حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

پنج شنبه, ۲۹ شهریور , ۱۴۰۳ Thursday, 19 September , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2534×

آرشیو روزانه : 23/11/1401

1 سال قبل

معجزه ی امام رضا علیه السلام

امام جواد (ع) فرمود یکی از اصحاب پدرم مریض شد. حضرت رضا به عیادت او رفت و از او پرسید: «چطوری؟» گفت: «بعد از آمدن شما مرگ را به چشم خود دیدم.» (می‌خواست با این جمله دردی را که از شدت بیماری می‌کشید، نشان دهد.) امام فرمود: «مرگ را چگونه دیدی؟» گفت: «سخت و دردناک.» حضرت فرمود: مرگ را ندیدی، آنچه دیدی فقط کاری بود که مرگ در ابتدا با تو می‌کند و بدین وسیله گوشه‌ای از احوال خود را به تو نشان می‌دهد. مردم دو دسته‌اند: کسانی که با مرگ راحت می‌شوند و کسانی که با مرگشان دیگران از دستشان راحت می‌شوند. ایمانت به خدا و ولایت را تجدید کن تا از کسانی باشی که با مرگ راحت می‌شوند.

1 سال قبل

⚪️ معجزه ی امام صادق علیه السلام

ابن ابى العوجاء و سه نفر از كسانى كه دهرى مذهب بودند، و به خداوند تبارك و تعالى اعتقاد نداشتند، با یكدیگر هم پیمان شدند كه هر یك ] آیاتى را بنویسند و [همانند ربع قرآن را بیاورند . وقتى كه یكسال گذشت در مكّه اجتماع كردند، یكى از آنها گفت: چون آیه: ( وَ قِیلَ یـأَرْضُ ابْلَعِى مَآءَكِ وَ یـسَمَآءُ أَقْلِعِى وَغِیضَ الْمَآءُ وَ قُضِىَ الاَْمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِىِّ ) را دیدم ، دانستم كه از معارضه عاجزم.

دیگرى گفت: چون آیه : ( فَلَمَّا اسْتَیـَسُواْ مِنْهُ خَلَصُواْ نَجِیا ) را دیدم ، مأیوس شدم; و با آن كه هیچ كس را از این سرّ مطّلع نكردند، در آن هنگامى كه آهسته با هم گفتگو مى كردند تا دیگرى نشنود، امام ششم (علیه السلام) بر آنها گذشت، و رو به آنها كرد و این آیه را تلاوت كرد: ( قُل لَّـئِنِ اجْتَمَعَتِ الاِْنسُ وَ الْجِنُّ عَلَى أَن یأْتُواْ بِمِثْلِ هَـذَا الْقُرْءَانِ لاَ یأْتُونَ بِمِثْلِهِى ) ; آنگاه هر چهار نفر مبهوت شدند .

1 سال قبل

معجزه ی امام باقر علیه السلام

جابربن‌یزیدجعفی از یاران امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام)می گوید:

همسفر حضرت امام باقر (علیه السلام) در راه حج بودم. ناگاه کبوتری آمد و بر چوبه‌ی محمل امام نشست و صدایی از خود درآورد. من خواستم آن را بگیرم.

امام فریاد زد:
این حیوان به ما اهل بیت پناه آورده است. او می‌گوید سه سال است در این کوه جوجه می‌گذارد و ماری می‌آید جوجه‌هایش را می‌خورد. از من می‌خواهد دعا کنم جوجه‌هایش سالم بمانند. من هم دعا کردم و خداوند شر مار را از سرش کم فرمود.

نزدیک سحر شد. از مرکب‌ها پیاده شدیم. امام شن‌های بیابان را با دست کنار زد و چنین دعا کرد:
خدایا ما را طاهر و سیراب نما. ناگاه در بین شن‌ها سنگ سفیدی ظاهر شد. امام آن را برداشت. چشمه ای از آب زلال ظاهر شد. با آب چشمه وضو گرفتیم و از آن آشامیدیم.

1 سال قبل

⚪️معجزه ی امام سجاد ?تکلم با آهو

امام باقر- علیه السّلام- از پدر بزرگوارش نقل می‌کنند که: پدرم با عدّه ‏اى از خاندان و یارانش به باغى رفتند. دستور داد تا سفره‏ اى گسترده شود. وقتى خواستند مشغول خوردن شوند، آهویى از طرف صحرا آمد و ناله کنان نزد پدرم رفت. از پدرم پرسیدند: اى پسر رسول خدا! این آهو چه می‌گوید؟

حضرت فرمود: او مى‏ گوید سه روز است که چیزى نخورده ‏ام، دست به او نزنید تا بگویم با ما غذا بخورد.

1 سال قبل

⚪️معجزه ی امام کاظم علیه السلام

مسیب، زندانبان امام موسی کاظم علیه السلام می‌گوید:
سه روز قبل از شهادت امام مرا طلبید و فرمود:« امشب عازم مدینه هستم تا عهد امامت پس از خود را به فرزندم علی واگذار کنم و او را وصی و خلیفه خود نمایم.»

گفتم:« آیا توقع دارید با وجود این همه مامور و قفل و زنجیر، امکان خروج شما را فراهم کنم؟!»
فرمود:« ای مسیب، تو گمان می‌کنی قدرت و توان الهی ما کم است؟ »
گفتم:« نه، ای مولای من. »
فرمود:« پس چه؟ »