حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳ Saturday, 27 July , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2534×
شرح خطبه 233 نهج البلاغه
 
موضوع: سخنرانی+اهل بیت امیران سخنوری+تصویری از زمانه ی حضرت
بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه خطبه ۲۳۳ : 
از کتاب فیض الاسلام ۲۲۴ :
روزی حضرت خواهر زاده خود را بالای منبر فرستاد سخنرانی کند بالای منبر زبان او بند آمد و نتوانست.
حضرت بالای منبر رفت ، فرمود:
¶ آگاه باشید زبان جزئی از وجود انسان است.گاهی شرایط برای سخنوری آماده است و کلام بر زبان جاری می شود وپشت هم سخن می آید و زبان حرکت می کند.
¶ گاهی بر عکس می شود هر چه تلاش می کند  سخن ،زبان را همراهی نمی کند.
برای  دلجویی از جعده این جملات را فرمود که دلیل بر نا آگاهی او نیست،عوامل مختلفی وجود دارد که شرایط همراهی ، و زبان را یاری نمی کند.
¶ این دو حالت در سخنوری برای دیگران است ،اما ما خاندان امیران کلامیم. 
واِنا لَاُمَراءُ الکَلامُ 
اینطور نیست گاهی سخن او بگیرد و گاه نگیرد.حضرت امیر بیان و امیر کلام است بر اریکهٔ بیان سوار است.
وبلاغت و فصاحت و سخنوری از نهج البلاغه مشهود است.
¶ ما کسانی هستیم که ریشه های درخت فصاحت و بلاغت در وجود ما رسوخ کرده،بلاغت از جان ما رشد کرده و از جان ما تغذیه می شود.
وفینا تَنَشَبَت عُروقُه
¶ سایهٔ این درخت بر سر ماست هر چه ما بگوییم مملو از مضمون است.
( بلاغت و فصاحت بمنزلهٔ درختی که ریشه آن از وجود اهل بیت است.)
 حضرت جملاتی کوتاه و پر مضمون از شرح حال جامعه که متاثر از خلفا بوده را بیان میکنند و هم نشان بدهند ما امرای کلامیم ،اگر 
در چند جمله اوضاع را تصویر کنیم ،مردم عینا مجسم می کنند و می فهمند، گویا سالها با آن زندگی کردند.
¶ القائلُ فیه بالحقِ قلیل شما در زمانی قرار دارید که سخن گوی حق قلیل است
¶ واللسانُ عنِ الصدقِ کلیلٌ . زبانی که صادق باشد ناتوان است.
¶ واللازمُ للحقِ ذلیلٌ. همراه حق و حق طلب ذلیل می شود.
آنچنان نگاه تند جامعه بسمت اوست که عزلت نشین می شود.
¶ شما در زمانی زندگی می کنید که اهل آن با عصیان همراهند.
اهلُهُ مُعتَکفونَ علی العِصیان 
بر اثر رفتار خلفا کار بجایی رسیده که مردم با سازشکاری با هم رفتار میکنند.
مُصطَلحُونَ علیَ الاِدهان 
توافق کردند باید همدیگر را گول بزنیم .
جامعه ای که حق را بخود ندید، زبان صادق نبود، حق طلب منزوی شد، مردم پیمان نامه گناه امضا کردند، نتیجه چنین جامعه،
مردم اینگونه پرورش می یابند
.
¶ جوان چنین جامعه ای بد خلق و شرور است.فَتاهُم عارِم .
پیران جامعه گناهکارند.شائبُهُم اٰثِم.
عالمان آن جامعه منافق ،عالِمهُم منافق.
قاریان قرآن ریا کارند قارئهُم مُماذِق
¶ کوچکتر احترام بزرگ ندارد و اغنیا سرپرستی فقرا را بعهده نمی گیرد.
ولا یَعُولُ غنیَهم فقیرَهم 
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.