حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳ Saturday, 27 July , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2534×
? معجزه امام باقر علیه السلام پیراون مریضی که فکر نمی کرد خوب بشود در حالکه امام او را … ?
 ? و رَوَی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَیْهِ فِی الْمَزَارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ الْأَنْصَارِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنْ مُدْلِجٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: خَرَجْتُ إِلَی الْمَدِینَةِ وَ أَنَا وَجِعٌ، فَقِیلَ لَهُ: مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ وَجِعٌ فَأَرْسَلَ إِلَیَّ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ شَرَاباً مَعَ الْغُلاَمِ مُغَطًّی بِمِنْدِیلٍ فَنَاوَلَنِیهِ الْغُلاَمُ وَ قَالَ: اِشْرَبْهُ، فَإِنَّهُ قَدْ أَمَرَنِی أَنْ لاَ أَبْرَحَ حَتَّی تَشْرَبَهُ فَتَنَاوَلْتُهُ فَإِذَا رَائِحَةُ الْمِسْکِ مِنْهُ، وَ إِذَا شَرَابٌ طَیِّبُ الطَّعْمِ بَارِدٌ، فَلَمَّا شَرِبْتُهُ قَالَ لِی الْغُلاَمُ: یَقُولُ لَکَ مَوْلاَیَ: إِذَا شَرِبْتَ فَتَعَالَ فَفَکَّرْتُ فِیمَا قَالَ وَ مَا أَقْدِرُ عَلَی النُّهُوضِ قَبْلَ ذَلِکَ عَلَی رِجْلَیَّ، فَلَمَّا اسْتَقَرَّ الشَّرَابُ فِی جَوْفِی، فَکَأَنَّمَا نَشَطْتُ مِنْ عِقَالٍ، فَأَتَیْتُ بَابَهُ، فَاسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ فَصَوَّتَ بِی: صَحَّ الْجِسْمُ ادْخُلْ فَدَخَلْتُ عَلَیْهِ ?
? ترجمه : روایت کرده جعفر بم محمد بن قولویه در مزار از محمد بن عبدالله بن جعفر الحمیری از پدرش از علی بن محمد بن سالم از عبد الله  بن عبد الرحمن الاصم از مذلج از محمد بن مسلم نقل کرده است : من به مدينه رفتم در حالى كه دردمند ?بودم محضر امام رساندند كه محمد بن مسلم دردمند است، حضرت ابو جعفر عليه السّلام شربتى برايم فرستادند آورنده غلامى بود كه دستارى به سر بسته بود، بهر صورت غلام شربت را به من داد و گفت: اين را بياشام زيرا حضرت به من امر فرموده‌اند تا تو اين را نياشاميده‌اى من از نزدت نروم، پس شربت را گرفتم، بوى مشك از آن مى‌آمد ☹️، شربتى پاكيزه، طعمى خنك داشت? وقتى آن را نوشيدم، غلام به من گفت: آقايت فرموده: وقتى شربت را خوردى به نزدش حاضر شو. من در اين گفتار مى‌انديشدم كه پيش از نوشيدن شربت قادر نبودم روى پاهايم بايستم حال چطور حركت كرده و به محضرش بروم، بهر صورت وقتى شربت در جوف من قرار گرفت گويا از بند رها شدم? پس درب منزل حضرت آمده از آن جناب اذن خواستم، حضرت با صداى بلند فرمودند: جسمت بهبودى يافت داخل شو !  پس داخل شدم بر او . ?
منابع :
? المزار: ۴۶۲، ح[۷۰۵]۷.
? اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات 
?كامل الزيارات  ,  جلد۱  ,  صفحه۲۷۵
نام طلبه  #سید_مهدی_موسوی 
(موسسه پژوهشی معالم)
زیر نظر حوزه علمیه بقیت الله عج قم
تحت اشراف حضرت آیت الله ناصری دامت برکاته
پیام رسانهای ایتا و تلگرام
@maalemqom
پیام رسان واتس آپ
https://chat.whatsapp.com/GBccMtJ8NOJG7YKFIPWQz7

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.