات أو المندوبات او المباحات فی الأصل إذا قصد به القربة کان طاعة و عبادة، و ان لم یقصد به ذلک لم یکن عبادة و لا عمل خیر، و لو کان مثل الصلاة. 
در این تعریف ایشان انجام هر عملی که انسان به وسیله آن قصد تقرب و کسب عظمت نزد مردم را داشته باشد، مصداق ریا می دانند؛ منشاء این قول از جانب ایشان نیز روشن است، چنانچه ایشان اساسا مبحث ریا را در کتاب خود ذیل مبحث حب جاه ذکر کرده اند و ریا را در بسیاری از شوون، ملحق به حب جاه میدانند.
در مقابل مرحوم ملا محسن فیض کاشانی نظری متفاوت با ایشان دارند؛ مرحوم فیض در کتاب گران سنگ محجه البیضا در این باره می نویسد: اعلم أنّ الرّياء مشتقّ من الرؤية، و السمعة مشتقّة من السماع و إنّما الرّياء أصله طلب المنزلة في قلوب الناس بإيرائهم خصال الخير إلّا أنّ الجاه و المنزلة تطلب في القلب بأعمال سوى العبادات و تطلب بالعبادات و اسم الرّياء مخصوص بحكم العادة بطلب المنزلة في القلب بالعبادات و إظهارها، فحدّ الرّياء هو إرادة المنزلة بطاعة اللّه تعالی… 
تفاوت دیدگاه این دو عالم بزرگ در اینجا مشخص میشود؛ مرحوم فیض هر چند ریا را از صنف حب جاه میدانند لکن حد و مرز دقیقی برای ریا معرفی میکنند و ریا را خاص به عبادات میدانند بر خلاف مرجوم نراقی.
وجه این اختلاف نظر ذکر شد و برای بررسی دقیق تر و قضاوت بین این دو قول باید روایات معصومین و سایر منابع را نیز مورد فحص قرار داد که در این مقال نمی گنجد ولی به طور اجمال میتوان گفت که کلام مرحوم فیض (اختصاص ریا به عبادات) به واقع نزدیک تر به نظر میرسد.
گزیده روایات باب ریاء
نكوهش رياكارى:
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: يا أباذَر، اِتَّقِ اللّه و لا تُرِ الناسَ أنَّكَ تَخشَى اللّه فَيُكرِمُوكَ و قَلبُكَ فاجِرٌ.   اى ابوذر! از خدا بترس و در حالى كه دلى تبهكار داری، براى جلب احترام مردم، نزد آنان خود را خدا ترس وانمود مكن.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: يا بنَ مسعودٍ ، إيّاك أن تُظهِرَ مِن نفسِكَ الخُشوعَ و التواضُعَ للآدَمِيِّينَ و أنتَ فيما بَينَكَ و بَينَ ربِّكَ مُصِرٌّ على المَعاصِي و الذُّنوبِ. يقولُ اللّه تعالى: «یَعْلَمُ خائِنةَ الأَعْيُنِ و ما تُخْفِي الصدورُ» . اى پسر مسعود! مبادا خود را براى مردم، خدا ترس و فروتن نشان دهى، در حالى كه ميان خود و پروردگارت بر نا فرمانى ها و گناهان پاى مى فشارى؛ خداوند متعال مى فرمايد: «خداوند نگاههاى دزدانه و آنچه را سينه ها پنهان مى دارند، مى داند» (غافر : ۱۹)
امیرالمومنین عليه السلام: المُرائي ظاهِرُهُ جَميلٌ و باطِنُهُ عَليل  رياكار، ظاهرش زيبا و باطنش بيمار است.
امیرالمومنین عليه السلام: اللّهُمّ إنّي أعوذُ بكَ مِن أن تَحسُنَ في لامِعَةِ العُيونِ عَلاَنِيَتِي، و تَقبُحَ فيما اُبطِنُ لكَ سَرِيرَتي، مُحافِظا على رئاءِ الناسِ مِن نَفسِي بجَميعِ ما أنتَ مُطَّلِعٌ علَيهِ مِنّي، فَاُبدِيَ لِلناسِ حُسنَ ظاهري و اُفضِيَ إليكَ بِسُوءِ عَمَلِي، تَقَرُّبا إلى عِبادِكَ و تَباعُدا مِن مَرضاتِك . خداوندا! به تو پناه مى برم از اين كه ظاهرم در نگاه مردم نيكو باشد و باطنم كه بر تو آشكار است زشت، و خود را رياكارانه نزد مردم بيارايم به چيزى كه تو بهتر از من بدان دانايى، پس ظاهر نكويم را براى مردم آشكار دارم و بدى كردارم را نزد تو آورم و بدين سان به بندگان تو نزديك شوم و از خشنودى تو به دور مانم
امام باقر عليه السلام: مَن كانَ ظاهِرُهُ أرجَحَ مِن باطِنِهِ خَفَّ مِيزانُهُ . هر كه (كفه) ظاهرش سنگينتر از باطنش باشد، ترازوى (اعمال) او سبك است.
بر حذر داشتن از رياكارى
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: ويلٌ للذينَ يَجتَلِبُونَ الدنيا بالدِّينِ، يَلبَسُونَ للناسِ جُلودَ الضَّأنِ مِن لِينِ ألسِنَتِهِم، كلامُهُم أحلى مِن العَسَلِ و قُلوبُهُم قُلوبُ الذِئابِ، يقولُ اللّه ُ تعالى: أبي يَغتَرُّون؟!  واى بر كسانى كه دين را وسيله كسب دنيا مى كنند و با زبان نرم خود در برابر مردم به لباس ميش در مى آيند، گفتارشان از عسل شيرين تر است و دلهايشان دل گرگ است. خداوند متعال مى فرمايد : آيا به (رحمت) من غرّه مى شوند؟!
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : أبغَضُ العِبادِ إلى اللّه تعالى مَن كانَ ثَوباهُ خَيرا مِن عَمَلِهِ، أن تكونَ ثِيابُـهُ ثِيابَ الأنبياءِ و عَمَلُهُ عَمَلَ الجَبّارينَ . مبغوض ترين بنده نزد خداوند كسى است كه جامه هايش بهتر از كردارش باشد، جامه اش جامه پيامبران باشد و كردارش كردار جبّاران.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: أشَدُّ الناسِ عَذابا يومَ القِيامةِ مَن يَرى الناسُ أنَّ فيهِ خَيرا و لا خَيرَ فيهِ . سخت ترين عذاب را در روز قيامت كسى دارد كه مردم او را آدم خوبى بدانند، اما هيچ خوبى و خيرى در وجود او نباشد.
عمل رياكار بالا نمى رود
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: إنّ المَلَكَ لَيَصعَدُ بعَملِ العَبدِ مُبتَهِجا بهِ، فإذا صَعِدَ بحَسَناتِهِ يقولُ اللّه ُ عزّ و جلّ: اجعَلُوها في سِجِّينٍ إنّهُ لَيسَ إيّايَ أرادَ بِها . فرشته با خوشحالى عمل بنده را بالا مى برد و چون كارهاى نيكش را بالا برد، خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد : آنها را در سجّين گذاريد؛ اين كارها براى من انجام نشده است.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: و تَصعَدُ الحَفَظَةُ بعَملِ العَبدِ مبتَهِجا بهِ… فَيَطَؤونَ الحُجُبَ كُلَّها حتّى يَقُومُوا بَينَ يَدَيِ اللّه سبحانَهُ فَيَشهَدُوا لَهُ بِعَمَلٍ صالِحٍ و دُعاءٍ، فيقولُ اللّه تعالى: أنتُم حَفَظَةُ عَمَلِ عَبدِي، و أنا رَقيبٌ على ما في نَفسِهِ، إنّهُ لم يُرِدني بهذا العَملِ، علَيهِ لَعنَتِي . فرشتگانِ نگهبان (اعمال) با خوشحالى عمل بنده را بالا مى برند… حجابها را يكى پس از ديگرى طى میكنند، تا آن كه در برابر خداى سبحان مى ايستند و مى گويند: عملى صالح و دعايى آورده اند. خداوند متعال مى فرمايد: شما نگهبانان عمل (ظاهرى) بنده من هستيد و من ناظر درون اويم. او اين عمل را براى من انجام نداده است؛ لعنت من بر او باد.
ريا و شرك
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: إنّ أخوَفَ ما أخافُ علَيكُمُ الشِّركَ الأصغرَ. قالوا: و ما الشِّركُ الأصغَرُ يا رسولَ اللّه؟ قالَ: الرياءُ . بيشترين نگرانى من براى شما شرك كوچك است. عرض كردند: اى رسول خدا! شرك كوچك چيست؟ فرمود: ريا.
امام باقر عليه السلام: سُئلَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله عن تفسيرِ قَولِ اللّه: «فَمَنْ كانَ يَرْجُو لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعمَلْ عَمَلاً صَالِحا وَ لاَ يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا» فقال: مَن صَلَّى مُراءاةَ الناسِ فهُو مُشرِكٌ… و مَن عَمِلَ عَملاً مِمّا أمَرَ اللّه ُ بهِ مُراءاةَ الناسِ فهُو مُشرِكٌ . از رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره آيه «پس هر كه اميد ديدار پروردگارش را دارد بايد كارى شايسته كند و هيچ كس را شريك پروردگارش قرار ندهد» (الكهف : ۱۱۰) سؤال شد، حضرت فرمود : هر كه براى خودنمايى به مردم نماز گزارد مشرك است… و هر كه يكى از فرمان هاى خدا را براى خودنمايى به مردم به جاى آورد مشرك است.
امیرالمومنین عليه السلام: اِعلَمُوا أنَّ يَسِيرَ الرياءِ شِركٌ . بدانيد كه اندكى ريا هم ، شرك است.
امام صادق عليه السلام: كُلُّ رياءٍ شِركٌ، إنّهُ مَن عَمِلَ للناسِ كانَ ثوابُهُ على الناسِ . هر گونه ريايى شرك است. هر كه به خاطر مردم كار كند، پاداشش به عهده مردم باشد.
ریاء مذموم و ممدوح
پس از بررسی نظرات پیرامون تعریف ریاء، به سوای مهم درباره این رذیله و تعریف آن میرسیم و آن اینکه آیا ریا ممدوح هم وجود دارد یا ریاء مطلقا مذموم است؟ راه حل تعارضاتی که پدید خواهد آمد چیست؟
سوال کننده در هنگام مطرح کردن این سوال غالبا در ذهن خود به این نکته توجه دارد که در بسیاری از موارد اراده شارع مقدس به تبلیغ دین و گسترش فرهنگ اسلام در جامعه تعلق گرفته (مانند اقامه نماز جماعت در اماکن عمومی) و این مهم به هیچ وجه قابل اغماض نیست؛ از سوی دیگر طبق ظاهر کلام علما اخلاق عمل عبادب نباید برای غیر خدا باشد… این تعارض چگونه قابل حل است؟ آیا باید بگوییم در بعض موارد ریاء مذموم و در بعضی دیگر ممدوح است؟
پاسخ این سوال در متن آن وجود دارد ولی نکات مهمی در مورد آن باید لحاظ کرد؛ به وجود آمدن این سوال بر آمده از در دست نداشتن تعریف دقیق و جامع از این رذیله است؛ سوال کننده میپندارد که ریاء یعنی صرفا دیده شدن عمل خیر توسط دیگران، لکن چنین نیست و در این موقعیت تعبیر دقیق فیض کاشانی در تعریف ریا به کمک ما خواهد آمد، در جایی که حد دقیق ریا را شرح میدهد میفرماید حد ریا اراده کردن و خواستن (ذاتی) آن جایگاه مردمی در قبال عبادت خداست. با توجه به این نکته در مواردی که به ظاهر تعارض دیده میشود هیچ اشکالی نیست چرا در همین موارد اطلاق ریا بر فعل ایشان بستگی به نیت قلبی فاعل دارد و چنانکه ممکن است شخصی با تزکیه و خودسازی به مرتبه ای رسیده باشد که ظاهر ترین عبادات خود را نیز با قصد خالص و بدون ذره ای ریا انجام دهد، از سوی دیر ممکن است کسی حتی عبادت و اذکار خلوت خود را نیز آلوده به نیت ریا انجام بدهد.
بنابراین میتوان گفت سوال ریا مذموم وممدوح با دقت در تعریف ریا اصلا به وجود نمی آید و در صورت اشکال بدین ترتیب قابل حل است و نیازی به تقسیم ریا به مذموم و ممدوح (که بعضا چنین کرده اند) نیست بلکه آن موارد از دایره ریا اساسا خارج هستند.
منشاء پدیداری ریاء در انسان
آنچه در بین علما اخلاق به عنوان ریشه اصلی و منشاء به وجود آمدن این رذیله در انسان میشود، این است که انسان در پی کسب لذت جایگاه داشتن نزد مردم باشد و آن را هدف عبادات خود باید برای خدا باشند قرار بدهد.
می دانیم که داشتن جایگاه و منزلت در بین مردم به تنهایی امری ممدوح است و هر عقل سلیمی آن را میپسندد خصوصا اگر بتوان آن را آلت هدایت مردم و دستگیری از ایشان قرار داد؛ لکن آنچه در ریاء و حب جاه نقطه ثقل بحث است ، هدف غایی شدن جایگاه اجتماعی است.
کسی که جایگاه اجتماعی را صرفا ابزاری برای هدایت و همراهی مردم در جهت مطلوب خدواند متعال میداند، بسیار متفاوت است با کسی که اساسا هدف تمام اعمال و رفتار خویش را کسب این جایگاه میداند؛ چنین کسی به مرتبه ای از دنائت میرسد که اعمال عبادی و اوامر الهی را نیز برای کسب این جایگاه انجام میدهد غافل از اینکه اگر خداوند منان نخواهد ذره ای توجه و اردت در قلوب مردم نسبت به او ایجاد نخواهد شد، بلکه به عکس اراده الهی بر سوق دادن محبت ها و مودت ها به سوی مومنین واقعی است، که فرمود: اِنّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا .
دو عالم بزرگ هر کدام در کتاب اخلاقی خود، در مباحث پیررامون ریاء، بابی مجزا پیرامون منشاء شناسی این رذیله با عنوان باب بواعث الریاء تنظیم کرده اند که مطالعه آن برای محققین یقینا سود بخش خواهد بود فارق از خلاصه ای که در اینجا ذکر شد.
فصل سوم
آشنایی با ارزش انواع اخلاقی و جایگاه ریا در آن ها
ارزش اخلاقی عبارت است از آنچه با توجه به تعریف ما از علم اخلاق، غایت و هدف افعال در نظر گرفته میشود و مراد انسان در پی هر عمل اخلاقی اش همان هدف است. این هدف توسط علما علم اخلاق به 3 قسم تقسیم شده است که اشاره میکنیم.
اولا ارزش ذاتی، این مورد ارزشی است که ذاتا و به خودی خود بدون در نظر گرفتن مطلوب دیگر غایت افعال انسان و ارزش مطلوب اوست. مانند اطاعت از امر الهی که طبق نظریه امر گرایی ارزش ذاتی دارد و به خودی خود مطلوب است نه به سبب مطلوبات دیگر.
ثانیا ارزش غیری که عبارت است از ارزشی که به سبب مطلوب دیگر ارزشمند شده است و از خود مطلوبیتی ندارد به عبارت دیگر هیچ کس آن را ملاک و معیار ارزش فعل خود نمیداند بلکه از آن جهت که طریق رسیدن به مطلوب دیگر است ارزشمند شده؛ مثل خوردن دارو که به ذات خود لذت بخش نیست بلکه از آن جهت که به دنبالش سلامتی که مطلوب ذاتی است قرار دارد، ارزشمند شده است.
ثالثا ارزش جایگزینی که توضیح آن فرموده اند ارزشی است که در موضع انتخاب بین دو ارزش غیری فرض میشود به این صورت که از بین دو ارزش غیری کدام یک مطلوب تر است، همان ارزش جایگزینی بالاتری دارد؛ به عنوان مثال شخصی که معامله را ارزشمند می داند از جهت ارزشمند بودن ذاتی سود، در بین دو معامله که یکی سودمندتر و دیگری کم سودتر است ارزش جایگزینی را به معامله سودمندتر میدهد.
با بررسی جایگاه ریا در مکاتب مختلف فلسفه اخلاق میتوان این مهم را بررسی کرد که ارزش یا ضد ارزش بودن ریاء با توجه به نظر هر مکتب چگونه است.
مکاتب اخلاقی غیر واقعگرا و دیدگاهشان نسبت به ریاء
مکاتب غیر واقعگرا به 3 دسته کلی تقسیم میشوند: 1. توصیه گرایی 2. احساس گرایی 3. قراردادگرایی؛ در ادامه به طور مختصر با هریک آشنا شده و به بررسی موضوع ریاء از دیدگاه ایشان میپردازیم.
1. توصیه گرایی: این مکتب که توسط ریچارد هیر فیلسوف اخلاق پایه گذاری شده؛ وی بر این باور است که کارکرد اساسی و اصلی گفتارها و احکام اخلاقی، عبارت است از توصیه و هدایت مخاطب و ارائه دستورالعمل رفتاری به او. به عنوان مثال، زمانی که گفته میشود «نباید در امانت خیانت بکنی»، اساساً این گفتار به منظور هدایت و راهنمایی شما بیان شده و غرض آن است که به مخاطب توصیه بشود که چه کار بکند. در حقیقت گویا مخاطب سؤال کرده که «چه باید بکنم؟» و در پاسخ آن توصیه و دستورالعمل خاص به او ارائه میشود.
مفهوم ریا از دیدگاه این مکتب، از آن جهت که توصیه ای از جانب شارع است میتواند مقبول باشد و قابل اثبات است ولی با مبنای این مکتب، نهی شارع مقدس از ریاء نهایتا در حد یک توصیه باقی خواهد ماند نه بیشتر که البته اشکالاتی به این دیدگاه وارد است از قبیل نسبیتی که هیر برای توصیه های اخلاقی تقریر میکند.
2. احساس گرایی: مدافعان این نظریه احکام اخلاقی را از سنخ جملات خبری یا «قضیه» نمی دانند و در نتیجه صدق و کذب پذیری آنها را نیز نمی پذیرند. به نظر ایشان تنها کارکرد و نقش احکام و جملات اخلاقی، این است که احساسات خاص گوینده را ابراز کرده و احیاناً احساسات مشابهی را در شنونده بر می انگیزاند. به بیان دیگر، احساس گرایان بر این باورند که جملات اخلاقی از سنخ جملات انشائی هستند و به هیچ صورتی نمیتوان آنها را حمل بر اخبار کرد؛ جملات اخلاقی به منظور تبادل اطلاعات وضع نشده اند و توانایی واقع نمایی را ندارند بلکه همه هنر آنها این است که احساسات خاص گوینده را نشان دهند.
جایگاه مفهوم ریا از دیدگاه این مکتب مشخص است از آن جا که پیروان این مکتب واقعیتی برای این مفهوم و سایر مفاهیم قائل نیستند محلی برای بحث از ماهیت این رذیله با ایشان نیست و از آن جهت که امر شارع به ترک این رذیله نیز از دیدگاه ایشان صرفا بیان انشائی است بازهم برای ایشان قابل اثبات نیست.
3. قراردادگرایی: قراردادگرایی اخلاقی به دسته ای از مکاتب 0اخلاقی گفته می شود که منشأ احکام اخلاقی و معیار و صدق و کذب و موجه سازی گزاره ها و احکام اخلاقی را توافق افراد معرفی می کنند. قرارداد گرایان مدعی اند که یک باور و حکم اخلاقی تنها در صورتی موجَه و معقول است که مردمان خاصی در شرایط و اوضاع و احوال خاصی بر آن، یا بر قاعده یا نظامی که مشتمل بر آن قاعده است، توافق داشته باشند.
رذیله ریاء در حد فهم عرفی طبیعی که غالب جوامع بشری مذمت آن را درک میکنند، از جانب این مکتب قابل تبیین است اما تعریف دقیقی که توسط مکتب اخلاقی اسلام معرفی میشود اساسا از دیدگاه قراردادگرایان قابل فهم نیست؛ ضمن اینکه به دلیل غیر واقعگرایانه بودن تعریف ایشان از این دست مفاهیم، نمیتوان به کلام ایشان در این باره تکیه کرد.
مکاتب واقعگرایی اثبات ناپذیر و نگاهشان به ریاء
به طور کلی مکاتب واقع گرایی اثبات ناپذیر در این نکته مشترکند که همگی قائلند میان هست و باید ارتباطی وجود ندارد و به نظر ایشان گزاره های بایدی را نمیتوان از گزاره های هستی نتیجه گرفت. 2 نظریه کلی ذیل این دیدگاه وجود دارد که به بررسی آنها میپردازیم:
1. امر مطلق کانت: کانت قائل است قوانین اخلاقی تنها باید به صورت امرها و بایدها به ما عرضه ‌شوند و گزاره‌های اخلاقی به شکل بایدها بیان می‌گردد. از نگاه او جملاتی نظیر عدالت خوب است یا «دروغگویی غیر اخلاقی است» برای ما انسانهای عادی گزاره‌ای اخلاقی نیست. بلکه جمله اخلاقی لزوما باید در قالب دستوری و امری بیان شود. امر مطلق از دید کانت این است که همواره باید طوری رفتار کرد که بتوان اراده کرد قاعده عمل ما یک قانون عام و کلی برای همه انسانها باشد.
براساس این دیدگاه ریاء به صورت یک مفهوم کلی که میتواند مصادیق متعدد داشته باشد فهم نمیشود بلکه باید در مصادیق خاص به صورت امر از بروز آن نهی کرد که البته با توجه به اشکالات متعددی که به این دیدگاه وارد است اساسا در فرض اثبات امکان نهی از ریا در این مکتب باز هم مطلوب ما از ریا در این مکتب تامین نمیشود.
2. شهود گرایی: مطابق این دیدگاه قواین اخلاقی ما شهودی و بدیهی‌اند؛ یعنی درک آنها بدون استفاده از تصور با تصدیق دیگر حاصل میشود، مثلا وقتی میگوئیم کل از جزء‌ خود بزرگتر است این گزاره را بدون نیاز به استدلال و به طور بدیهی درک می کنیم. از این رو آن چه که شهودی است نیازی نیست تا با استدلالی منطقی توجیه شود؛ قوانین اخلاقی هم در این دیدگاه چنین فهم میشوند.
در بررسی مسئله ریاء در این دیدگاه اشکالاتی که به این نظریه وارد است مانع از بهره برداری از این نظریه در این موضوع میشوند؛ به عنوان مثال اشکال اساسی تعارض شهودات متوجه این نظریه است که باعث میشود نتوانیم تفسیری دقیق از ریاء داشته باشیم؛ نهایت چیزی که میتوانیم بگوییم آن است که در فرض اثبات رذیله بودن ریا بر اساس شهود ما، میتوانیم آن را مذموم بدانیم گه البته همین کلام هم مورد خدشه خواهد بود.
مکاتب واقع گرای اثبات پذیر و رذیله ریاء
در مقابل واقعگرایان اثبات ناپذیر، این دیدگاه وجود دارد که 6 نظریه ذیل آن مطرح است:
 1. لذت گرایی شخصی: اين مكتب اخلاقي بر آن است كه لذت بردن فاعل عمل اخلاقي ارزش ذاتي دارد و به عبارت ديگر سعادت در برخورداري هرچه بيشتر فرد از لذت است. پيروان اين مكتب براي اثبات ارزش ذاتي لذت، چنين استدلال مي كنند كه انسان طبيعتا درپی لذت است و از درد و رنج ميگريزد. براي هر فرد، خوشي و لذت خود او مطلوب است و هيچ كس رنج و ناراحتي خود را نمي خواهد بنابراين ارزش ذاتي با لذت خود فرد است.
رذیله ریاء از آن جهت که غالبا در طلب کسب منافع ظاهری دنیا بروز پیدا میکند، در این مکتب میتواند مطلوب و ممدوح باشد و این دیدگاه سطحی به راحتی استدلالات عمیق اخلاق اسلامی را کنار میگذارد و بی بنیادی خود را نشان میدهد که همین موضوع از اشکالات اساسی منتقدین این مکتب است که انتقادات متعدد و مفصل ایشان در این مقال نمیگنجد.
2. دنیاگریزی: اين مكتب، دنياگرايي را ضد ارزش مي‌داند و معتقد است بايد از لذايذ دنيوي پرهيز كرد. دنیاگریزان، با اصل قرار دادن اموري مانند آرامش خاطر و دوری از اضطراب، قائل هستند برخورداري از لذايذ مادي مانع دستيابي به اين امور است و كسي كه در پي لذت‌هاي جسمي است، هيچ گاه به آرامش خاطر نمي‌رسد. ايشان با نگرش‌هاي مختلف به جهان، عموماً به بي‌اعتنايي و پرهيز از دنیا توصيه مي‌كنند. دنياگريزان مكتب اخلاقي خود را بر دو پايه بنا كرده‌اند، اولا ارزش ذاتي را در آرامش خاطر و رهايي از اضطراب دانسته‌ و ثانیا دنياگرايي را مانع رسیدن به اين هدف میدانند.
با توجه به دیدگاه ایشان میتوان گفت ریا قطعا مذموم و ضد ارزش است اما نه از آن جهت که اخلاق اسلامی ترسیم میکند بلکه از آن جهت که ریا غالبا با هدف جلب منافع دنیوی رخ میدهد و این موضوع مخالف مبنا ایشان است؛ لکن اخلاق اسلامی استدلالات محکم تری برای این مسئله مطرح میکند که مانند نظریه دنیاگریزان به راحتی قابل خدشه نیست. ضمن اینکه ریاء در بعضی از موارد منافاتی با نظر دنیاگریزان ندارد ولی اخلاق اسلامی آن را هم مذموم میداند.
3. قدرت گرایی: اين مكتب که قدرت را دارای ارزش ذاتي معرفی میکند معتقد است هر یک از افراد انسان مانند ديگر جانداران براي زندگي و بقا به طور طبيعي به نزاع با يكديگر مي پردازند و از آنجهت که پيروزي در اين نزاع نيازمند قدرت است اساس زندگي اراده به دست آوردن قدرت است. نيچه ارزش فرد را به مقدار قدرت او مي داند. طبيعي است هنگامي كه قدرت ارزش ذاتي داشته باشد، هر كاري كه موجب افزايش قدرت فرد باشد مجاز، بلكه خوب و لازم است هرچند موجب آزار يا حتي نابود كردن ديگران باشد، و هركاري كه قدرت فرد را كاهش دهد بد وناپسند است و اجتناب از آن هر چند با فضايل اخلاقي مانند از خود گذشتگي و همدردي با ديگران منافات داشته باشد، نيچه همه اين لوازم را مي پذيرد و بر آنها تاكيد مي ورزد.
با توجه به تقریر ذکر شده از این نظریه تکلیف رذیله ریاء از نگاه ایشان نیز مشخص میشود؛ همانطور که گفته شد ریاء غالبا در جهت کسب منافع دنیوی یا به قول نیچه قدرت، روز و ظهور میابد، لذا از دیدگاه پیروان این مکتب ریا قطعا مطلوب و ممدوح خواهد بود چرا که ظاهرا منافع دنیوی انسان را تامین میکند، غافل از آنکه پیرو واقعی مکتب اسلام در دنیا نیز از همه قدرتمند تر خواهد بود چراکه این وعده الهی است و وعده خداوند تخلف ناپذیر است.
4. هماهنگی عقلانی (هماهنگی روح و بدن بر اساس عقل): پیروان این مكتب اخلاقی 3 اصل را مبنا نظریه خود میدانند؛ اولا ارزش ذاتي موافقت با طبيعت انسان است، ثانیا طبيعت انسان مركب از دو جزء (روح و بدن) است که روح، جزء اصلي و برتر وجود انسان است ثالثا ويژگي اصلي روح انسان، تعقل است. ایشان از این اصول نتيجه گرفتند كه ارزش ذاتی و سعادت حقيقي انسان، در هماهنگ شدن همة‏ ابعاد وجود او بر اساس عقل است. به عقيدة ايشان، انسان با ايجاد هماهنگي عقلاني ميان این ابعاد، صفات و ويژگي‌هايي را به دست مي‌آورد كه با طبيعت او سازگارند و اين صفات و ويژگي‌ها، «فضيلت» ناميده مي‌شوند.
مکتب اخلاقی اسلام مدعی است احکام او با تمام ویژگی ها و ابعاد وجودی انسان سازگار و هماهنگ است بنابراین اگر بتوان پیروان مکتب هماهنگی عقلانی را متقاعد به پذیرش نظریه اسلام کرد میتوان مسئله ریاء را هم در این مکتب مانند مکتب اسلام ترسیم کرد لکن با اشکالاتی که به این نظریه مطرح شده است میتوان توانایی تحلیل این مکتب را در این مسئله مخدوش دانست.
5. عاطفه گرایی: این مکتب در مقابل بسیاری از مکاتب اخلاقی دیگر ایستاده و مدعی است تمام آنچه توسط مکاتب دیگر به عنوان ارزش ذاتی معرفی میشود سرچشمه در خودخواهی و خودگرایی انسان دارد که به هیچ عنوان پسندیده نیست؛ به نظر ایشان ارزش ذاتی در به فکر دیگران بودن و دیگرگرایی است و انسان باید همواره به دنبال خیر برای دیگران باشد.
با نگاه به ظاهر این نظریه میتوان ایشان را همراه و موافق مکتب اسلام در مذموم بودن ریا دانست، امّا آنچه در مکتب اخلاقی اسلام تقریر میشود با نظر ایشان متفاوت است و اشکالات متعدد به مکتب ایشان وارد شده که در برگیرنده مسئله ما هم خواهد بود به عنوان مثال اگر ریاء را بتوان برای منافع دیگران توجیه کرد آیا همچنان مذموم خواهد بود؟
6. سودگرایی: سودگرایی نظریه ای است که معتقد است یگانه معیار درست و غلط فعل اخلاقی، اصل سود است به این معنی که انسان در همه ی رفتارهای اخلاقی خود باید همواره سود جمعی و گروهی را در نظر بگیرد. به بیان دیگر، اصل سود یعنی انسان باید در همه ی اعمال خود به دنبال آن باشد که بیشترین غلبه ی ممکن خیر بر شر را در کل جهان محقق کند.
اشکالات متعددی که به این نظریه مطرح شده در بررسی ریاء در این مکتب نیز مورد توجه است؛ اینکه اساسا چه کسی تعیین میکند عمل اخلاقی مانند ریا منجر سود جمعی میشود یا نه؟ بر همین اساس ممکن است از دید یک نفر ریا به نفع و سود اجتماع بوده و از دید شخصی دیگر به ضرر آن باشد ولی در مکتب اخلاقی اسلام تکلیف این رذیله به طور مطلق و کامل مشخص است.
تبیین ریا در مکتب اخلاقی اسلام (مکتب مختار پژوهشگر)
در پی بررسی مبحث ریا و با توجه به مقدماتی که از کتب اخلاق اسلامی ذکر کردیم لازم است تبیینی کلی از مکتب اخلاقی اسلام ارائه کرده و موضوع ریا را در این مکتب با توجه به اصول و مبانی آن بررسی کنیم و دیدگاه دقیق این مکتب را شرح دهیم.
از منظر اسلام، ‌اخلاق جزئي از دين به حساب مي‎آيد که برنامه جامع زندگی انسان است البته که تمام جوانب و دقت‎هاي نظام اخلاقي اسلام نيز به اين سهولت قابل بررسي نبوده و زمان و تلاش طولاني و پيوسته‎اي را مي‎طلبد؛ از جمله اينكه بايد اصول و مباني معرفت شناختي، هستي شناختي و انسان شناختي اخلاق اسلامي و اهداف اخلاق اسلامي مورد تأمل و تحقيق عميقي قرار گيرد. پژوهشگر در اين سیاهه تنها به بيان برخي خصوصيات و ويژگي‎هاي نظام اخلاقي اسلامي مي‎پردازد كه در مجموع مزيت و برتري آن را بر ساير مكاتب اخلاقي نشان مي‎دهد:
1. جهان بيني توحيدي: همانطور که دیدیم يكي از اموري كه موجب اختلاف ديدگاه‎هاي اخلاقي گرديده است، ‌چگونگي نگريستن آنها به مقولاتي همچون هستي و انسان مي‎باشد و در اين ميان دو ديدگاه اساسی مادي و الهي وجود دارد. هر يك از اينها ملاك خاصي براي سعادت انسان، مطرح نموده و رفتارهاي اخلاقي ويژه‎اي را توصيه مي‎نمايند. گرايش غالب در مكاتب اخلاقي مغرب زمين ارائه نظامي اخلاقي با نگاهي مادي به هستي و انسان مي‎باشد. براين اساس يكي از ويژگي‎هاي بسيار مهم نظام اخلاق اسلام داشتن بينش توحيدي نسبت به هستي است. و اسلام با اين نوع نگرش، نظام اخلاقي خود را بر دو اصل توجه انسان به مبدأ آفرينش و معاد مبتني مي‎سازد.
2. ايمان و عمل صالح، راه رسيدن به سعادت: يكي از پرسشهايي كه موجب پيدايش اختلاف‎هاي فراواني در مكاتب اخلاقي گرديده، اين است كه چه چيزي ما را به سعادت مي‎رساند؟ در ديدگاه اسلام خداوند به عنوان غنيّ مطلق و انسان به عنوان موجودي وابسته و نيازمند به او معرفي مي‎گردد «يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ». براساس اين بينش كه انسان را فقر محض نسبت به خداوند مي‎داند، رابطة عبوديت و ربوبيّت ميان انسان و خداوند برقرار مي‎گردد؛ انسان با حالت فروتني كامل، و بدون هيچ گونه اعتراضي بايد در برابر اوامر و نواهي خداوند تسليم محض باشد.
3. نقش نيت و انگيزه در كار اخلاقي: يكي ازتفاوت‎هاي اساسي مكتب اخلاقي اسلام با ساير نظريه‎هاي اخلاقي توجه به نقش نيّت در ارزش اخلاقي است. از نظر اسلام، كاري ارزشمند است كه به انگيزة تحصيل رضايت و خشنودي خداوند صورت پذيرد. البته باید دانست که نيّت و انگيزه در كارهاي اخلاقي داراي مراتب و درجات مختلفي است. شخصي كه از چنان معرفتي نسبت به خداوند برخوردار شده است كه تمام اعمالش را فقط براي رضاي او انجام مي‎دهد، ارزشمندترين اعمال را انجام داده است. همچنين كسي كه به انگيزة كمال جويي نيز دست به اعمال اخلاقي پسنديده زده است، اعمال او مورد رضايت خداوند بوده و از ارزش اخلاقي برخوردار است.
با توجه به این اصول مهم که خاص مکتب اسلام است میتوان آن را مکتب برگزیده در بین مکاتب اخلاقی دانست که پاسخگوی تمام سوالات و نیازهای انسان است؛ اما در پایان بررسی مسئله ریا با توجه به این مبانی لازم است.
مکتب اخلاقی اسلام ریاء را مذموم و قبیح میداند از 3 جهت: اولا از آن جهت که انسان دائما باید مبدا و معاد خویش را مد نظر داشته باشد و تمام معادلات و برنامه ریزی های خود را محدود به عالم دنیای مادی نکند؛ ثانیا از آن جهت که مطلوب خداوند و مالک این عالم بر ترک این رذیله است که قطعا موجب رشد انسان در این دنیا و آخرت خواهد شد و ثالثا از آن جهت که رضایت الهی به عنوان مبنای اصلی تمامی اعمال با این ترک این عمل حاصل میشود.
پشتوانه هر یک از این ادله مباحث مفصل اعتقادی است که در علم کلام از آنها بحث میشود و خارج از این مقال است؛ اما باید توجه داشت پشتوانه استدلالی و اعتقادی این مباحث همیشه باید مورد نظر محققین باشد.
کیفیت و تفصیل نهی مکتب اخلاقی اسلام از ریاء در فصل های گذشته بیان شد که مورد توجه پژوهشگران خواهد بود. انشاالله که عامل باشیم.
جمع بندی و نتیجه گیری:
چنانکه گفته شد از بزرگترین رذائل اخلاقی قوه شهویه و غضبیه، صفت مذموم ریاء می‌باشد که آیات و روایاتِ متعدد در ذمّ آن وجود دارد.
 ریاء عبارت است از طلب جایگاه و منزلت در قلوب مردم به سبب صفات خوب که شخص از خود بروز میدهد.
طبق این تعریف هر گونه اعمال واجب، مستحب یا حتی مباح که از اعمال خیر محسوب شوند و با نیت مذکور صورت پذیرند در این تعریف داخل میشوند.
به طور کلی علما اخلاق این رذیله را از صنف حبّ جاه میدانند به این معنی که شخص علاقه‌مند به کسب جایگاه و منزلت در قلوب مردم باشد و آن را هدف اعمال خود بداند. صفت ریا نمودهای متعددی دارد از اینکه شخص حالات اهل عبادت را به خود بگیرد و ظاهر خود را شبیه به آنان کند مثلا روی پیشانی خود اثر سجده بگذارد تا صرفا اینکه در قلب خود اعمال را با نیتی غیر از قربت الی الله انجام دهد.
 همانطور که ذکر شد آیات و روایات متعدد در مذمت این رذیله وارد شده که نشان دهنده میزان بدی این رذیله است؛ آنچه ریاء را تا این حد مذموم میکند طبق بیان علماء اخلاق عبارت است از این که شخص مرائی جایگاه خداوند متعال را تا این حد پایین دانسته که او را همراستای مخلوقاتش که هیچ توانی از خود ندارند قرار داده و به جای اینکه طالب جایگاه نزد صاحب عالم باشد، منزلت را نزد مخلوقات ناتوان او طلب کند و ایشان را مهم بداند؛ درک همین معنا در ذم ریا کافی است…
كتابنامه
1. قرآن کریم
2. جامع السعادات، ملا محمد مهدی نراقی، متوفی 1209 ق، اعلمی، بیروت، چاپ چهارم
3. المحجة البيضاء، فيض كاشانى، متوفی 1091 ق، موسسه نشراسلامي‌، چاپ چهارم‌
4. معجم مقائيس اللغة‌، ابو الحسين، احمد بن فارس بن زكريا‌، متوفی 395 ه‍ ق،‌ انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم‌، چاپ اول‌
5. الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب‏، متوفی 329 ق‏، دار الكتب الإسلامية 1407 ق،‏ چاپ چهارم‏
6. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، نورى، حسين بن محمد تقى‏، متوفی1320 ق‏، مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، 1408 ق‏

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.