ما لباس را به عنوان لباس پیغمبر می پوشیم. باید نوکر مردم باشیم نه ارباب.

 

بیانات حضرت استاد عابدی در درس اخلاق سه شنبه در مدرسه علمیه حضرت بقیه الله :

در باب انگیزه تحصیل بایستی بگویم:

سازمان ملل چند وقت پیش گفت چند نوع شغل در دنیا وجود دارد.  حدود ۶تا ۷ میلیون شغل در دنیا هست. یکی از انها عالم دین بودن است. حال در اسلام طلبه، در مسیحیت کشیش و در برخی ادیان دیگر خاخام و دده و… است.

اما بایستی بدانیم که طلبگی شغل نیست به این معنا که کار برای جمع کردن پول نیست.

طلبگی وظیفه است. بخاطر همین علما درس میخواندند کار هم میکردند برای امرار معاششان.

اما در عصر حاضر بخاطر گسترش علوم، طلاب علوم دینی فقط درس میخوانند

اما خب درس خواندن وظیفه است حال چرا درس میخوانیم؟

برخی فکر میکنند طلبه شدن برای سخنرانی است برخی میگویند من روحیه جمعی ندارم و به درد طلبگی نمیخورم.سخنرانی و تبلیغ لازم است اما یکی از کارهای طلبگی است فقط.

 

نقش طلبه در جامعه چند گونه دارد

اول

باید توجه داشت که صرف درس خواندن و مطالعه کردن و لو اینکه هیچ خروجی نداشته باشد خودش نیکو و پسندیده است. دانستن از ندانستن و بفهم بودن از نفهم بودن برتر است. در بسیاری موارد، مردم عالم را بخاطر علمش تکریم می کنند و به عملش کار ندارند.خود درس خواندن یک هدف میتواند باشد و صرفا مقدمه برای امر دیگری نیست. خود علم، انسان را به خدا نزدیک میکند مشکل بزرگ اروپائیان خل شدن است. چون تا سر کارمیروند عقلشان کار میکند و بعد از انجام آن در ۳۰ -۴۰ سال عقلشان کم میشود چون دیگر کار نمیکنند اگر شغل نبود انسان تا اخر عمر درس میخواند. کسی که فهمش بیشتر لذتش بیشتر خواهد بود. انسان کر لذت شنیدنی ها را درک نمیکند. کور لذت دینی ها را نمیفهمد. انسان جاهل لذت فهمیدنی ها را درک نمیکند.

دوم

تبلیغ دین:

شاید  کسی درس نخواند اما توفیق تبلیغ پیدا کند. شیعه برحق است اما اقلیت است. الان روز یکشنبه در هیچ جای دنیا ۳-۴ مسیحی نیست که یک کشیش نداشته باشد. اما شیعیان بسیاری از شهرهایمان هستند که امام جمعه ندارند. بسیار از کشورهای جهان طلبه ندارند. شخصی میگفت من در یک سال ۲۰۰ نفر را در آلمان مسلمان کردم شخص دیگری میگفت من ۱۵۰۰ سنی را در هند شیعه کردم.

حال تبلیغ انواع دارد یا با منبر یا سخنرانی یا جلسات یا کتاب نوشتن یا مقاله و میزگرد و….

سوم

سومین نقش طلبه در جامعه دفاع از دین است که این غیر از تبلیغ است. هر روز علیه دین کار میکنند. از قم گرفته تا جاهای دیگر. هجمه فراوان است و باید دفاع کرد.

چهار

ما لباس را به عنوان لباس پیغمبر می پوشیم. باید نوکر مردم باشیم نه ارباب. دو زن و شوهر که دعوا دارند را باید اشتی دهیم. دو نفر در خیابان دعوا میکنند ما باید جدا کنیم.

یک وقتی در رامهرمز در دوران جنگ، دو روستا در دو طرف یک رودخانه درگیری پیش امد و یکی تیر زد و ۷-۸ نفر از روستاییان دیگر را کشت. اهالی مقتول گفتند بایستی ما هم ۷-۸ نفر از روستای قاتل بکشیم و هر چه کردند اشتی نکردند. یک طلبه رفت انها را با هم اشتی دهد گفتند اشتی نمیکنیم. هوا گرم بود. از گرمی هوا آن طلبه عمامه خود را گذاشت زمین. به یک باره اهالی روستا براشفته شدند خیال کردند الان عذاب نازل میشود! گفتند باشه اشتی میکنیم. عمامه ات را بگذار.