حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

جمعه, ۳۰ شهریور , ۱۴۰۳ Friday, 20 September , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2534×
نوشتاری در وادی عشق – شیخ محمد ناصری
وادی عشق
 جایگاه عشق در ادیان بدین گونه شرح داده میشود:
عشق در یهود 
در فرهنگ يهود وزبان عبري، عشق، مترادف کلمه (اهاوا) است .و به طور یکسان هم 
در مورد عشق به خدا و هم عشق زميني به کار مي رود. عرفان يهود، منبع معرفت و زندگي را عشق مي داند ومعتقد است که عشق انسان به خدا، بايد از طريق عشق به همنوعان ابراز شود. عرفان يهود، هدف نهايي عشق ميان انسان و خدا را «تيفون» مي داند که به معناي اصلاح جهان، پيشرفت انسان و تبديل زمين به چيزي شبيه بهشت است.(1)
 عشق در یونان باستان و مسیحیت : 
در مکاتب يوناني و آيين مسيحيت کلمه عشق، داراي معاني متفاوتي است، به طوري که در متون يوناني باستان، چند نوع عشق وجود دارد(2).
1. اروس: یکي از انواع عشق در زبان يوناني و نام فرزند «ونوس» (الهه عشق) است. اروس، بيشتر به عشق احساسي و با تمايلات زميني اطلاق مي شود. در واقع، اين عشق، همان عشق غريزي و شهواني (فاقد منطق) است که واسطه جذّابيت وکشش هاي جسماني و يا ابراز آن به طور فيزيکي، نمايان مي گردد که مي توان آن را با «عشق در نگاه اوّل» که با شدّت آغاز مي شود و به سرعت فروکش مي کند، يکي دانست. شکل اروس، مانند نوزاد بالداري است که معمولاً همراه با تير وکمان نشان داده مي شود .
  2.لودوس: همان عشق تفنّني ورمانتيک زود گذري است که بيشتر متعلّق به دوران نوجواني است. در واقع، لودوس همان ابراز ظاهري عشق است و رابطه دراز مدت در آن، بعيد به نظر مي رسد.
 3.فيلو :عشقي برادرانه، که مبتني بر وحدت و همکاري بوده وهدف آن، دستيابي به منافع مشترک است. اين عشق، در حقيقت، همان عشقي است که ما نسبت به عزيزانمان داريم که عشقي دوسويه است. تنها عيبي که حکماي يوناني بر آن وارد مي آورند، اين است که فرد، تنها به اين دليل عشق مي ورزد که به او عشق بورزند.
 4.استورگ :عشقي دوستانه و وابسته به احترام و نيز نگراني نسبت به منافع متقابل است. در اين عشق، همنشيني و همدمي بيشتر نمايان است ودر واقع، عشقي است که بر اساس صميميت وتعهّد وب ه دور از شهوت و غريزه جنسي، بين دو نفر شکل مي گيرد ومعولا پايدار وبادوام است.
 5.پراگما : عشق منطقي و مبتني به منافع و دورنماي مشترک است. از آن جا که اين نوع عشق، بر پايه ر سيدن به اهداف ومنافع مشترک شکل مي گيرد، معمولاً در بين افرادي ديده مي شود که نگران اين موضوع اند که آيا فرد مقابلشان در آينده پدر و مادر خوبي براي فرزندشان خواهد شد يانه!
 6.مانيا :عشق افراطي، انحصار طلب وحسادت بر انگيز است که در آن، شيفتگي شديد به معشوق، اغلب به احساسات مبالغه آميز افراطي منجر مي گردد. مانيا را معمولا عشقي دردسر ساز و وسواس گونه تعريف کرده اند
7. اگاپه : اين نوع عشق که از ديگر عشق ها برتر است، عشقي الهي، فداکارانه و از خود گذشته است که در آن بيشتر، حالت نوع دوستي (تمايل به انجام دادن کاري براي ديگران بدون چشمداشت) ديده مي شود و به نوعي به معناي خير خواهي وهمدلي براي همه انسان هاست. در اگيپ يا آگاپه، هيچ چيزي در عوض عشق، مطالبه نمي شود وهنگامي که فردي به اين مرحله مي رسد، عشق او به ديگران به دليل ارزشمند بودن آنها يا وجود ويژگي اي بخصوص در آنها نيست؛ بلکه علت اصلي آن اين است که خداوند به آنها عشق مي ورزد.
عشق در مسیحیت خیلی نقد گرایانه و مفصل است اما موضوع اصلی ما عشق در تفکر اسلام است
 عشق در تفکر اسلام :
 کهن ترین منبع اسلام ، قرآن است . اما این کلمه(عشق) در قرآن به صراحت نیامده است . و به تعابیر  دیگری نقل شده همانند( حب )(محبت) و( ود). به عنوان مثال در سوره یوسف در آیه (30) برای بیان شدت عشق زلیخا  به یوسف از عبارت(قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا ۖ)که به تعبیری عشق حضرت یوسف زلیخا را  کور و کر نموده است استفاده شده.
  از سوی دیگر عشق در عرفان جایگاه و نقش خیلی مهمی دارد که بسیاری  از افراد برای رسیدن به کمال از این  راه بهره جسته اند.  
رسیدن به خدا در عرفان راههای زیادی دارد یکی از آنها عشق است.
ملا صدرا عشق را دو قسم كرده است: یكی عشق حقیقی و دیگر عشق مجازی و علت این مسأله به مراتب عشق و محبت در تفکر صدرالمتالهین برمی گردد.(3)
عشق حقیقی : از نظر او عشق حقیقی محبت به خدا و صفات و افعال اوست. او می‌گوید چون ذات 
حق ‌تعالی بالفعل جامع جمیع كمالات است احق است كه معشوق و مطلوب و مقصود كل و مطلق باشد.
 عشق مجازی: خود به دو قسم حیوانی و نفسی تقسیم می شود .
عشق نفسی : عشق نفسانی محبتی خالص است و به کلی از شهوت و منفعت بركنار است. این نوع عشق انسان را از خود‌پرستی بیرون می‌برد و این حصار و محدودیت را می‌شكند. وجود عاشق را توسعه داده و كانون هستی‌اش را عوض می‌كند. 
عشق حیوانی : مبداء عشق حیوانی شهوات بدنی و هدف آن طلب لذت حیوانی و ارضای تمایلات خود محب است و از آن خشونت و جنایت برمی‌خیزد.
به نظر میرسد که عشق دو تقسیم دارد:
1_ عشق حقیقی که عشق به خدا و اهل بیت آن است.
2_ عشق مجازی که به غیر از عشق حقیقی تمامی عشق ها  ، عشق مجازی است .نکته قابل توجه آن است که  آیا عشق مجازی عشقی است که کلاً پوچ ، خالی و گمراه کننده است ؟  خیر زیرا در عشق مجازی ما شاهد  عشق به اولاد عشق به والدین عشق به همسر و…هستیم که شاکله آن با گناه و معصیت نیست . 
 قسمتی از عشق مجاز عشق های رایج در کوچه و بازار هست که شاکله آن گناه و معصیت است . یک مرداب را فرض کنیم که در پایه کوه واقع شده است  در  قله آن عشق حقیقی خداوند متعال واقع شده است. 
 در میانه کوه عشق به اهل بیت علیهم السلام است . و در پایه کوه عشق مجاز که همان مرداب با نیلوفرهای آبی است. اصل در عشق و محبت خداوند متعال است. کسانی که عشق حقیقی را درک کنند بدون آلوده شدن به مرداب در مسیر قله قرار می گیرند مسیر های زیادی  برای رسیدن به کمال هست اما در ابتدائ هر مسیر مرداب های مختلفی وجود دارد که راه الوده نشدن به آن توسل است .
 اما کسانی که گرفتار این مرداب بشوند درگیر امتحانات می شوند و کسی که عشق به اولاد و والدین و همسر داشته باشد با توسل به اهل بیت  از آن میگذرد. چون عشق آن شاکله ای از گناه  ندارد  و توسل به اهلبیت برای آنان مانند ریسمانی نجات دهنده عمل می کند .
در مسیر عشق حقیقی امتحانات دشوار چون الکی عمل میکنند که طلا را ازگل جدا می کند.
 این امتحان ها گاهی با داغ عزیزان ،گاهی با بیماری ، و گاهی با فقر انجام می شود . در اینجاست که  نقش عاشق و محب مشخص می شود . کسانی که صبر کنند و خواستار عشق حقیقی باشند و ادب را پیشه کنند دستشان را گرفته و در مسیر عشق حقیقی قرار دهند.  اما کسانی که در امتحان رد شوند ، دوباره امتحان می شوند تا زمانی که یا موفق شوند یا ناامید که فرقش عاقبت به خیر است یا عاقبت به شر. 
  اما کسانی که عاشق نیلوفرهای روی مرداب شوند به نظر میرسد  شاکله شهوت و گناه است که باعث فاسد شدن آن محبت میشود کسی که به عشق مجاز گرفتار می شود تنها راه نجات از آن مرداب متعفن توسل به خداوند و اهل بیت آن است که راه و رسم عشق حقیقی را به ما نشان می‌دهند .  زیرا اطبا عشق جز این دارو برایش نیافتند به همین دلیل است که مثال مرداب را بیان نمودیم آنقدر محو نیلوفرهای آبی می شوند که پشت و زیر آن را نمی بیند و نمیدانند چه چیزی در انتظار آنهاست و گرفتار به گناه می شوند ، برای رهایی از آن دست و پا می زنند و هر روز گرفتار ترمی شوند تا کامل غرق شوند. اما آیا راه رهایی دیگری از این مرداب هست ؟ آری ، راه رهایی  آدمی گذر است که انسان از آن به خاطر خدا بگذرد. واقعاً مسیر سختی است و شیطان در این راه برنامه ریزی می کند که  افراد را از مسیر رسیدن به خدا به هر نحوی برگرداند و به تباهی برساند.
خداوند متعال برای بندگان خود مسیر های فراوانی برای عاقبت بخیری قرار داده که یکی از آنها  محبت الهی است اما متاسفانه  عده کمی از آن  الک  عبور میکنند.
در حقیقت سخن گفتن از گذر شاید راحت باشد اما عمل به آن لوازمی دارد که یکی از آنان روح قوی و دیگری توسل مدام به خاندان نبوت و خداوند متعال است. 
یک فرد برای پخته شدن بعضا سال ها مورد امتحان های مختلف قرار می گیرد تا به ان متانت برسد .
 در وادی گذر  نیز  روندی است که انسان در آخر آن به یک پختگی نسبی میرسد . گاهاً شنیده‌ایم  کسانی که به آن ها مجنون گفته می شود. اما مجنون حقیقی کسی است که آنقدر شیفته معشوق خود می شود که متوجه اتفاقات و افراد اطراف خود نیست .در تمثیل میگویند هوشیاری ندارد و کسانی که آن را می بینند  آن فرد را دیوانه فرض می‌کنند.
 شاید بتوان به  این افراد گفت که به اندکی از محبت الهی رسیده‌اند. 
امکان جنون در عشق مجازی هم هست ولی بیشتر به افسانه می خورد زیرا در عشق مجاز افراد فرد مقابل خود را برای خود میخواهند و لاغیر ونمی‌توانند آن را رشد دهند زیرا اگر رشد پیدا کند امکان از دست دادن آن زیاد می شود و فرد به کمال مجاز خود نمی رسد خلاصه در این راه حرف و سخن زیاد است انشاالله که خداوند متعال ما را از اهل عمل قرار دهد و محبت و عشق واقعی خود را نصیب ما بگرداند
 در آخر کلام سخن را با عبارت حکیمانه از خواجه عبدالله انصاری به پایان می رسانم:
عشق،آتش سوزان است وبحر بیکران است. همه، جان است وقصه بی پایان است. عقل وادراک در وی حیران است ودل در یافت وی ناتوان است. نهان کننده عیان است وعیان کننده نهان. روح روح است وفتوح فتوح.اگر خاموش باشد، دلش چاک کند و از غیر خود پاک کند واگر بخروشد وی را زیر وزبر کند و شهر را خبر کند. هم آتش است،هم آب؛ هم ظلمت است هم آفتاب. عشق درد است؛ لیکن به درد آرد وچنان که علّت حیات است، سبب ممات است. هر چند مایه راحت است، پیرایه آفت است
منابع:
. «عشق در عرفان يهود»،شيوا کاوياني،افق بينا(ماه نامه)،شماره 15 (دي 1380)،ص25.
2. سوره يوسف،آيه30.
3. «عشق الهي در منظر قرآن کريم »،رحمت الله شريتي،صحيفه مبين(ماه نامه)،شماره 22،ص54.
4. منتخب ميزان الحکمه، ج1،ص226، ح1332.
5. «فلسفه عشق»، الکساندر موزلي، مترجم: فرشاد مزدراني، مدرسه (فصل نامه)، ش3(ويژه عشق)،ص10.
6. «عشق زميني»،عبدالکريم سروش،مدرسه (فصل نامه)،ش3(ويژه عشق)،ص7.

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.