..هو العیلم..
⭕️اعتراض به نماز بر يكى از مؤمنين
?ابن حجر عسقلانى در جلد چهارم ((الاصابه )) ، شرح حال ابو عطيه مى نويسد: بغوى و ابو احمد حاكم از طريق اسماعيل بن عياش و طبرانى از طريق ديگر، و هر دو از بحير بن سعد از خالد بن سعدان از ابو عطيه روايت مى كنند كه : در محضر پيغمبر – صلّى اللّه عليه وآله -، مردى وفات يافت ، يكى از اصحاب – يعنى عمر – گفت : يا رسول اللّه ! بر او نماز مخوان !
پيغمبر – صلّى اللّه عليه وآله – فرمود: آيا كسى او را ديده است كه كار نيكى انجام دهد؟
مردى گفت : در فلان شب و فلان شب با ما، پاسدارى نمود.
پيغمبر – صلّى اللّه عليه وآله – بر وى نماز گزارد و تا قبر، تشييع كرد. سپس از وى تمجيد كرد و فرمود: ((رفقايت گمان مى كنند كه تو اهل دوزخ مى باشى ، ولى من گواهى مى دهم كه تو بهشتى هستى )).
آنگاه به عمر فرمود: ((تو از اعمال مردم پرسش نمى كنى ، فقط مى خواهى پشت سر آنها غيبت نمايى …)).
?نيز ابن حجر، همين موضوع را در شرح حال ((ابومنذر)) روايت مى كند كه پيغمبر – صلّى اللّه عليه وآله – بر سر قبر او سه بار آفرين گفت . و طبرانى از عبداللّه بن نافع از هشام بن سعد نقل كرده است كه گفت : مردى نزد پيغمبر – صلّى اللّه عليه وآله – آمد و گفت : يا رسول اللّه ! فلانى مُرد، تشريف بياوريد بر او نماز بگزاريد.
عمر گفت : او مردى ناپاك بود، نماز بر او مخوان !
آن مرد گفت : يا رسول اللّه ! در آن شبى كه به صبح آورديد و عده اى پاسدارى مى كردند، اين مرد هم در ميان آنها بود.
پيغمبر اكرم – صلّى اللّه عليه وآله – برخاست ، من هم دنبال حضرت رفتم تا كنار قبر وى آمد و نشست و چون كار دفن او به انجام رسيد، سه بار به وى آفرين گفت . سپس فرمود: مردم او را به بدى ياد مى كنند، ولى من او را به نيكى ياد مى كنم .
عمر گفت : ولى او اهل اين حرفها نبود!
پيغمبر – صلّى اللّه عليه وآله – فرمود: اى عمر! دست بردار! هر كس در راه خدا جهاد كند، بهشت بر او واجب مى شود.
(اجتهاد در مقابل نص ، سید عبدالحسین شرف الدین (ره) صفحه ۹۳)✏️
پژوهشگر: سجاد کريمی
(موسسه پژوهشی معالم)
?زیر نظر حوزه علمیه بقیت الله عج قم
تحت اشراف حضرت آیت الله ناصری دامت برکاته?
پیام رسانهای ایتا و تلگرام
@maalemqom
???
پیام رسان واتس آپ
https://chat.whatsapp.com/GBccMtJ8NOJG7YKFIPWQz7
ثبت دیدگاه