موضوع پژوهش :
مفعول فیه (ظرف)
نام پژوهشگر :
محمد حسین کاظمی
معاونت پژوهش :
استاد علوی لاجوردی
استاد راهنما :
حجت الاسلام کلاهدوزان
درس پژوهش :
مبحث ادبیات عرب ـ نحو
مدرسه :
حوزه علمیه بقیة الله
1400 – 1401
فهرست
عنوان شماره صفحه
مقدمه و چکیده ………………………………………………………………………………………………….. 4
فصل اول ……………………………………………………………………………………………………………. 5
گفتار اول : واژگان کلیدی ……………………………………………………………………………………. 6
گفتار دوم : تعریف مفعول فیه ………………………………………………………………………………. 7
فصل دوم …………………………………………………………………………………………………………… 8
گفتار اول : احکام تقدیم و تاخیر ظرف برعاملش …………………………………………………… 9
گفتار دوم : احکام ذکر و حذف عامل ظرف …………………………………………………………. 10
فصل سوم ………………………………………………………………………………………………………… 11
گفتار اول : تقسیم ظرف زمان ……………………………………………………………………………. 12
گفتار دوم : تقسیم ظرف مکان …………………………………………………………………………… 12
گفتار سوم : تقسیم ظرف از جهت تصرف ……………………………………………………………. 13
نتیجه گیری ……………………………………………………………………………………………………… 14
منابع ……………………………………………………………………………………………………………….. 15
مقدمه و چکیده
خداوند متعال برای هدایت انسانها قرآن کریم را بر خاتم الانبیا نازل کرد تا آن را در بین مردم
و مسلمانان ابلاغ نماید تا همه از گمراهی و ضلالت مصون بمانند و حجت بر همه تمام باشد
زبان عربی از فصیح ترین زبان ها در جهان شناخته شده و در مدح آن هم این جمله است که
“قرآن کریم به زبان عربی بر ما نازل شده است”
در زمان امیرالمومنین در پی بروز خطاهایی در زبان عربی که اغلب به دلیل آمیختگی با اقوام
غیرعرب بود ایشان برای حفظ زبان فصیح عربی از خطا با بیان اقسام سه گانه کلمه و تعریف
هر یک و ارائه اقسام و احکام هر کدام، علوم ادبی را پایه گذاری کردند و به صحابی و شاگرد
خود جناب ابوالاسود دوئلی فرمودند که به همین منوال مباحث ادبیات عربی را تنظیم کنند.
از آنجا که زبان عربی زبانی بسیار کامل و فصیح است دارای قواعد و ضوابط بسیاری است که
هر کدام از آنها زیر شاخه یکی از علوم زبان عربی هستند مانند علم معانی ،بیان ،بدیع، لغت،
شعر، صرف،نحو و غیره
علم نحو که یکی از این علوم است در زبان عربی دارای قواعد و قوانین بسیاری است که یکی
از آن مباحث مفعول فیه )ظرف( می باشد که از جهات مختلف دارای تقسیماتی است که از جهت
معین بودن مقدار ظرف به ظرف مبهم و مختص تقسیم میشود و از جهت اینکه ظرف ما در کلام
غیر از ظرفیت نقش دیگری بپذیرد یا نه بر ظرف متصرّف و ظرف غیر متصرّف تقسیم میشود
قصد داریم در این پژوهش به حول و قوّه الهی به طور کامل به بیان تعریف ، اقسام واحکام
آن )که شامل اعراب ، تقدیم و تاخیر آن و…. می باشد( به همراه بیان تقسیمی کامل از تقسیمات
آن و ایراد دقیق نظرات مختلف چند تن از علمای علم نحو بپردازیم
5
فصل اول
مفاهیم و کلیات پژوهش
گفتار اول : واژگان کلیدی
1_ نحو: در کتاب العین به عبارت ” النّحوُ قصد الشّیء” تعبیر شده است به معنای قصد کردن
چیزی یا میل داشتن یا روی گرداندن سمت چیزی 1 و در کتاب المنجد با اصطلاحات “
الجهات_الجهه_ الطریق _ القصد” و… تعبیر شده است 2 ؛ آن هم مضمون به همان معنایی که
گفته شد می باشد.
2_ ظرف: در لغت به معنای وعاء وارد شده است 3 یعنی چیزی که چیز دیگری را در ان قرار
میدهند . اما در اصطلاح نحویون عبارت است از اسم منصوبی که مکان یا زمان وقوع عامل خود
را بیان میکند
3_ متصرِّف: در لغت به معنای دخل و تصرف و دگرگونی و تغییر و تحوّل وارد شده است 4 و در
اصطلاح نحوی و مربوط به بحث ما ظرف متصرّف عبارت است از : کلمه ای که در آن تغییر و
تحول ایجاد شده و بصورت های مختلف نقش و اعراب پذیرفته است
1 العین فی اللغه
2 المنجد فی اللغه
3 همان صفحه
4 همان صفحه ، فرهنگ ابجدی
7
گفتار دوم: تعریف ظرف ) مفعول فیه (
مفعول فیه)ظرف( اسم یا زمان یا مکانی است که یک ” فی ” در تقدیر دارد به شیوع به این
معنا که آن کلمه ای که ظرف مواقع میشود همیشه و بطور دائمی یک فی در تقدیر نداشته باشد 5
مانند مثال دخلت البیت و سنکتُ الدبار .و این نظر جناب ابن مالک در الفیه است و در ضمن آن
تایید جناب سیوطی در شرح آن 6 .
اما نظر جناب ابن عقیل مخالف آنچه که گفته شد می باشد ، بدین معنا که هر کلمه ای که فی
در تقدیر داشته باشد ظرف محسوب میشود. 7 همچنین نظر استاد شیر افکن هم در کتاب
الهدایه فی النحو همین است 8
دیگر علما همگی براین تعریف اتفاق دارند که ” ظرف آن اسم مکان یا زمانی است که به
واسطه فعلش منصوب میشود 9 “
5 قواعد الاساسیه للغه العربیه صفحه 204
6 البهجه المرضیه فی شرح الالفیه صفحه 178
7 شرح ابن عقیل جلد 2 صفحه 190
8 هدایه فی النحو صفحه 201
9 نحوجامع صفحه 98 – صمدیه صفحه 122 – بدائة النحو صفحه 190
فصل دوم
احکام مفعول فیه (ظرف)
فصل دوم
احکام مفعول فیه )ظرف(
9
گفتار اول : احکام تقدیم و تاخیر ظرف برعاملش
اصل در این مسئله تقدم عامل مفعول فیه بر خود مفعول فیه می باشد .
اما گاهی اوقات ظرف بر عاملش به شکل جوازی مقدم می شود؛[1]
مانند “الیومَ ____________اکملتُ لکُم دینَکم و اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی 10 “
که شاهد مثال ما در کلمه الیومَ میباشد که بر عامل خود یعنی اَکملتُ مقدم شده است. .
اما اگر ظرف از الفاظ صدارتطلب باشد واجب است که بر عامل خود مقدم شود 11
مانند ” فاَینَ تَذهَبون” که شاهد مثال ما در کلمه ” اینَ ” میباشد که ظرف است و آن از الفاظ
صدارت طلب محسوب می شود و برعاملش به شکل وجوبی مقدم شده است.
گفتار دوم : احکام ذکر و حذف عامل ظرف
اصل در این مسئله این است که ظرف عاملش در کلام ذکر شود؛
اما گاهی اوقات به شکل جوازی همراه با وجود قرینه در کلام حذف صورت میگیرد
مانند ) آلْآنَ وَقَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَکُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ ( که در اصل اآمنت الان ؟ بوده است 12
همچنین زمانی که عامل ظرف از افعال عموم یا شبه افعال عموم باشد و ظرف خبر یا صله یا
حال باشد حذف عامل آن واجب میشود .
مانند “الرَّکبَ اَسفلَ مِنکم” که دراصل الرکب یکون اَسفل منکم بوده است 13
فصل سوم
تقسیمات مفعول فیه (ظرف)
گفتاراول : تقسیم ظرف زمان
و آن بر دو نوع است :
ظرف زمانی مختص که عبارت است از اسم زمانی که دلالت بر مقدار مشخص و معیّنی از زمان
دارد 14 مانند یَوم و دار
و ظرف زمانی مبهم که عبارت است از اسم زمانی که دلالت بر مقدار مبهم و غیرمشخّصی از
زمان دارد 15 مانند جهات سته و حین
گفتار دوم : تقسیم ظرف مکان
ظرف مکانی مختص که عبارت است از اسم مکانی که دلالت بر مکان مشخص و معینی میکند
ظرف مکانی مبهم که عبارت است از اسم مکانی که دلالت بر مکان مشخص و معینی نمی کند
اسم مکانی که از مستر فعلش ساخته شده است مانند سجدتُ مسجداً 16
گفتار سوم : تقسیم ظرف از جهت پذیرفتن نقش های دیگر در
کلام به غیراز ظرفیت
که از این جهت نیز هر کدام از آنها )ظرف مکانی و ظرف زمانی( بر دو نوع تقسیم می شوند:
ظرف متصرّف و آن ظرفی است که در جایگاه کلام به غیر از ظرفیت نقش دیگری مانند مبتدا،
خبر، فاعل ، مفعول و مضاف الیه را می تواند بپذیرد 17
ظرف غیر متصرّف که آن ظرفی است که به غیر از ظرفیت در کلام جایگاه دیگری ندارد و نقش
دیگری نمیپذیرد و خود این قسم بر ظرف غیرمتصرّف تام و ظرف غیرمتصرّف ناقص تقسیم
می شود 18
نتیجه گیری
در این پژوهش با یکی از اقسام منصوبات در علم نحو آشنا شدیم که نامش مفعول فیه (ظرف)(
بود و آن اسم زمان یا مکانی بود که زمان یا مکان وقوع عامل خود را بیان میکرد و از جهات
مختلف تقسیماتی داشت از جمله اینکه در جمله به غیر از ظرفیت نقش دیگری بپذیرد یا نه به
ظرف متصرّف و غیر متصرّف تقسیم میشد.
مفعول فیه دارای احکام خاصی بود که از جمله آنها احکام تقدیم و تأخیر آن نسبت به عاملش
بود در کلام گاهی اوقات به شکل جوازی و گاهی اوقات به شکل وجوبی بر عاملش مقدم
می شد که به تفصیل در متن پژوهش بدان پرداختیم
از دیگر احکام مفعول فیه حذف عامل مفعول فیه در کلام بود که گاهی اوقات به شکل جوازی
همراه با وجود قرینه در کلام حذف میشد و در شرایطی دیگر نیز به شکل وجوبی عامل مفعول
فیه از کلام حذف میشد
با شناخت دقیق تعریف اقسام و احکام مفعولان فی می توانیم به[2] خوبی زمان و مکان وقوع یک
فعل را در کلام تشخیص دهیم و از اشتباه در امان بمانیم .
هرچند که توجه به این نکته خالی از لطف نیست که مفعول فیه )ظرف( از ارکان اساسی کلام
نمی باشد
منابع
قرآن کریم
المنجد
العین فی اللغه
نحو وافی
بدائه النحو
صمدیه
نحو جامع
شرح ابن عقیل
هدایه فی انحو
المبادی العربیه
البهجه المرضیه فی شرح الالفیه
قواعد الاساسیه للغه العربیه
10 قرآن کریم سوره مائده آیه 3
11 بدائه النحوصفحه 191
10
[1] 12 بدائه النحوه صفحه 191
13 همان صفحه 191
11
[2]
17 قواعد الاساسیه للغه العربیه صفحه 205 – نحو وافی مبحث ظرف – بهجه المرضیه صفحه 179
18 بدائه النحوه صفحه 192
14
ثبت دیدگاه