حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳ Saturday, 27 July , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2534×
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی نگاه به نامحـرم در اسلام
استاد راهنما: آقای مخبریان
پژوهشگر: رضا قاسمی
مدرسه علمیه بقیه الله قم
چکیده
نگاه به نامحرم با توجه به انواع مختلفی که دارد، در هر موضوع، حکم خاص خودش را دارد.
تمامی این انواع، در کتب فقهی مطرح شده و با کم و زیادی درباره آنها بحث شده است.
به طور کلی اگر بخواهیم نظرات ایشان را جمع بندی کنیم، باید بگوییم که مرد وزن در مواجهه با یکدیگر، دو صورت دارند: 
اولا نگاه بدون هیچ قصد وغرضی دارند و صرفا برای امور عادی به یکدیگر نگاه می کنند
ثانیا نگاه آنها به اصطلاح فقها، دارای ریبه است و با قصد و غرض
در مورد اول، هیچ اشکال و مانعی از طرف فقها نیست گرچه در این قسمت، حکم به احتیاط کرده اند چرا که احتیاط، جلوگیری از وقوع در هلکات می کند.
اما مورد بحث و نظر و اشکال، در مورد دوم است
با توجه به صورت مورد دوم که به نحو کلی هم هست، تمامی انواع و اقسام زن از جمله محارم، کنیز و عبد، کافرو مسلمان و…، شامل آن خواهد بود.
یعنی اگر در مواردی هم حکم به جواز نگاه می شود، باید توجه داشت که به دور از ریبه و گناه باشد. 
نسبت به زنی که قصد ازدواج با اورا دارد هم، همین احکام با کمی تفاوت مطرح می شود که البته این تفاوت، ناشی از احکام ثانویه ایست که این مورد را از بقیه تمایز داده و مورد تایید شرع مقدس هم می باشد.
کلمات کلیدی
غض و غمض، نظر، محارم، فتنه، زینت، تلذذ و ریبه
مقدمه
انسان، یک موجود اجتماعی ست؛ بدین معنا که برای گذراندنِ معیشتِ روزانه خود، نیازمندِ هم نوع خودش می باشد.
نیازِانسانِ اجتماعی هم، قطعا بی حد و حصر است (از خوراک و پوشاک گرفته تا تعاملات و…) .
با توجه به این امرِقطعی، یکی از موارد مبتلا به روزانه انسان، تعامل با جنس مخالف خودش می باشد.
البته در این مقاله مقتصر، درباره تمام جوانبِ این موضوع بحث نمی کنیم بلکه آنچه مد نظر ماست، یکی از مصادیق تعامل به نام نگاه به جنس مخالف است.
ارتباط با نامحرم، انواع و اقسامی دارد از جمله  :
گفتاری
فیزیکی
نگاهی
در نگاه اولیه شاید گفته شود که تعامل با جنس مخالف هم همانند دیگر موارد تعاملات روزانه انسان، بدون هیچ مشکل و مانعی ست! پس چرا به طور جدی روی آن، مانور داده می شود؟ 
همانطور که گفته شد، در نگاه بدوی، این ادعا و سوال درست است؛ لکن نظام طبیعت عالّم چنین اقتضایی ندارد
توضیح اینکه: 
اساس خلقت خدا، تفاوت غرايز و سلایق و خواسته ها و تمایلات است
در انسان و دیگر موجودات هم، با توجه به وجودِ این حالت، لاجرم تفاوت بنیادی بین جنس های گوناگون پدید می آید.
به عبارت ساده، بین جنس های مختلفِ موجودات از جمله انسان، تفاوت زیادی وجود دارد که منجر به ایجاد یک قانون می شود.
فلذا از این امر می توان به عنوان یک امر طبیعی و عادی یاد کرد که انسان هارا ملزم به تبعیت از آن می کند.
در تاریخ کل بشر هم اگر مراجعه کنیم، می بینیم که انسان ها بدین امر آگاه بوده اند و حکومت هایشان نسبت به این مسئله، قوانین و مقررات خاص خود را داشته است.
در میان اقوام گوناگون در تاریخ، ایران باستان، قوم یهود و نیز هند، قانون حجاب وپوشیدگی وجود داشته است.
ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن می گوید که: 
اگر زنی در قوم یهود بدون حجاب در میان مردم راه می رفت ویا تعامل با مردان می داشت، مرد حق داشت که اورا بدون پرداخت مهریه طلاق دهد. 
ویا در ایران باستان، قوانین مختلفی طبق حکومت ها وجود داشته که ایرانیان بدان ها پایبند بودند؛
مثلا در زمان زرتشت زنان ایرانی کمال آزادی را داشتند ولی درزمان داریوش، مقام زن بسیار تنزل پیدا می کند به گونه ای که بیشتر اوقات خانه نشین بودند. 
ویل دورانت ادامه می دهد که با توجه به این نحوه تعاملات بین ایرانیان بوده است که پس از مسلمان شدنشان، به اعراب مسلمان هم سرایت می کند و بین آنها رواج پیدا می کند.
با توجه به این نکاتی که گفته شد، بدست می آید که انسان ها از همان اول خلقت، نسبت به مسئله تعامل با نوع خودشان (ونیز جنس مخالفشان) ، قوانین و مقررات خودشان را داشته اند.
اما پس از ظهور اسلام، و با توجه به خاتمیتش که در قرآن معرفی می کند ، و اینکه این دین تمام آنچه را که یک انسان بدان نیاز دارد را گفته است، طبیعتا نسبت به مسئله تعامل با دیگر انسان ها و از جمله جنس مخالف، نظرو ایده ای برای گفتن داشته است و الاٌ نمی توانست خودرا کامل من حیث المجموع معرفی کند.
همانطور که گفته شد، موضوع این مقاله، نسبت به یک جنبه و مصداق از تعامل با جنس مخالف است و آن، بحث نگاه می باشد؛ فلذا نظر اسلام دراین باره را خواهیم گفت.
اسلام، همانطوری که خودرا معرفی می کند، یک دین میانه و معتدل است.
یعنی در تمامی نظراتش، حد اعتدال را رعایت می کند و به قولی از افراط و تفریط، مبراست.
مسئله نگاه به نامحرم هم، از این قاعده مستثنا نیست و نظر اسلام، یک نظر میانه می باشد.
همانطور که بخشی از اتفاقات تاریخی در این زمینه را بیان کردیم، ادیان و بالتبع حکومت ها، نسبت به مسئله معاشرت زن و مرد، احکام وقوانینِ بالا و پایینی دارند.
یعنی برخی از ادیان مثل یهود، قائل به قوانین سختگیرانه نسبت به معاشرات زن با مرد دارد
وبالعکس برخی ادیان دیگر مثل زرتشت، قوانینِ کاملا آزادانه ای نسبت به معاشرات او دارد.
طبیعتا اسلام به عنوان یک دین نو که مکمل ادیان الهیِ قبل است، نه نظر یهود را قبول خواهد کرد و نه نظرِ زرتشت را؛ بلکه اسلام قائل به قانون وسط از این دو ست که در فصل های بعدی بدان اشاره خواهد شد.
مهم ترین آیه ای که درقرآن نسبت به مسئله نگاه وجود دارد، آیه 30 سوره نور می باشد.
یعنی تکیه اصلی فقها برای استنباط فقهی درباره مسئله نظر، همین آیه می باشد.
البته آیات دیگری هم هست که به عنوان موید و دلیل مورد استفاده قرار گیرد مثل آیه 59 احزاب ویا 31 نور، لکن آیه اصلی، همان آیه سوره نور است.
جدای از همه آن اتفاقاتی که درباره مسئله نگاه در تاریخ بشر گفته شد، همه این امور به لاینفک بودن این مسئله در زندگی روزمره انسان باز میگردد.
یعنی باتوجه به اینکه روزانه زن و مرد به عنوان یک انسان اجتماعی در محیط خود زندگی می کنند و چاره ای جز معاشرت ندارند، فلذا باید قوانینی باشد که نگاه و رفتارِ اورا تحت مدیریت خودش قرار دهد تا به سعادت برسد.
و این به سعادت رسیدن، لازمه تمامیِ احکام و قوانینی ست که اسلام برای بشر قرارداده است؛ زیرا اسلام، برای رشد و تعالی و به کمال رسانیدنِ بشر ایجاد شده و هدف نهاییِ آن، خداست.
جدای از تمام بحثهایی که در بالا شد، احکامی که دراسلام نسبت به مسئله نگاه جعل شده است، به گفته مرحوم شهید مطهری به هیچ وجه به عنوان کم کردن آزادی زن نیست بلکه به عکس، احترام کامل به شان و مرتبت زن در جامعه است.
چرا که زن، آیینه زیبایی در جامعه است و به تعبیر ایشان (مرحوم مطهری) ، زن شکارچی ست و مرد، شکار. 
زن، با توجه به اهمیتی که در برقراری نظام جامعه دارد، باید پوشش خود را کنترل کند تا نگاه مرد منظم شده و درنتیجه جامعه به هدف خود برسد. 
چرا که جامعه متشکل از زن و مرد است با روحیات و خلقیات مختلف وگاهی اوقات کاملا متضاد از جمله هیجانات و وسواس و…. 
از آن طرف هم اگر دنبال رسانیدن جامعه خود به اهداف والا از جمله خوشبختی آن هستیم، لاجرم باید با کنترل مغزی و دوری از هرگونه تجاوز به دیگری پیش برویم ومسئله نگاه، مهم ترین آنهاست.
ایشان مواردی از جمله آرامش روانی… را نسبت به مسئله پوشش آورده اند که همه اینها، حاکی از اهمیت اسلام به زن است  
فصل اول- تبیینِ نظرات فقهیِ علما درباره نگاه به نامحرم
در این فصل، به تبیین نظرات علما درباره مسئله نگاه به نامحرم پرداخته ایم و آن: 
در یک چشم انداز کلی که درهمه کتب فقهی (چه آنها که به طور تفصیل درباره مسئله نظر بحث کرده اند و چه کسانی که کوتاه و گذرا بدان پرداخته اند) وجود دارد، فقها، احکام نگاه را تقسیم به چند صورت کرده اند؛ 
یعنی آنچه که مد نظر ایشان در برداشت از کتب روایی بوده، اینست که نگاه به چه کسی را میخواهیم بحث کنیم که جایز است یا نه؟
فائده این تقسیم، در حرمت و جواز است. یعنی در برخی موارد نگاه به جنس مخالفی جایز است و در برخی دیگر به طور کامل حرام. 
اما تقسیم اینکه انواع زن: 
1.امه و کنیز
2.زنان غیر مسلمان
3.محارم
4.اجنبیه
5.زنی که اراده نکاح را با او کرده
در تقسیمات بالا، هرکدام از انواع زن ها، احکام خاص خودشان را دارا می باشند که تقریبا می توان گفت نظرات فقها (چه متقدم و چه متاخر) ، در آنها یکی ست.
کنیز
اگر کسی می خواهد که یک کنیزی را برای خود بخرد، جایزاست که نگاه به همه جای او کند و نیز مس کند البته به غیر تلذذ که قدر متیقن روایات است  
زنان کافر
کافر که گفته می شود، همه انواع و اقسام کفار را شامل است.
سکونی در روایتی از امام صادق نقل می کند که حضرت فرمود: قال رسول الله لا حرمه لنساء اهل الذمه ان ینظر الی شعورهن و ایدیهن  
مرحوم امام خمینی در تحریر الوسیله در باره جواز نظر و عدم جواز نگاه به زن کافر می گویند: 
یجوز النظر الیهن اذا لم یکن مع تلذذ و الاحوط الاقتصار علی الواضع التی جرت عادتهن علی عدم التستر عنها  
مواضعی که عادتا پوشیده نمی شود مثل سر – زیر چانه – پا
در شرایع الاسلام، مرحوم محقق حلی قائل اند که: 
نگاه به مو و محاسنِ زنان غیر مسلمان جایز است بغیر تلذذ چرا که انهنَ بمنزله الاِماء”  .
تعلیلی که ایشان می آورند، از این حیث است که نگاه به زن کافر جایز است چراکه در حکم کنیز می باشد و نگاه به کنیز هم، جایز.
در اینکه مراد از محاسن چیست، در فصل دوم خواهد آمد.
مرحوم کاظم یزدی در عروه الوثقی می گوید: 
یجوزالنظر الی الکفار مع عدم التلذذ و الاحوط الاقتصار علی ما جرت عادتهن بعدم الستر
نعم الظاهر عدم حرمه التردد فی الاسواق مع العلم بوقوع النظر علیهن و لایجب غض البصر اذا لم یکن هناک خوف افتنان  
همانطور که از این جملات معلوم است، ایشان کاملا مصداقی وارد بحث شده و اشاره به یک موضوع خاص که راه رفتن در بازار است، دارند.
نکته بعدی اینست که مراد از ما جرت عادتهن چیست؟ 
طبیعتا برای معلوم کردن معنای آن، نیازمند عرف هستیم. یعنی باید دید که در عرف کفار، چه مقداری را می پوشانند و چه مقداری را نمی پوشانند.
آنچه که از حرکت و مشی آنها و نیز قوانین حکومتی ایشان دیده می شود، اینست که مرسوم بین آنها، تستر برخی مواضع است این، مورد قبول عرف آنها می باشد.
مثلا یکی از آن موارد، عدم پوشاندن قسمت سینه و یا مچ پاست. 
در اینجا دو حکم فقهی وجود دارد اولا جواز نظر به آن قسمت ها (چرا که گفته شد نگاه به کفار جایز است) و ثانیا حکم احتیاطی که اقتضا دارد نگاه نشود.
البته طبق بیان مرحوم یزدی، اگر خوف فتنه با نگاه کردن وجود داشته باشد، واجب است که حتی به مجتمعات ایشان هم نرفت چرا که موجب نگاه حرام شده و این، در اسلام مقبول نیست.
نکته: دراینکه مراد از فتنه و ریبه چیست، در فصل سوم بدان پرداخته خواهد شد.
در کتاب نظام النکاح فی الشریعه الاسلامیه (آقای سبحانی) هم، نسبت به مسئله نگاه به کفار، گفته شده که: 
روی کلینی عن ابن محجوب: سمعت ابا عبدالله یقول: لا باس بالنظر الی رئوس اهل التهامه و الاعراب و اهل السواد و العلوج (الکفار) لانهم اذا نهوا لاینتهون  
طبق این روایت، با توجه به طغیان کفار و اینکه مطیع فرمان الهی نیستند و از دایره عبودیت خدا خارج شده اند، حرمتی که برای زنان مسلمان وجود دارد برای آنها نیست فلذا می توان به آنها نگاه کرد. 
همانطور که در مقدمه هم بیان شد، مسئله نگاه، صرفا به عنوان یک موضوع تعبدی و غیر عقلانی نیست و گفتیم که اتفاقا به جهت منطقی و عقلانی بودن آن بوده است که احکامی از طرف اسلام به آن اختصاص داده شده. 
محارم
قسم سوم از زنانی که بیان شد، محارم هستند. 
محرم کیست و اصلا به چه معناست؟ 
هو من یحرم نکاحهن موبدا بنسب او رضاع او مصاهره  
نسبت به مسئله نگاه به محارم، دو قول وجود دارد: 
1.قول مشهور: نگاه به همه جای آنها جایز است به غیر عورت (قبل و دبر) 
2.یک قول دیگری می گوید فقط به مواضع  زینت مثل مو… می توان نگاه کرد. 
مرحوم امام در تحریر می گوید: 
یجوز النظر ما عداالعوره اذا لم یکن مع تلذذ  
نکته: در برخی از کتب فقهی مثل شرایع، به مسئله جواز نظر یا عدم جواز به محارم را متذکر نشده اند که گویی این، حاکی از قائل بودن آنها به جواز نظر می باشد.
اجنبیه
به زن اجنبیه حرام است که نگاه شود چه با تلذذ باشد چه غیر تلذذ البته به استثنای وجه و کفین.
البته برخی هم مثل شیخ انصاری در کتاب رساله نکاح قائل به جواز اند.  
فقها می گویند که یکبار نگاه به زن بدون معاوده جایز است الا اینکه یک ضرورتی وجود داشته باشد که که تکرر نظر را اقتضا داشته باشد مثل معامله، شهادت، معالجه، آتش سوزی و….
نکته 1: زنان پیر که به تعبیر قرآن   القواعد من النساء می باشد، نسبت به مسئله نگاه، احکامی را به خود اختصاص داده اند. از جمله اینکه نگاه و ایضا لمس به مو و ساق پای آنها که معمولا پوشیده نمی شود، جایز است (البته جاهای که پوشیده می شود مثل ثدی، جواز نظر و لمس ندارد) .
نکته 2: تمامیِ این احکامی که گفته می شود، دررابطه با نگاه مرد به زن است
لکن نگاه زن به مرد هم، همین احکام را دارد چراکه عموم آیه غض بصر ، دال برآنست. 
البته نسبت به این مسئله که آیا نگاه زن به مرد هم، همان حکم را دارد، در فصل سوم بدان خواهیم پرداخت.
آقای سبحانی در کتاب نظام النکاح بیان می کنند که: 
لا ینظر الرجل الی الاجنبیه اصلا الا لضروره
قائل اند که ضرورتی که گفته می شود، ضرورت فقهی ست نه ضرورت دینی؛
چرا که فرق بین ایندوضرورت در اینست که انکار ضرورت فقهی موجب کفر نیست بخلاف انکار ضرورت دینی.  
مرحوم امام درتحریر می گوید: 
فقط می توان به وجه و کفین نگاه کرد البته اگر تلذذی نباشد اگر تلذذ باشد، اقوالی در این باره وجود دارد که احوط، عدم نگاه است  
امام ادامه می دهند که احکام بالا، برای نگاه بود اما لمس وجه و کفین، جایز نیست مثل مصافحه با زن الا اینکه از پشت لباس باشد و نیز بدون فشار دادن. 
در کتاب شرایع آمده است که: 
لا ینظر الرجل الی الاجنبیه اصلا الا لضروره و یجوز ان ینظر الی وجهها و کفیها علی کراهیه فیه مره بدون المعاوده و کذا الحکم فی المراه  
همانطور که در اینجا دیده می شود، ایشان قائل به جواز نگاه به وجه کفین هستند لکن مع الکراهه.
زنی که اراده نکاح با او شده
قسم چهارم از زن، زن اجنبیه ایست که قصد ازدواج با او شده؛ یعنی توجه به آن زن، به غرض منفی و حرام نیست بلکه مرد می خواهد با او ازدواج کند و برای این امر، چاره ای جز نگاه ندارد.
آیا در این باره هم فقه قائل به تخصیصات و احکام زن اجنبیه است یا خیر؟ 
در جواب باید گفت که خیر. 
در منابع روایی و فقهی، به این موضوع اهمیت بسیار داده شده، و احکام خاصی برای ان طرح شده است که روشن خواهد شد.
مشهور فقها قائل اند که نظر به زنی که قصد ازدواج با اوشده، جایز است لکن اختلاف در مقدار نگاه است.
مشهور قائل اند که فقط می تواند به وجه و کفین آن زن نگاه کند چراکه صحیحه هشام بن سالم از امام صادق (علیه السلام) حاکی از آن ست که: 
لا باس بان ینظر الی وجهها و معاصمها اذا اراد ان یتزوجها  
معاصم چیست؟ 
معاصم جمع معصم است به معنای محلی که زیورآلات زن در آن قرار می گیرد که مراد، دو دست است. 
قول دوم را صاحب جواهر قائل است که جواز نظر به همه جای زن وجود دارد الا عورت  
دلیل ایشان، روایت صحیحه عبدالله بن سنان است که می گوید: 
قلت لابی عبدالله الرجل یرید ان یتزوج المراه ا ینظرها الی شعرها؟ 
فقال نعم انما یرید ان یشتریها باغلی الثمن  
مرحوم امام در تحریر می گوید: 
الاحوط الاقتصار علی وجهها و کفیها و شعرها و محاسنها و ان کان الاقوی جواز التعدی الی المعاصم بل و سائر الجسد ماعدا العوره
والاحوط ان یکون من وراء الثوب الرقیق کما ان الاحوط – لو لم یکن الاقوی الاقتصار- علی ما اذا کان قاصدا لتزویج المنظوره بالخصوص فلایعم ما اذا کان قاصدا لمطلق التزویج
ویجوز تکرار النظر اذا لم یکن حصل الاطلاع علیها بالنظره الاولی  
در نظر امام، آن زنی مد نظر است که قصد به ازدواج با آن شده باشد نه مطلق تزویج.
به این معنا که جواز نظر فقط برای زنی ست که مرد منحصرا می خواهد با او ازدواج کند درحالی که صاحب عروه قائل است: 
یجوز لمن یرید النکاح بامراه ان ینظرالی وجهها و کفیها ولافرق بین ان یکون قاصدا لتزویجها بالخصوص او کان قاصدا لمطلق التزویج وان کان الاحوط الاقتصار علی الاول 
مرحوم شیخ انصاری در کتاب النکاح قائل است که: 
دلیل اینکه جواز نظر به آن زنی که اراده نکاح شده وجود دارد، اینست که غرر برای آن مرد از بین برود (غرر از جهت حسن صورت، رنگ و…).
بعد قائل اند که برای از بین رفتن این غرر، نگاه به وجه و کفین کفایت می کند چرا که به وسیله این نگاه، سایر اعضاء هم، فهمیده می شود.  
ونیز ادامه می دهند که مقتضای اطلاق روایات، جواز نظر به زنی ست که می خواهد با او ازدواج کند ولو اینکه بدون اذنِ آن زن باشد چرا که باید انتفاء غرر شود.
مرحوم صاحب جواهر نکته ای را در این باب متذکر می شوند که: 
اما اعتبار عدم اللذه بذالک فینبغی القطع بعدمه لاطلاق الادله ولعسرالتکلیف به علی وجه تنتفی الحکمه فی مشروعیه الحکم المذبور 
یعنی در مسئله نگاه به زنی که قصد ازدواج به آن شده، شرط عدم لذت وجود ندارد چراکه اولا روایات در این باب مطلق است و ثانیا اگر این شرط نسبت به آن وجود داشته باشد، عسر و حرج نسبت به دین ایجاد می شود چرا که دین از یک طرف می گوید می توانی نگاه کنی و از طرف دیگر می گوید که هیچ قصد لذتی هم نباید داشته باشی و این، حرج است.
فصل دوم- تفسیرو توضیحِ واژگانِ کلیدیِ بحث نگاه
در فصل دوم که به عنوان فصل آخر مقاله می باشد، به بررسیِ تحلیلی وتفصیلی درباره نظرات فقهی که در فصل دوم آمد، خواهیم پرداخت؛ چرا که صرف گفتن نظرات فقها درباره حکم فقهی، کافی نبوده و حاوی مقاله استدلالی نیست. 
فلذا در این بخش سعی کرده ایم که استدلالاتی که از کتب به دست آمده را شرح دهیم.
گفته شد که برای بحث نگاه، مهم ترین آیه ای که مدنظر فقهاست، آیه 30 و31سوره نور است
“قل لالمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذالک ازکی لکم ان الله خبیر بما یصنعون
“قل لالمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن ولایبدین زینتهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن ولایبدین زینتهن الا لبعولتهن او آبائهن…
تحلیل آیه  :
آیه 28 از همین سوره، دال بر اینست که هیچ کس حق ندارد به طور سرزده وارد خانه کسی شود حتی یوذن لکم تا اینکه اجازه صاحب خانه بیاید.
آیه 31 و 30 دال بر سه چیز است: 
اولا هر مسلمانی چه زن و چه مرد باید از چشم چرانی دوری کند
ثانیا مسلمانان باید پاکدامن باشند
ثالثا زنان باید پوشش داشته باشند و آرایش و زینت خود را به دیگران آشکار نکنند الا برآن موارد استثنا مثل ماظهر منها و یا” لبعولتهن و…
در آیه 30، خداوند کلمه من ابصارهم را بکار برده است
این، به جهت فرقی ست که بین کلمه عین وبصر وجود دارد. 
فرق ایندو: 
عین، همان چشم صیقلی و فیزیکی ست ولی مستعمل فیه کلمه بصر، دیدن است
لکن به چشم هم اطلاق می شود چرا که چشم هم، کار دین دیدن را می کند.
کلمه دومی که در این آیه هست، غض” است
این، بخاطر فرق بین کلمه غض و غمض است
فرق ایندو: 
غمض، یعنی برهم گذاشتن پلکها روی هم ولی غض یعنی کاهش دادن پلک هاست؛ 
طبق این معنا، کلمه عین با غمض سازگاری دارد ولی کلمه غض با بصر کما اینکه در سوره لقمان هست که واغضض من صوتک   ویا در سوره حجرات هست که ان الذین یغضون اصواتهم  
ویا در حدیث هند بن ابی هاله که برای توصیف حضرت رسول آمده، می گوید: 
اذا فرح غض طرفه
که مرحوم مجلسی در بحار این جمله را تفسیر می کند به اینکه: ای کسره و اطرق و لم یفتح عینه 
نکته: برخی از مفسران غض بصر در آیه را به معنای ترک نظر به عورت گرفته اند ولی فقها غض بصر را، به طور مطلق بیان کرده اند و متعلق نگاه مشخص نشده است  
مرحوم شهید مطهری نسبت به مسئله نگاه، یک بحث استدلالی متفاوت از نظر فقها کرده اند! 
به طوری که تقریبا می توان گفت هیچ کدام از فقها حتی شیخ انصاری که ایشان هم استدلال متفاوت را آورده اند، به این صورت بحث نکرده اند! 
استدلال شهید مطهری: 
ایشان قائل اند که نگاه، دو نوع است: 
اولا نگاه مقدمی و خطابی
ثانیا نگاه استدلالی
توضیح اینکه: 
نظر مقدمی، بدون خیره شدن به زن است ودر امور عادی مردم جریان دارد مثل حرف زدن با او
ولی نظر استقلالی، نظری ست که به طور خیره شدن است و به قصد تحریک صورت می گیرد (نگاه به کیفیت جسمانی زن)  
همانطور که در بالا بیان شد، فقها، متعلق نگاه را مطلق آورده اند
یعنی مشخص نکرده اند که چه نوع نگاهی حرام است؛ اگر یک مرد بخواهد بایک زنی حرف بزند، چه ژستی را باید برای خود بگیرد و حرف بزند؟ 
آیا می تواند به چهره او نگاه کند و حرف بزند و یا باید چشم به زیر سخن بگوید؟ 
ولی می توان یک دفاعیه برای نظر فقها آورد که طبق قاعده کلی که بیان می کنند، محدوده نگاه هم مشخص می شود. 
یعنی اگر می گویند که نگاه نباید با ریبه باشد، اگر یک شخصی صرفا قصد سخن با زن را دارد بدون هیچ قصدی، می تواند به چهره او نگاه کند.
شاید هم از جهت اینکه غالبا نگاه های مستقیم همراه با قصد و ریبه است، فقها در این باره احتیاط کرده و هیچ قیدی را متذکر نشده اند! 
تحلیل دوم از آیه 31 نور: 
آقای زمخشری نسبت به مِن” در بخش مِن ابصارهم بررسی کرده و قائل است که: 
“مِن” در آیه، به معنای تبعیض است
فایده این معنا در اینست که اگر معنای تبعیض اتخاذ شود، موید دیگری برای معنایی می شود که از غض بصر شد (فرو آوردن دیدگان) 
یعنی اشاره به این دارد که باید نقصان نظر کرد نه چسباندن دیدگان به هم (ضم عین) .
نکته دیگری که ایشان بدان اشاره می کند، اینست که غض بصر، کنایه از عدم نظر به زن است (به طوری که به جای دیگری نگاه کند)  
مراد از ریبه و خوف افتنان و نیز ضرورت چیست؟ 
در کتاب مسالک  و نیز جواهر  آمده است که ریبه یعنی خوف وقوع در حرام
در کشف اللثام  آمده است که ریبه یک مرتبه پایین تر از وقوع است! 
یعنی میل به فعل حرام
معنای خوف افتنان و ضرورت را هم شیخ انصاری توضیح می دهد که: 
خوف افتنان یعنی ترس گمراهی و ضلالت در دین
ضرورت هم یعنی آن حالت اظطراری که به حکم عقل و نقل فهمیده می شود مثل مرضی که نیاز به طبیب دارد.
مراد از محاسن، مواضع زینت” که در لسان فقها و نیز روایات آمده چیست؟ 
در روایتی از امام باقر (علیه السلام) هست که می فرماید: 
الزینه ثلاثه: 
زینه لالناس
وزینه لالمحارم
و زینه لالزوج
فاما زینه الناس فقد ذکرناه (هی الثیاب و الکحل و الخاتم و خضاب الکف و السوار)
واما زینه المحرم فموضع القلاده فما فوقها و الدُملُج و مادونه و الخلخال و ما اسفل منه
و اما زینه الزوج فالجسد کله 
حضرت زینت برای زن را سه قسم می کنند
زینت برای همه مردم مثل خضاب دست و سرمه و…
زینت برای محارم که جای گردنبند به بالا و چای باز و بند کردن آن به پایین است
زینت برای شوهر هم، همه جای بدن زوجه می باشد
نکته: 
تمامی بحث هایی که بیان کردیم، دررابطه با نگاه مرد به زنی بود که می خواهد با او ازدواج کند؛ اما آیا عکس آن یعنی نگاه زن به مرد هم، چنین است؟ 
در کتاب ریاض المسائل آمده است که تمامی این بحث ها مختص به نگاه مرد به زن است و عکس آن، قیاس خواهد بود و اولویت بندی نسبت به آن هم، ممنوع است. 
اگر علتی هم در این باب بیان شود، منصوص العله نیست تا قیاس ما را قطعی و صحیح نماید بلکه مستنبط العله می باشد  
بعد ایشان چند روایت را به عنوان موید خویش می آورند مثل روایت: یرید ان یشتریها باغلی الثمن  
و یا روایت: ینظر الی شعرها و محاسنها؟ قال لا باس بذالک اذا لم یکن متلذذا 
در مقابل ایشان، شیخ انصاری ست که قائل اند : 
در مسئله دو قول وجود دارد
اولا قول به جواز نگاه زن به مردی که می خواهد با او ازدواج کند؛ چرا که همانطور که بیان شد، مرد جایز نگاه کند تا انتفاء غرر شود در مقابل، زن هم باید نگاه کند تا آن بُضعی که به مرد می دهد، معلوم باشد. 
ثانیا قول به عدم جواز که قطعا ضعیف خواهد بود چرا که این قول، به روایتی که در باب انتفاء غرر گفته شده را توجه نداشته است.
ادله جواز نگاه به زنان کافردرلسان روایات 
1.تعلیل جواز نظر به آنها به دلیل اینکه در حکم کنیز و اماء هستند و مرتبه آنها از زنان مسلمان پایین است
2.تعلیل جواز نظر به آنها به دلیل اینکه ایشان، احکام الهی را زیر پا گذاشته و به خدا ایمان نیاوردند
روی کلینی عن ابن محجوب: سمعت ابا عبدالله یقول: لاباس بالنظر الی رئوس اهل التهامه و الاعراب و اهل السواد و العَلوج (الکفار) لانهم اذا نهوا لا ینتهون  
3.دلیل بر جواز نگاه، بدون ذکر هیچ دلیلی در روایت
لا حرمه لنساء اهل الذمه ان یُنظر الی شعورهن و ایدیهن  
مناقشه ای در باب جواز نظر به وجه و کفین اجنبیه و عدم جواز آن
در رابطه با نگاه به اجنبیه، اقوالی را درفصل دوم مطرح کردیم لکن دلیل ایشان بیان نشد
قائلین به منع نظر به وجه و کفین، قائل اند که با توجه به عموم آیه 31 نور که دال بر کم کردن دیدگان (غض بصر) است، نگاه به دست و صورت هم، تحت عمومیت غض بصر قرار می گیرد و نگاه به آن هم، جایز نیست! 
و نیز موید بعدیشان برای منع نگاه به دست و صورت، آیه لایبدین زینتهن   می باشد.
اما نسبت به این قول، دو ردیه وجود دارد: 
اولا قول ایشان، کاملا در مقابل قول مشهور است
ثانیا مرحوم شیخ اعظم هردو استدلال ایشان را رد می کند؛ به این صورت که: 
اینکه تعلیل به عموم آیه غض بصر آورده شد، کاملا رد است چرا که این آیه مفید عموم نیست
ثانیادرآیهلایبدین زینتهن”، استثناء وجود دارد و آن، الا ماظهر منها ست که در ادامه آیه می باشد.
در آخر، ایشان می گوید که: 
حاصل المرام: انه رب جائز یقتضی الحیاء ترکَه
بسیاری از موارد جایز در احکام فقهی وجود دارد که به مقتضای حیا باید آنها را ترک کرد
البته این قسمت از قول ایشان، حاکی از آن ست که در هر مسئله مغلق و روشن نشده ای، احتیاط نباید ترک شود. 
فهرست منابع
1.جواهر الکلام
2.نظام النکاح فی الشریعه الاسلامیه (آقای سبحانی) 
3.کتاب النکاح شیخ انصاری
4.تحریر الوسیله
5.الزبده الفقهیه
6.شرایع الاحکام
7.مسالک
8.ریاض المسائل
9.عروه الوثقی
10.کشف اللثام
11.فلسفه حجاب شهید مطهری
12.پایان نامه معاشرت با نامحرم (بهاء الدین رضایی) 

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.