وقتی کنار ساحل میایستی،
افرادی میان که با شن و ماسه های کنار آب بازی میکنن
و آب کنار ساحل رو گل آلود میکنن.
اما اون طرف تر، وسط آب، هر کی هم بخواد گل بازی کنه
یا اصلا به قصد اذیت کردن آب رو گل آلود کنه ،
کاری ازش بر نمیاد؛
چون مقدار آبی که اون وسط هست،
این فرصتِ گل بازی رو به هیشکی نمیده
و سریع همه چیز رو میشوره و ضلال میکنه
تو جامعه هم همینه.
جامعه هم مثل یه رودخونه میمونه
آدم های جامعه هم مثل آب های یک رودخونه هستند
اون جامعه ای که آدم هاش عمق زیادی ندارن،
اگه کسی برای بازی بیاد سمت این جامعه،
مردم این جامعه سریع بازی میخورن
اما جامعه ای که آدم هاش عمق شون زیاده،
ناسی و ساهی که هیچ،
منافق و معاند هم نمیتونه روی اون مردم تاثیر بزاره
و از مسیری که میرن، منصرف کنه.
بالاخره همه چیز به عمق مردم جامعه بستگی داره.
عمق مردم یک جامعه، بصیرت، سطح باورها و اعتقادات،
ارزش لذت ها و مرحلهٔ خواسته های اونا هاست.
این نکته در مورد یک انسان هم این نکته درست در میاد.
انسان وقتی در مورد مسائل مختلف عمیق نباشه،
هر کسی بیاد یه چیزی بگه،
این شخص نمیتونه درست و غلط رو تشخیص بده.
اما حتی اگه در مورد یک مسئله فهم عمیق داشته باشه،
توی همون موضوع دچار اشکال و شبهه نمیشه.
بنابراین، پس میتونیم علاوه بر جامعه،
انسان رو هم به یک رودخانه تشبیه کرد؛
چرا که همه انسان ها توی همه ی مسائل عمیق نیستند
و توی بعضی مسائل کم عمق مثل ساحل رودخانه هستند
مگر امام معصوم
که در اینجا شاید بتونیم به اقیانوس تشبیه کنیم
و إلا فلا
ثبت دیدگاه