حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳ Saturday, 27 July , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2534×
شرح خطبه 197 نهج البلاغه
 
نقشه معاویه برای به چنگ گرفتن حکومت + اصحاب سرّ پیامبر علی را میشناسند + مواسات به چه معناست؟ + مواسات جان امیر المومنین با پیامبر + فرار خلفا از میدان چنگ + نقش امیر المومنین در خندق و احد و احزاب و لیله المبیت + شرح لحظات رحلت پیامبر از زبان امیر المومنین + چه کسانی پیامبر را غسل دادند؟ + سوالی که اهل سنت از جواب آن عاجزاند + ده فتنه ی بزرگ که اسلام را به خطر انداخت
بسم الله الرحمن الرحیم 
خلاصه خطبه ۱۹۷ :
کتاب فیض الاسلام خطبه ۱۸۸: 
نصر بن مزاهم در مقدمه خطبه آورده که از عجیبترین عجایب اینست که معاویه سردمدار بی دینها و عمرو عاص سردمدار منافقین قیام کردند که دین را نجات بدهند. مردم را تشویق می کنند دین را از دست امیرالمومنین نجات دهندو دین را بر حکومت علی غالب کنند.
در چنین اوضاعی حضرت در دوران صفین این خطبه را خواند.شجاعت ، جوانمردی ، پایداری ، و پا در رکاب بودن خود را بیان می دارد.
فر مود دین نزد من است. حقیقت دین من هستم .
همه اصحاب و یاران سرً پیامبر میدانند ،من یک لحظه اراده مخالفت با خدا و پیامبر نداشتم.
« اَنی لَم اَرُد علی رسولهِ ساعةً قطً »
 تمام عمر حضرت  به اطاعت سپری شد.
ولی در مقابل دیگران اینطور نبودند.
در جریان صلح حدیبیه خلیفه عمر در مقابل پیامبر قرار گرفت و با اهانت گفت شما پیغمبر نیستی این صلح نیست برای ما از شکست بدتر است.
پیامبر در جواب فرمود من از طرف خدا مامورم به این صلح.
یا فردی مثل ابوسفیان که اسلام را یک بازی بنی هاشم و پیامبر می دانست که حکومت را بدست بگیرند.
« لَعِبَتْ هاشمٌ بالمُلک و لا خبَرٌ جاءَ ولا نذَر »
اسم این بازی را دین و شریعت گذاشتند نه خبری آمد و نه وحیی شد.
اینان در عصر پیامبر صلوات الله علیه شک داشتند و در مقابل ایستادندو بعد از رحلت سینه چاک کردند و ادعای دینداری و حکومت کردند.
از یاران خاص بپرسید که من جانم را در اختیار و در مشارکت با پیامبر گذاشته بودم در مواقع و جنگهای زیادی چگونه این اسم و رسم دارها فرار میکردند و من می ماندم.
« ولقد واسَیتُهُ بنفسی فی المواطنِ نَکصَ الاَبطال »
در لحظات و روزهای سختی که فرار کردند و من تنها در کنار پیامبر ماندم.
در جریان احد عمر از کوه بالا  رفته مانند بز کوهی که حالت پرش دارد از دست دشمن فرار میکرد. بنقل از طبری تاریخ نویس اهل سنت.
همه‌رفتند غمی نیست علی می ماند/
جای سالم به‌تنش نیست ولی می ماند/
این شجاعت و بزرگی بود که خدا بمن عطا کرده.
« نَجدَةً اَکرَمَنیَ اللهُ بها »
در جریان احزاب عبدووُد سه بار مبارز خواست دیگران اعلام آمادگی نکردند در هرسه بار حضرت برخاست.
در جریان فتح خیبر ، کار چهل مرد جنگجو را امیرالمومنین بتنهایی بدوش کشید.
خود فرمود: « ما قَلَعتُ بِبابِ الخیبر بقدرةِ الجسمانیة بَل قَلَعتُها بِقوةِ الربانیة » 
آن وجهه یداللهی حضرت بود که در خیبر خود را نشان داد.
ای مردم یادتان نرود، امروز معاویه آمده بامن بجنگد و دین بر پا کند.مراقب باشید فریب نخورید.
حضرت اشاره به لحظات رحلت پیامبر فرمود:
در لحظات قبض روح‌ ،سر مبارک را به سینه گرفته در نهایت عطوفت به آغوش گرفتم.
« و اِنَ رأسَهُ لَعلیٰ صدری »
در آن لحظه از دهان پیامبر خون آمد آن خون را در دست گرفته به سرو صورت مالیدم 
« لقد سالَت نفسُهُ فی کَفًی فاَمرَرتُها علیٰ وجهی » 
برای تبرک و آن حالت حزن به سر و صورت کشید.
پیامبر مرا مامور کرده بود برای کفن و غسل.
« لقد وَلیتُ غسلهُ»
ملائک اعوان من بودند در تغسیل.
« والملائکةُ اعوانی »
جبرئیل و میکائیل حضرت را در این امر یاری می کردند.اما اهل ثقیفه دور هم گرد آمده بودند که خلیفه تعیین کنند.
اهل خانه و صحن خانه به گریه و ناله افتاده بود.
« فضَجَتِ الدارُ والاَفنیَه »
یک‌معنای حقیقی دارد که در و دیوار خانه ناله میزد.
و یا مقصود ملائکی که در خانه بودند ناله داشتند.
گروهی از ملائک از آسمان نزول کرده و تسلی می دادند‌،و گروهی بالا می رفتند.
« مَلَاٌ یَهبِط و مَلَاٌ یعرُجُ »
لحظه ای گوش من از شنیدن صدای آهسته ملائک فارغ نشد.
« وما فارَقَت سَمعی هَیمَنةٌ منهم »
مدام صدایشان به گوش میرسید که بر پیامبر درود و نماز میخواندند.
ملائک در حال رفت و آمد بودند تا اینکه دفن پیامبر تمام شد.
« حتی وارَیناهُ فی ضَریحِهِ »
اما در طول تاریخ این سوال امیر المومنین بی پاسخ ماند…
چه کسی از علی نزدیکتر است به پیامبر ، چه در حیات و چه بعد ممات.
ای مردم چشم بصیرت خود باز کنید ، معاویه شما را فریب ندهد.
« فَانفُذُوا علیٰ بصائرِکم.» 
غبار فتنه مقابل چشمان شما را نگیرد ، حقایق را ببینید.
در راه مبارزه با دشمن ثابت قدم باشید با نیت صادقه قدم بردارید.
« ولتَصدُقْ نیاتُکُم فی جادِ عدوِکم »
درصفین عاقل نباشید حق نبینیدفریبتان میدهند قران به نیزه می برند.و خوارج درست میکنند.
ای مردم من و معاویه در برابر هم قرار گرفتیم.
قسم به خداوند‌ که من در جاده مستقیم حق هستم.
« انی لَعلیٰ جادَةِ الحقِ »
حق یک جاده است و مسیر راهوار 
اما آنها در پرتگاه‌ باطل هستند.
« و انهُم لَعلیٰ مَزَلَةِ الباطل »
باطل جاده  ومسیر نیست بلکه لغزشگاه است.
آنچه گفتم و به گوش شما رساندم .سخن مرا بشنوید.
« اَقولُ ما تَسمعون »
بشنوید تا حق را از باطل تمییز بدهید.
استغفراللهَ لی و لکم  
اللهم ثبًت اقدامنا

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.