حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳ Saturday, 27 July , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2534×
نهی از منظر اصولیون
محمد محسن محرابیون محمدی
پایه پنجم مدرسه بقیه‌الله عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف قم
درس اصول فقه
استاد دهبان
فهرست مطالب
مقدمه 2
فصل‌ اول: مباحث الفاظ (از منظر مرحوم مظفر) 4
فصل دوم: نواهی ( از منظر مرحوم مظفر) 6
2ـ1. ماده نهی 6
2ـ2. صیغه نهی 7
2ـ3. ظهور صیغة نهی در تحریم 7
2ـ4. مطلوب در نهی 7
2ـ5. دلالت صیغة نهی بر دوام و تکرار 8
فصل سوم: نواهی (از منظر آیت الله سبحانی) 9
3ـ1. ماده نهی: دارای سه مطلب است 9
3ـ1ـ1. معنای ماده نهی در لغت 9
3ـ1ـ2. اعتبار علو و استعلا در ماده نهی 9
3ـ1ـ3. دلالت ماده نهی بر حرمت و لزوم امتثال 9
3ـ2. صیغه نهی 9
3ـ2ـ1. معنای صیغه نهی 9
3ـ2ـ2. دلالت صیغه نهی بر تحریم از نظر آیت الله سبحانی 11
3ـ2ـ3. دلالت صیغه نهی بر مره و تکرار 11
3ـ2ـ4. دلالت صیغه نهی بر فور و تراخی 11
فصل چهارم: اجتماع امر و نهی در شی واحد با دو عنوان مختلف 12
فصل پنجم: نهی از شی مقتضی فساد (از منظر آیت الله سبحانی) 15
مقدمه 
1. توضیح: نهی در مبانی فقهی مسئله ای است که در آن موضع های مختلفی وجود دارد. بسیاری از علماء و فقهاء در زمینة نهی نظراتی داشته اند و در زمینه نهی در شریعت اسلام، بسیار بحث شده است.
2. اهداف‌: هدف از بحث سر موضوع موضوع نهی، این است که با مبانی اصولیون در مسئلة نهی آشنا شویم.
3. اهمیت: اهمیت مسئلة‌ نهی در این است که برای ما مشخص و مبین می‌شود آیا مسائل منهیٌ عنه آیا واقعا حرمت برای آن واقع می‌شود یا فقط برای کراهت آن مسئله است.
وقتی در درخواست نهی دقت شود متوجه می‌شویم که آیا این نهی نشان دهندة کراهت است یا حرمت؛ پس اهمیت مسئلة نهی اینگونه واضح می‌شود.
4. سابقة پژوهش
ـ اوامر و نواهی (عطایا نیا)
ـ اوامر ارشادی مولوی (دکتر بنی جمالی)
ـ نواهی ارشادی مولوی (سید محسن آزیز) 
5. منابع 
ـ اصول مظفر 
ـ فواید الاصول 
ـ قوانین الاصول 
ـ فراید الاصول 
ـ الذریعه 
ـ شرح اصول فقه (ناصری راد) 
ـ الموجز (آیت الله سبحانی) 
6. درختواره
ـ اقسام نهی 
ـ نهی ارشادی 
ـ نهی مولوی 
ـ نهی تحریمی
ـ نهی تنزیهی 
ـ نهی نفسی 
ـ نهی غیری 
ـ مراحل نهی 
ـ نیازمندی به نهی 
ـ ارسال نهی به مردم 
ـ عمل کردن به نهی = پاداش 
ـ عمل نکردن به نهی =عقاب 
ـ انواع نهی 
ـ نهی از منکر (انزجار شدید مولا) 
ـ نهی از مکروه (انزجار ضعیف مولا) 
ـ مراتب نهی 
ـ نهی اولیه 
ـ نهی ثانویه
فصل‌ اول: مباحث الفاظ (از منظر مرحوم مظفر)
در مباحث الفاظ، درباره چگونگی دلالت لفظ بر مسائل متفاوت مانند امر، نهی، و… بحث می‌شود.
تقسیمات مبحث الفاظ به ترتیب:
مشتقات
اوامر
نواهی
مفاهیم
عام و خاص
مطلق و مقید
مجمل و مبین، میباشد. 
یکی از تقسیمات مذکور، نواهی است که موضوع این مقاله است و در اینجا دربارة‌ آن بحث خواهیم کرد. 
نقشه مبحث نواهی و سیر ورود به بحث آن:
اصول فقه
ـ مقدمات 13 گانه 
ـ مباحث الفاظ 
ـ حجج و امارات 
ـ اصول عملیه 
ـ تعارض 
مباحث الفاظ 
ـ اوامر 
ـ نواهی 
ـ مفاهیم 
ـ مشتقات 
ـ مطلق و مقید 
ـ عام و خاص 
ـ مجمل و مبین 
نواهی 
ـ ماده نهی 
ـ صیغه نهی 
ـ ظهور صیغه نهی در تحریم 
ـ مطلوب از نهی 
ـ دلالت صیغه نهی بر دوام و تکرار
ـ دلالت صیغه نهی بر فور و تراخی
ـ اجتماع امر و نهی در شیء واحد با دو عنوان مختلف 
ـ نهی از شیء مقتضی فساد
فصل دوم: نواهی ( از منظر مرحوم مظفر)
در نهی مسائلی وجود دارد که اصولیون آن را در پنج قسمت تقسیم و تفصیل نموده اند. این پنج قسمت عبارت اند از:
ـ ماده نهی
ـ صیغه نهی
ـ ظهور صیغه در تحریم
ـ مطلوب از نهی
ـ دلالت صیغه نهی بر دوام و تکرار
پس در فصل دوم این مقاله محور بحث، این مسائل پنجگانه میباشد و بعد از آن به مباحثی دیگر پیرامون نهی از منظر اصولیون می پردازیم.
2ـ1. ماده نهی: 
«ن ه‍ ی» نهی از این سه حرف تشکیل شده است. در محضر اصولیون وقتی از ماده نهی صحبت می‌شود این سه حرف متبادر ذهن می‌شود.
 «ن ه‍ ی» بر دو معنا دلالت دارد:
2ـ1ـ1. دلالت بر درخواست ترک فعل: درخواست ترک فعل دلالتی است که توسط ماده نهی ایجاد می‌شود و لازمة معنای بازداشتن که معنای ماده نهی است، درخواست ترک فعل می‌باشد.
2ـ1ـ2. دلالت بر الزام در ترک فعل: این دلالت ماده نهی از نوع دلالت عقلی است، زیرا هر عقل سلیمی این دلالت نهی را متوجه می‌شود؛ اگر به کودکان هم که دارای عقل ناقص هستند هم این مسئله را بگوئیم، متوجه می‌شود که اگر کسی او را از چیزی نهی کرد، از آن مسئله دوری کند و ان را ترک نمايد؛ یعنی حتی بچه ها هم این معنای واضح دلالت نهی بر الزام در ترک فعل را متوجه می‌شوند.
2ـ2. صیغه نهی
هر صیغه ای که بر بازداشتن، ترک فعل، يا حتی امر کردن به انجام ندادن فعلی و… دلالت داشته باشد، صیغة نهی نامیده می‌شود.
صیغه های پر تکرار مربوط به نهی دو صیغة « لا تَفعَل» و  « إیَّاک أَن تَفعَل» می‌باشد.
مانند: «لا تَترُک الصَّلاة» که به معنی نماز را ترک نکن میباشد.
اگر معنای ترک را در صیغه امر ببریم، آن صیغه با وجود این که صیغه امر است اما صیغه نهی به حساب می‌آید.
مانند: «أُترُک الْخَمر» یعنی نوشیدن شراب را ترک کن.
پس به غیر از دو صیغه پر تکرار نهی، یعنی  « لا تَفعَل» و «إیاکَ أن تَفعَل»، می‌توان با استفاده از مواد نهی در صیغه امر، صیغه نهی ساخت. پس لازمة «ترک کن»،  «انجام بده» است و لازمة «ترک کن»،  «انجام نده» است.
با این اوصاف مذکور می‌توانیم به غیر از صیغه هایی که در باب نهی پر تکرار است، صیغه های دیگری نیز استفاده کرده و صیغه های جدید بسازیم.
2ـ3. ظهور صیغة نهی در تحریم
هنگامی که عقل سلیم با صیغة نهی مواجه می‌شود، عقل حکم می‌کند که صیغه نهی، امر در وجوب بازداشتن بین ناهی و منهی دارد. 
بنابراین اگر از مولا صیغه نهی صادر شد، به دلیل واجب الطاعت بودن مولا، واجب می‌شود که عبد مولا از آن عمل و فعل دوری کند و دیگر سمت آن فعل نرود؛ چرا که عقل برای به جا آوردن حق مولا، پرهیز از فعل منهیٌ عنه را لازم می‌دارد.
2ـ4. مطلوب در نهی
مطلوب در نهی یا ترک فعل است یا  کف نفس از فعل است.
فرق این دو قسمت با هم این است که ترک فعل، عدمی است ولی کف نفس، وجودی است. این دو قسمت قائلان زیادی دارد و در آن اختلاف است. مرحوم مظفر ترک فعل را برمی‌گزیند و کف نفس را قبول نمی‌کند و باطل می‌داند.
قائلین که کف نفس را برگزیدند، چهار دلیل برای این نظرشان می‌آورند:
الف) ترک به معنای ابقای فعل منهی عنه بر حال خویش است.
ب) عدم فعل، امری ازلی است.
ج) امور ازلی مقدور مکلف نیست
د) پس باید مطلوب در نهی را امر وجودی  «کف نفس» تصور کنیم.
مصنف این دلایل را قبول نمی‌کند، چرا که دلیل مصنف این است که مکلف بر عدم فعل در ازل قدرت ندارد، چرا که خود مکلف ازلی نیست، اما بر ابقاء آن عدم قدرت دارد مخصوصا اینکه مکلف هم قدرت بر وجود فعل دارد و هم قدرت بر عدم فعل دارد و این دو ملازم همدیگر هستند. پس چون مکلف قدرت بر انجام فعل دارد پس قدرت بر ترک هم خواهد داشت و قدرت بر عدم، مقدم بر وجود است.
2ـ5. دلالت صیغة نهی بر دوام و تکرار:
صیغه نهی، تنها بر نهی از طبیعت و ماهیت دلالت می‌کند و مانند صیغه امر، با ماده یا هییت خود دلالتی بر مره و تکرار ندارد.
تا اینجا تمام مسائل پنجگانه را توضیح دادیم.
فصل سوم: نواهی (از منظر آیت الله سبحانی)
3ـ1. ماده نهی: دارای سه مطلب است
3ـ1ـ1. معنای ماده نهی در لغت: 
به معنای منع و بازداشتن ( زجر) مانند آیه مبارکه: أرایتَ الَّذی یَنهی  «علق. 9» 
در اين آیه نهی به معنای زجر یا همان بازداشتن دلالت می‌کند.
3ـ1ـ2. اعتبار علو و استعلا در ماده نهی: 
ماده نهی همانند ماده امر، هم علو شرط است و هم استعلا.
3ـ1ـ3. دلالت ماده نهی بر حرمت و لزوم امتثال: 
به نظر آیت الله سبحانی، ماده نهی بر حرمت دلالت می‌کند و دلیل آن هم تبادر است و تبادر نشانه این است که معنا حقیقی است.
آیت الله سبحانی برای اثبات این نظر به آیات استدلال کرده است: 
ـ و أخذِهم الرّبا و قد نُهُوا عنه
ـ فَلَمّا عَتَوا عَمّا نُهُوا عنه قُلنا لهم کونوا قَردَةً خاسِئین
ـ وَما آتاکُم الرسولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُم عنه فانتِهوا
در تمام این آیات مبارک، مدرِک این هستیم که در نهی خداوند، حرمت وجود دارد.
3ـ2. صیغه نهی: 
آیت الله سبحانی در قسمت صیغه نهی سه مطلب را متذکر شده است: 
3ـ2ـ1. معنای صیغه نهی: 
3ـ2ـ1ـ1. قول مشهور: 
قول مشهور این است که همانطور که صیغة امر بر طلب دلالت دارد، صیغه نهی هم بر طلب دلالت دارد با این تفاوت که در صیغه نهی طلب به ترک فعل تعلق گرفته است؛ پس معنای صیغه نهی  «طلب ترک فعل» یا  «طلب عدم» است.
3ـ2ـ1ـ2. نظر آیت الله سبحانی: 
معنای صیغه امر با صیغه نهی فرق می‌کند چرا که صیغة امر بر بعث به سوی انجام فعل دلالت دارد، اما صیغة نهی بر زجر  «بازداشتن» و منع از انجام فعل دلالت دارد پس معنای این دو فرق میکند و امر بر بعث و نهی بر زجر دلالت دارد.
3ـ2ـ1ـ3. مقایسه امر و نهی طبق نظر آیت الله سبحانی: 
امر و نهی یک وجه اشتراک و سه وجه اختلاف دارند.
3ـ2ـ1ـ3ـ1. وجه اشتراک: 
متعلق امر و نهی یکی است چرا که صیغه امر دلالت می‌کند بر بعث به سوی من حیث هی هی و صیغه نهی هم دلالت می‌کند بر منع از ماهیت من حیث هی هی.
3ـ2ـ1ـ3ـ2. اختلاف ها که سه مورد هستند: 
3ـ2ـ1ـ3ـ2ـ1. اختلاف از نظر حقیقت معنایی: 
معنای صیغه امر، بعث انشایی است و معنای صیغه نهی، زجر و منع انشایی است.
3ـ2ـ1ـ3ـ2ـ2. اختلاف از نظر مبادی: 
مبدا امر، تصدیق امر کننده به وجود مصلحت در فعل و اشتیاق بر آورده شدن آن مصلحت است اما مبادی نهی، تصدیق نهی کننده به وجود مفسده در فعل و انزجار از آن مفسده است. مانند تصدیق شارع به وجود مفسده در خمر و سپس نهی از شرب خمر.
3ـ2ـ1ـ3ـ2ـ3. اختلاف از نظر آثار و نتایج: 
نتیجه انجام دادن متعلق امر، اطاعت است و اطاعت هم موجب ثواب است اما نتیجه انجام دادن متعلق نهی، معصیت است که معصیت هم موجب استحقاق عقاب است.
3ـ2ـ2. دلالت صیغه نهی بر تحریم از نظر آیت الله سبحانی: 
صیغه نهی با دلالت مطابقی بر حرمت دلالت ندارد و تنها بر زجر دلالت می‌کند.
اگر بخواهیم متوجه شویم آیا مسئله امر یا نهی بر وجوب یا حرمت دلالت دارد یا نه،باید بدانیم که بعث ناشی از اراده شدید آمر است یا اراده ضعیف، اگر اراده شدید باشد، دلالت بروجوب می‌کند و اگر اراده ضعیف باشد، دلالت بر استحباب می‌کند و همچنین در نهی اگر انزجار شدید باشد، بر حرمت دلالت می‌کند و اگر انزجار ضعیف باشد،بر کراهت دلالت می‌کند.
مادامی که صیغه امر و نهی همراه با قرینه دال بر ضعف اراده و ضعف انزجار نباشند، عقل حکم می‌کند که که این امر ناشی از اراده شدید یا انزجار شدید است،
پس در دلالت صیغه نهی در تحریم باید قرینه را پیدا کرده و طبق آن به حرمت یا کراهت فعل ادراک پیدا کنیم.
3ـ2ـ3. دلالت صیغه نهی بر مره و تکرار: 
از نظر آیت الله سبحانی صیغه نهی بر مره و تکرار دلالت نمی‌کند چرا که صیغه نهی تنها بر زجر و منع دلالت می‌کند و همچنین ماده نهی هم بر مره و تکرار دلالت نمی‌کند چرا که ماده فقط بر خود طبیعت و ماهیت دلالت می‌کند. مانند: لا  «تَشرُب الْخَمر» که دلالت بر زجر و منع از شرب خمر دارد و شرب هم بر طبیعت و ماهیت خمر دلالت می‌کند؛ پس صیغه نهی بر مره و تکرار دلالت نمی‌کند.
3ـ2ـ4. دلالت صیغه نهی بر فور و تراخی: 
از نظر آیت الله سبحانی صیغه نهی بر فور و تراخی دلالت ندارد چرا که صیغه نهی تنها بر زجر و منع دلالت می‌کند و ماده نهی هم فقط بر ماهیت و طبیعت خود دلالت می‌کند، پس صیغه نهی بر فور و تراخی دلالت ندارد.
فصل چهارم: اجتماع امر و نهی در شی واحد با دو عنوان مختلف
4ـ1. در اجتماع امر ونهی چند گونه اجتماع به وجود می‌آید: 
4ـ1ـ1. اجتماع آمری
شروط:
ـ اتحاد آمر و ناهی
ـ اتحاد مامور و منهی
ـ اتحاد مامور به و منهی عنه
ـ همزمان بودن امتثال امر و نهی
4ـ1ـ2. اجتماع ماموری
شروط:
ـ اتحاد آمر و ناهی
ـ اتحاد مامور و منهی
ـ اختلاف مامور به و منهی عنه
ـ اجتماع مامور به و منهی عنه در یک فعل خارجی
4ـ1ـ3. اجتماع موردی
شروط:
ـ اتحاد آمر و ناهی
ـ اتحاد مامور و منهی
ـ اختلاف مامور به و منهی عنه
ـ عدم اجتماع مامور به و منهی عنه در یک فعل خارجی.
4ـ2. اقوال در مسئله اجتماع امر و نهی
4ـ2ـ1. قائلین جواز امر و نهی
ـ فضل بن شاذان
ـ سید مرتضی
ـ محقق اردبیلی
ـ محقق خوانساری
ـ آیت الله بروجردی
ـ امام خمینی رحمه الله علیه.
+ استدلال قائلین به جواز اجتماع امر و نهی
الف) غرض مولا از امر برآورده شدن مصلحت و غرض او از نهی دفع مفسده است.
ب) مولا تنها به چیزی امر می‌کند که مصلحت را بر آورده کند و تنها از چیزی نهی می‌کند که مفسده را دفع کند.
در نتیجه: اگر فعلی که مصلحت را بر آورده کند با چیزی خارج از ذاتش مقترن شد، آن شی زاید مورد امر قرار نمیگیرد، چون تنها ذات فعل است که مصلحت را براورده می‌کند.
پس یک فعل از نظر مولا نمی‌تواند هم مامور به باشد و هم منهی عنه.
4ـ2ـ2. قائلین عدم جواز اجتماع امر و نهی: ( اخوند خراسانی)
+ استدلال آخوند خراسانی و قائلین
الف) احکام خمسه با هم در تضاد هستند.  «وجوب، استحباب، اباحه، مکروه، حرام»؛ این احکام هنگامی که به فعلیت می‌رسند نمی‌توانند در شی واحد و زمان واحد اجتماع کنند، چرا که نمیتوان در زمان واحد نسبت به آن هم بعث داشت و هم منع و زجر و این امر ناممکن است چرا که مولا نمی‌تواند یک چیز را همزمان هم بخواهد و هم نخواهد و این امر  «تکلیفِ محال» است.
ب) متعلق احکام، فعل مکلف است و آنچه در خارج از او صادر می‌شود نه اسم و عنوان فعل؛ شارع عنوان را وسیله‌ای برای اشاره به حکایت متعلق واقعی وجوب قرار داده است.
پس در نتیجه محل اجتماع امر و نهی از آنجا که واحد است نمی‌تواند هم در مورد امر و هم نهی باشد.
+ثمرة این دو قول جواز و عدم جواز اجتماع امر و نهی
الف) کسی که قائل به جواز اجتماع امر و نهی است، بايد بگوید هر دو حکم محفوظ اند، یعنی مکلف از طرفی اطاعت و از طرفی دیگر عصیان کرده است. 
ب) کسی که قائل به عدم جواز اجتماع امر و نهی است، بايد بگوید مولا در این موارد یکی را بر دیگری مقدم کند و آن فعل متقدم باید اهم از فعل دیگری باشد.
فصل پنجم: نهی از شی مقتضی فساد (از منظر آیت الله سبحانی)
مقصود از نهی در اینجا نهی های ششگانه است:
ـ نهی تحریمی
ـ نهی تنزیهی
ـ نهی نفسی
ـ نهی غیری
ـ نهی مولوی
ـ نهی ارشادی
این نهی ها در دو بحث استفاده می‌گردد تا مقتضی فساد شود یا نشود:
1. عبادات: نهی از عبادت مقتضی فساد است. 
2. معاملات: نهی از معاملات مقتضی فساد نیست. 
5ـ1. اگر نهی مولا به یک عبادت تعلق بگیرد، مقتضی فساد آن عبادت خواهد بود مانند: «دَعِیَ الصلاةَ أیّامَ أقرائک» ـ الوسائل، ج3، ب2، ح7.
5ـ2. اگر نهی مولا به یک معامله تعلق بگیرد، مقتضی و سبب فساد آن معامله نخواهد بود.
+ تطبیق نهی از شیء مقتضی فساد
1. شرط لزوم در مضاربه: نهی از معامله مقتضی فساد نیست. 
2. قِران بین حج و عمره:نهی از عبادت مقتضی فساد است. 
3. روزه روز آخر شعبان به نیت ماه رمضان (یوم الشک):نهی از عبادت مقتضی فساد است. 
4. صلات تراویح:نهی از عبادت مقتضی فساد است. 
5. استمرار نماز با لزوم قطع آن:نهی از عبادت مقتضی فساد است. 
6. گفتن اذان مورد نهی: نهی از عبادت مقتضی فساد است. 
7. تیمم با خاک یا سنگ غصبی: نهی از عبادت مقتضی فساد است. 
8. وضو گرفتن با وجود ضرر: نهی از عبادت مقتضی فساد است.

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.