?فصل ششم : اجتهادات معاوية بن ابي سفيان درمقابل نصّ صريح قرآن و سنّت نبوي (ص )
?خيانت معاويه نسبت به امام حسن – عليه السّلام
?معاويه ، امام حسن – عليه السّلام – را به صلح دعوت كرد. امام حسن – عليه السّلام – هم چاره اى جز صلح با وى نداشت ، چون زيان صلح كمتر از جنگ با وى ،ومحذورش نيز سهل تر بود.چنانكه در مقدمه كتاب : ((صلح الحسن )) تأ ليف دانشمند عاليقدر شيخ راضى آل ياسين ، به تفصيل توضيح داده ايم (701) .
بويژه بعد از آنكه معاويه در صلحنامه همه شروط امام حسن – عليه السّلام – را پذيرفت ، و خود او آن را آغاز كرد و در عراق و شام آن را بر ملا ساخت . بسيارى از مورّخان ؛ مانند طبرى (702) و ابن اثير(703) روايت نموده اند كه معاويه نامه سفيد مهر كرده اى براى امام حسن – عليه السّلام – فرستاد، و جداگانه به وى نوشت كه هر چه مى خواهى در اين نامه كه پاى آن را مهر كرده ام ، شرط كن كه آن را مى پذيرم .
سپس نامه و صحيفه سفيد مهر كرده را به وسيله عبداللّه عامر براى امام حسن – عليه السّلام – فرستاد. ولى امام حسن – عليه السّلام – نخواست شروط صلح به خط خود او باشد. ازين رو آن را بر عبداللّه عامر املاء كرد و عبداللّه همانطور كه امام حسن – عليه السّلام – مى فرمود، مى نوشت .
معاويه همه شروط را با خط خود نوشت ، و پاى آن را مهر كرد، و پيمانهاى مؤ كّد و وعده هاى محكمى داد كه همه آن را معمول دارد، سپس همه رؤ ساى شام را بر آن گواه گرفت . آنها نيز پاى عهدنامه را مهر كردندو به وسيله عبداللّه عامر براى امام حسن – عليه السّلام – فرستاد(704) .
معاويه صلحنامه را با اين عبارت ختم كرد: ((بر معاوية بن ابى سفيان است كه با رعايت عهد و پيمان خدا و هر چه را خدا از بندگانش پيمان گرفته است ، تعهدات خود را عمل نمايد)).
ولى معاويه به كوچك شمردن پيمانهاى الهى نزديكتر بود تا به عمل كردن بر وفق آن ! به همين جهت تمام پيمانها و وعده هاى خود را زير پا نهاد ودر مقابل امام حسن و امام حسين – عليهما السّلام – در مسجد كوفه – كه مملو از مردم بود و صلح را جشن گرفته بودند – به على – عليه السّلام – و امام حسن – عليه السّلام – دشنام داد!
معاويه با اين عمل زشت ، خواست مردم كوفه را ذليل كند، بلكه مى خواست دين و پيغمبر و خداى جهان را حقير شمارد. ولى امام حسن – عليه السّلام – با همه صبرى كه داشت نتوانست اين وقاحت را تحمل كند و پس از سخنان معاويه ، به منبر رفت و چيزى براى او باقى نگذاشت ، آنچه شايسته حق و اهل حق بود و موجب خوارى باطل و اهل باطل بود به زبان آورد(705) .
به دنبال آن ، معاويه سياست خود را با هر عمل كه مخالف كتاب و سنت بود، از قبيل كشتن افراد پاك سرشت ، و بى احترامى نسبت به نواميس مسلمين و غارت اموال مردم ، و به زندان افكندن آزادگان ، مقرون ساخت .
افراد اصلاح طلب را آواره ساخت و مفسدان را به كار گماشت و برخى را وزراى دولت خويش قرار داد؛ مانند عمرو عاص ، و مغيرة بن شعبه ، ابن سعيد، بسر بن ارطاة ، و سمرة بن جندب ، ابن سمط و مروان حكم ، مارمولك پسر مارمولك ، پسر مرجانه (عبيداللّه زياد)، وليد بن عقبه و زياد بن سميه كه او را از پدرش نفى كرد و به پدر خودش ملحق ساخت تا برادرش باشد. و بتواند بر شيعيان عراق مسلط سازد و آنها را به عذاب كشد. كودكان آنها را كشته و زنانشان را به اسارت برده ، همه را جستجو كند و آواره سازد. خانه هايشان را طعمه حريق سازد و اموالشان را مصادره كند واز هيچ ظلمى درباره ايشان ، مضايقه ننمايد، تا به معاويه در عملى ساختن شروط صلح امام حسن – عليه السّلام – ، يارى كند!!!
معاويه اعمال زشت خود را با مسموم ساختن امام حسن – عليه السّلام – تكميل كرد، تا بدينگونه راه را براى فرزند پليد، شرابخوار و هتّاكش يزيد هموار سازد. يزيدى كه آن فجايع را در مكه و مدينه و كربلا به راه انداخت . و هر روزى كه از عمر دولتش مى گذشت ، جنايتى مرتكب مى شد و با خدا و پيغمبر به مبارزه بر مى خاست . اعمال ناشايست و زننداى كه جا داشت از ارتكاب آن تكان بخورد، و زمين منفجر شود، و كوهها فرو ريزد(706) .
?ابوالفضل میرداداشی:
(موسسه پژوهشی معالم ) زیر نظر حوزه علمیه حضرت بقیة الله عج الله فرجه الشریف
تحت اشراف آیتالله ناصری مدظله
پیام رسانهای ایتا و تلگرام
@maalemqom
پیام رسان واتس آپ
https://chat.whatsapp.com/GBccMtJ8NOJG7YKFIPWQz7
ثبت دیدگاه