حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳ Saturday, 27 July , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2534×
♦️بسیاری از فضائل صحابه و سه خلیفه اول در صحاح سته و کتب تاریخ  و اسرائیلیات در تفاسیر از عکرمه نقل شده است.
?عکرمه را راوی و فقیه و قاری و مفسر و…. گفته اند. برخی از روایاتی که دون شان اهل بیت ع وارد شده هم از عکرمه وارد شده است.
اما….
⁉️ عِکرمه کیست؟ 
عكرمة بن عبدالله غلام ابن عباس است اولا در دروغگويي ضرب المثل بوده! در كتاب تهذيب التهذيب ابن حجر عسقلاني ج 7 ص238 و سير أعلام النبلاء جلد 5 ص 23 راوي مي‌گويد  من رفته بودم بر پسر ابن عباس وارد شدم علي بن عبدالله  بن عباس كه عكرمه غلام ابن عباس است. غلام پدرش است ديدم كه عكرمه را به در باغ بسته همانطور كه حيوان را مي‌بندند يك چيزي به پاي عكرمه بسته:
دخلت على علي بن عبد الله بن عباس ، وعكرمة مقيد على باب الحش ، قال : قلت : ما لهذا كذا ، قال : إنه يكذب على أبي
او را به در بسته‌اند! گفتم اين چه وضعي است؟! گفت: عكرمه به پدرم دروغ مي‌بندد.
و لذا او را به کنار در آورده‌ام و پاهايش را بسته‌ام.
جالب اين است كه عبدالله بن عمر پسر خليفه دوم، به نافع غلامش مي‌گويد :
لا تكذب عليّ كما كذب عكرمة على ابن عباس
تهذيب التهذيب ج 7 ص237
اي نافع! به من دروغ نبند همانطور كه عكرمه به ابن عباس دروغ مي‌بسته است! اين يك ضرب المثل شده بود!
سعيد بن مسيّب هم به غلامش مي‌گويد :
لا تکذّب عليّ كما يكذب عكرمه علي ابن عباس.
مبادا به من دروغ ببندي مثل عکرمه، غلام ابن عباس.
سيرأعلام النبلاء ج 5 ص 22
تهذيب التهذيب ج 7 ص 237 از مصعب زبيري نقل مي‌کند كه عكرمه غلام ابن عباس از خوارج بوده و رأي عكرمه رأي خوارج است. خوارج هم كه در نظر آقايان كاملا معلوم الحال هستند. مالك بن انس عكرمه را توثيق نمي‌كرده است و مي‌گفته:
لا اري لأحد أن يقبل حديثه … انّ عکرمه کذّاب يحدث غداة حديثا و يخالفه عشيّا
تهذيب الكمال، جلد 20 ص 286 ؛ تهذيب التهذيب،ج 7 ، ص 237 ؛ سير أعلام النبلاء ج 5 ص 28
كسي حق ندارد كه حديث عكرمه را قبول كند … عكرمه دروغگو است صبح يك روايت را مي‌گويد غروب روايت را تكذيب مي‌کند!
و جالبتر از همه اينها اينکه تهذيب الكمال جلد 20 ص 284 مي‌گويد : عكرمه قليل العقل بوده است! عقل نداشته ! يحيي بن سعيد از فقهاي بزرگ اهل سنت نقل مي‌کند:
عن ايوب انّه ذکر له إنّ عكرمه لا يحسن الصلاة! قال ايّوب: و كان يصلي؟!
تهذيب الكمال ج 20 ص 284 ؛ تاريخ دمشق ج 41 ص 117 ؛ ميزان الاعتدال ج 3 ص 95 ؛ سير أعلام النبلاء ج 5 ص 27
به ايوب گفتند: عكرمه خوب نماز نمي‌خواند. گفت: آيا عکرمه اصلا نماز مي‌خواند؟! تا اينکه ما بياييم و بگوييم نماز خوب نمي‌خواند؟!
از جمله روایات عکرمه برای فضیلت سازی جعل روزنه برای ابوبکر است.
همه در ها بسته الا روزنه ابوبکر! 
این روایت در مقابل فضیلت امیرالمومنین علیه السلام جعل شده که همه درها بسته شوند الا باب علی.
همان دری که آتش زدند.
467 – حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْجُعْفِىُّ قَالَ حَدَّثَنَا وَهْبُ بْنُ جَرِيرٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِى قَالَ سَمِعْتُ يَعْلَى بْنَ حَكِيمٍ عَنْ عِكْرِمَةَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- فِى مَرَضِهِ الَّذِى مَاتَ فِيهِ عَاصِبٌ رَأْسَهُ بِخِرْقَةٍ فَقَعَدَ عَلَى الْمِنْبَرِ فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ « إِنَّهُ لَيْسَ مِنَ النَّاسِ أَحَدٌ أَمَنَّ عَلَىَّ فِى نَفْسِهِ وَمَالِهِ مِنْ أَبِى بَكْرِ بْنِ أَبِى قُحَافَةَ وَلَوْ كُنْتُ مُتَّخِذًا مِنَ النَّاسِ خَلِيلاً لاَتَّخَذْتُ أَبَا بَكْرٍ خَلِيلاً وَلَكِنْ خُلَّةُ الإِسْلاَمِ أَفْضَلُ سُدُّوا عَنِّى كُلَّ خَوْخَةٍ فِى هَذَا الْمَسْجِدِ غَيْرَ خَوْخَةِ أَبِى بَكْرٍ ». 
صحیح بخاری
البته این روایت چند نکته دیگر هم دارد:
از جمله وصی پیامبر علی بن ابی طالب بود و دیون پیامبر را ایشان ادا می کرد چه اینکه در هنگام خروج از مکه همین اتفاق افتاد ولی روایت می گوید امین پیامبر ابوبکر است.
نکته دوم اینکه وقتی امین مالی پیامبر ابوبکر است یعنی تطهیر قضیه فدک.
نکته سوم اینکه پیامبر هیچ کس را خلیل برنگزید اگر می خواست برگزیند، او ابوبکر بود! در حالی که امیرالمومنین نفس و جان و حبیب و خلیل و برادر و وصی و خلیفه و… پیامبر بود…!
?اساسا ابوبکر در مدینه و کنار مسجد خانه نداشته تا روزنه یا در داشته باشد:
?محمد بن اسماعیل بخاری در صحیح خود در باره وقایع بعد از رحلت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و غیبت ابوبکر در هنگام رحلت آن حضرت می‌نویسد:
«عن عَائِشَةَ رضی الله عنها زَوْجِ النبی صلی الله علیه وسلم اَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم مَاتَ وابو بَکْرٍ بِالسُّنْحِ قال اِسْمَاعِیلُ یَعْنِی بِالْعَالِیَةِ فَقَامَ عُمَرُ یقول والله ما مَاتَ رسول اللَّهِ…؛ 
?بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۵، ص۶، الناشر:دار طوق النجاة، الطبعة:الأولی، ۱۴۲۲ه.   
? از عائشه همسر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده است که گفت: رسول خدا از دنیا رفت؛ در حالی که ابوبکر در سنح بود. اسماعیل (راوی حدیث) گفته: مراد از سنح؛ بلندی‌های اطراف مدینه است. عمر برخواست و گفت: قسم به خدا رسول خدا از دنیا نرفته است….»
و باز به نقل از عائشه می‌نویسد که بعد وفات پیامبر صلی الله علیه وآله، از خانه خودش که در سنح بود، به مدینه آمد:
«اخبرنی ابو سَلَمَةَ اَنَّ عَائِشَةَ رضی الله عنها زَوْجَ النبی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم اَخْبَرَتْهُ قالت اَقْبَلَ ابو بَکْرٍ رضی‌الله‌عنه علی فَرَسِهِ من مَسْکَنِهِ بِالسُّنْحِ حتی نَزَلَ فَدَخَلَ الْمَسْجِدَ فلم یُکَلِّمْ الناس حتی دخل علی عَائِشَةَ؛ 
 بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۷۱، الناشر:دار طوق النجاة، الطبعة:الأولی، ۱۴۲۲ه.  
 عائشه همسر رسول خدا به من خبر داد که: ابوبکر سوار بر اسبش، از خانه‌ای که در سنح داشت، آمد و داخل مسجد شد، با مردم سخن نگفت تا بر عائشه وارد شد….»
بخاری همین روایت را با سند دیگر از عائشه در جلد ۶ نقل کرده است.
بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۶، ص۱۳، الناشر:دار طوق النجاة، الطبعة:الأولی، ۱۴۲۲ه.
خانه ابوبکر در اسناد دیگر:
محمد بن سعد در الطبقات‌الکبری، بلاذری در انساب الاشراف، طبری در تاریخ خود، ابن‌جوزی در المنتظم ابن‌اثیر در اسد الغابه و… می‌نویسند:
«بُویِعَ اَبُو بَکْرٍ الصدیق یَوْمَ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یَوْمَ الاثْنَیْنِ لاِثْنَتَیْ عَشرَةَ لَیْلَةً خَلَتْ مِنْ شَهْرِ رَبیعٍ الاَوَّل سَنَة اِحْدَی عشرةَ وَکَانَ مَنْزِلُهُ بِالسُّنُحِ عِنْدَ زَوْجَتِهِ حَبِیبَةَ بِنتِ خارجَةَ بن زید بن اَبی زهیرٍ مِن بنی الْحَارِثِ بن الخَزرج، وَکَانَ قَدْ حَجَّرَ عَلیهِ حُجْرَةً مِنْ شَعرٍ، فَمَا زَادَ عَلی ذالِکَ حَتَّی تَحَوَّلَ اِلیِ ِالمَدِینَةِ، فَاَقَامَ هُنَاکَ بِالسُّنُحِ بَعْدَمَا بُویِعَ لَهُ سِتَّةَ اَشْهُرٍ یَغْدُو عَلی رِجْلَیهِ، ورُبَمَّا رَکِبَ عَلی فَرَسٍ لَهُ وَعَلَیهِ اِزَارٌ ورداءٌ مُمَشَّقٌ فَیُوَافِی المدِینَةَ فَیُصَلی الصَّلَوَاتِ بالنَّاسِ، فَاِذَا صَلَّی الْعِشَاءَ رَجَعَ اِلی اَهْلِهِ.
 در روز دوشنبه، دوازدهم ربیع الاول سال یازهم هجری، در روز رحلت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با ابوبکر بیعت شد، خانه ابوبکر در سنح، نزد همسرش حبیبة دختر خارجه از قبیلیه بنی حارث بود. ابوبکر برای او حجره‌ای از مو ساخته بود، تا زمانی که به مدینه نیامد، چیزی بر این حجره نیفزود، در همان‌جا زندگی می‌کرد و تا شش ماه بعد از بیعتش، با پای پیاده و گاهی سوار بر اسب به مدینه می‌آمد، بعد از اتمام نماز عشاء دوباره نزد خانواده‌اش بازمی‌گشت.»
? زهری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۸۶، ناشر:دار صادر – بیروت. 
 ?بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۰، ص۷۱، الناشر:دار الفکر – بیروت، الطبعة:الأولی، ۱۴۱۷ ه – ۱۹۹۶ م.  
 ?طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۳، ص۴۳۲، الناشر:دار التراث – بیروت، الطبعة:الثانیة – ۱۳۸۷ ه.  
 ?ابن‌جوزی، عبد‌الرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج۴، ص۷۲، الناشر:دار الکتب العلمیة، بیروت، الطبعة:الأولی، ۱۴۱۲ ه – ۱۹۹۲ م.   
جزری، عزالدین بن الاثیر، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۳، ص۲۲۴، تحقیق عادل احمد الرفاعی، الناشر:دار الفکر – بیروت، عام النشر:۱۴۰۹ه – ۱۹۸۹م. 
 
✅وقتی تناقض خانه نداشتن و ساختن روزه و در، در کنار مسجد را علماء اهل سنت می خواهند حل کنند:
ملا علی قاری حنفی به نقل از فضل الله تُورِبِشْتی از علمای شافعی ساکن شیراز (متوفای۶۶۰هـ) می‌نویسد:
«(خوخة الا خوخة ابی بکر). .. قال التوربشتی: وهذا الکلام کان فی مرضه الذی توفی فیه فی آخر خطبة خطبها، ولا خفاء بان ذلک تعریض بان ابا بکر هو المستخلف بعده وهذه الکلمة ان ارید بها الحقیقة، فذلک لان اصحاب المنازل اللاصقة بالمسجد قد جعلوا من بیوتهم مخترقاً یمرون فیه الی المسجد او کوّة ینظرون الیها منه، فامر بسد جملتها سوی خوخة ابی بکر تکریماً له بذلک اوّلاً ثم تنبیهاً للناس فی ضمن ذلک علی امر الخلافة حیث جعله مستحقاً لذلک دون الناس. وان ارید به المجاز فهو کنایة عن الخلافة وسد ابواب المقالة دون التطرق الیها والتطلع علیها. واری المجاز فیه اقوی اذ لم یصح عندنا ان ابا بکر کان له منزل بجنب المسجد وانما کان منزله بالسنح من عوالی المدینة؛ 
 این سخن را رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در زمان بیماریی که بر اثر آن از دنیا رفت، و در آخرین سخنرانی خود فرموده‌اند. روشن است که این سخن کنایه از این‌ است که ابوبکر بعد از آن حضرت جانشین ایشان خواهد شد؛ البته اگر معنای حقیقی این کلمه مراد باشد؛ زیرا یاران رسول خدا منازلی چسپیده به مسجد داشتند که گذرگاه‌های برای ورود به مسجد و یا پنجره‌ای برای دیدن مسجد باز کرده بودند، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستور داد که همه آن‌ها؛ جز خوخه ابوبکر بسته شود. رسول خدا این دستور را دارد تا در قدم نخست ابوبکر تکریم کرده باشد و سپس در ضمن آن مردم را متوجه این مطلب نماید که فقط ابوبکر سزاوار امر خلافت است و نه دیگران.
اما اگر معنای مجازی روایت منظور باشد، بازهم کنایه از خلافت و بستن گفتگو در باره خلافت و چشم‌داشت به آن است. من معنای مجازی را قوی‌تر می‌دانم، زیرا به اعتقاد ما ابوبکر منزلی در کنار مسجد نداشته است؛ بلکه منزل او در سنح در اطراف مدینه بوده است.»
?قاری هروی، علی بن سلطان‌محمد، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج۹، ص۳۸۸۴، تحقیق:جمال عیتانی، الناشر:دار الفکر، بیروت – لبنان، الطبعة:الأولی، ۱۴۲۲ه – ۲۰۰۲م.    

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.