حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳ Saturday, 27 July , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2534×
شرح خطبه 179 نهج البلاغه
 
موضوع: ماه رجب + اول ماه قمری بنابر دیدگاه سید ابن طاووس و شیخ عباس قمی + رجب قرنطینه رمضان + خدایی را که نبینم عبادت نمی کنم + شهود خدا + یازده صفت از صفات الهی + الاهیات سلبی
بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه خطبه ۱۷۹ :
تبریک حلول ماه رجب و میلاد امام باقر علیه السلام ،به برکت دعای امام و موالید این ماه از دریای علم امام باقر بهره مند باشید،
فردای قیامت در ندای« این رجبیون » ‌جزو یکی از کسانی باشید که حرمت ومقام اینماه را پاس داشته دست بلند کنید .به سبب طاعات و عبادات بهشتی شوید.
آنچه که مشهور است ابتدای ماه قمری و شروع سال محرم است.
سال شمسی با بهار ،
سال میلادی با زمستان ،
سال تحصیلی ابتدای پاییز شروع می شود.
هرصنفی وشغلی متناسب با کار خود آغازی دارد.
برنامه عبادی انسان هم باید یک سال  و ماه خاصی داشته باشد.
مرحوم سیدبن طاووس در مصباح المتهجد، سال قمری را از ماه مبارک رمضان شروع میکند.
ایشان قائلند آخر شعبان آخر سال است و هر انسانی آخر سال حساب و کتاب را تصفیه میکند.وارد سال جدید می شود.
مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح سال قمری و عبادی را از رجب شروع کرده.
ایشان قائلند ،رجب و شعبان مقدمه رمضان است.
یعنی اوج قله عبودیت یک مقدماتی دارد و آن دو ماه رجب و شعبان است.
مجموع ادعیه امام عصر صلوات الله علیه که به ما رسیده ،اکثر دعا مربوط به ماه رجب است
دعاهای رجب بیشتر از ادعیه ای که در ماه رمضان بما رسیده است.
عظمت ماه رجب را نشان میدهد.
حضرت علی فرمود : خوشا بحال کسانی که فراغت برای عبادت دارند.
فارغ از همه عالم دقایقی عبادت کنیم.
خطبه :
سائلی از حضرت سوال کرد ،آیا خدایی که عبادت میکنی دیده ای ؟ 
جواب: چیزی را که نبینم عبادت نمی کنم 
چطور می شود دید، خدا که دیدنی نیست .
فرمود: اگر دنبال این هستی که خدای جسمانی را دیده باشم ،خیر هرگز اینطور نیست.
چشمهای ظاهری او رادرک نمیکند.
اگر اصل دیدن را می خواهی بدانی ، 
بله می شود دید،  اما بحقیقت ایمان می شود،مشاهده کرد.
حقیقت ایمان چیست ؟ !
سه نوع دیدن وجود دارد : 
٫ دیدن حسی 
٫ دین برهان و استدلالی 
مانند: دیدن نیوتن که افتادن سیب را دید و چیز دیگری که با چشم سر دیده نمیشود و آن قانون جاذبه بود که با برهان و منطق و عقل دید .
٫ یک دیدن شهود است.
دیدن بدون تفکر ،بدون عقل،
  بدون واسطه شدن عقل واستدلال آن شهود است.
هیچ ابزاری نیاز نیست 
مانند گرسنگی دیده نمی شود اما با تمام وجود می فهمیم و مشاهده میکنیم 
حس لذت بردن از سیری بعد گرسنگی را می یابد و این یافتن شهود است.
عده ای اسما و صفات خدا را با تمام وجود درک میکنند.
قران هم صحه می گذارد.
و کذالک نُریَ ابراهیمَ ملکوتَ السمواتِ و الارضِ
« انعام – ۷۱ »
ملکوت جای جسمانیت نیست که با چشم سر ببیند.
ملکوت مقام قدرت و قاهریت خدا را باشهود می شود دید.
حضرت یعقوب دربرگشت پیراهن یوسف فرمود .
اِ نّی لَاَجِدُ ریحَ یوسف  « یوسف – ۶۰ » 
من بوی یوسف رایافتم 
با دیدن و بوییدن نبست.
کیلومترها فاصله بود.
با برهان و عقل هم نبود.
بلکه شهود کرده بود.
شهود هم یک نوع دیدن است.
فقط مخصوص پیغمبر و امام نیست.
حضرت می فرماید : 
راه باز است ،اصلا باید شما هم اینگونه بشوید.
قران هم صحه می گذارد.
و کذالک نُریَ ابراهیمَ ملکوتَ السمواتِ و الارضِ
« انعام – ۷۱ »
ملکوت جای جسمانیت نیست که با چشم سر ببیند.
ملکوت مقام قدرت و قاهریت خدا را باشهود می شود دید.
حضرت یعقوب دربرگشت پیراهن یوسف فرمود .
اِ نّی لَاَجِدُ ریحَ یوسف  « یوسف – ۹۴ » 
من بوی یوسف رایافتم 
با دیدن و بوییدن نبست.
کیلومترها فاصله بود.
با برهان و عقل هم نبود.
بلکه شهود کرده بود.
شهود هم یک نوع دیدن است.
فقط مخصوص پیغمبر و امام نیست.
حضرت می فرماید : 
راه باز است ،اصلا باید شما هم اینگونه بشوید.
با حقیقت ایمان می شود خدا را دید.
و یازده مورد و مصداق برای حقایق الایمان بیان می کند.
اولین ویژگی که باید از خدا بدانی تا بتوانی به شهود او برسی .
۱- خدا قریب به اشیا هست ولی قریب بودن به  معنای لمس و چسبیدن نیست.
خدا قریب است از نظر علمی 
او به همه شما احاطه علمی دارد.
۲- بعید است از شما، ولی دوری او بمعنای مباین نیست.جدای از شما نیست.
باشماست ، درون شماست اما از شما نیست.
دور است از شما، دوری مقام است.
انسان ، تو ممکن الوجود و او واجب الوجود،
چگونه خود را با او یکی میدانی .
مقام او قابل قیاس نیست، که بخواهی خود را به او چسبیده بدانی.
۳- خدا متکلم است ،حرف می زند، نه از روی تفکر.
متفکرٌ لا بِرَویَّه
کسی که حرف علمی جدید دارد تحقیقات ،تفکر و تامل دارد تا اینکه یک نظریه جدید بدهد .
خدا را مثل خود فرض نکنید.
اگر قران را نازل کرد برای هماهنگی و پیوستگی آن فکر نکرد .فعل او حکیمانه است.
اساساً فکر، یکی از مخلوقات خداست.
او خالق است و فکر یکی از آثار وجودی خداست .
او بالاتر از فکر است.
۴- خدا اراده میکند و ارادهْ او به سبب همت نیست.
مریدٌ لا بِهِمَة
کار ما برای سرانجام رسیدن و برای هدف بلند یک همت قوی می خواهد.
خدا برای خلق انسان عزم راجزم نکرده،
اینطور نیست که همت و تمرکز خود را بگذارد تا یک کاری سرانجام گیرد.
هیچ شٱنی نمی تواند او را از شٱن دیگر باز بدارد.
این موارد در مورد انسان است نه خدا.
۵- خدا سازنده و خالق است نه با دست و ابزار.
صانعٌ لا بِجارِحه
یک سلسله اموری باید برای ما فراهم و در اختیار باشد تا چیزی را صانع باشیم 
اما خدا در خلق مخلوقات با اعضا و جوارح از دست و گوش و فکر کمک نگرفت
۶- لطیف است به خفا و پنهان وصف نمی شود.
لطیفٌ لا یوصَف بالخَفاء
دومعنا ی لطیف!
لطیف = لطف 
لطیف = ظریف 
گل لطیف و ظریف و ریزه کاری قشنگی دارد.
از اینکه هر چیزی ظرافت و ریزه کاری دارد و نوعاً  در نگاه اول دیده نمی شود.و بنظر نمی آید.
از این جهت خدا را لطیف  پنهان گویند.
خدا لطیف هست اما به خفا و پنهان بودن ، نمیتوان توصیف کرد.
ظریفی است که پنهان نیست بلکه آشکار است.
هم لطیف است و پنهان ،و هم از آنطرف ظاهر است و آشکار ، چگونه با هم جمع می شود.؟
وجه جمع این دو اینست: 
خدا به ذاتش پنهان است ،آثار او دیده می شود.
زمین و آسمان ، عقل و روح که خلق کرده ظاهر است دیده میشود .به خدا پی می برد.
کنه خدا پنهان و آثار او ظاهر است.
۷-  خدا کبیر است ولی موصوف به جفا نیست.
کبیرٌ لا یوصَفُ بِالجَفا 
انسان است که وقتی به قدرت میرسد حرف او مطاع می شود دست به جور میزند.
ولی خدا بزرگی است که ظلم در بارگاه او راه ندارد.
۸- میبیند ولی دیدن او به سبب عضوی بنام چشم نیست.
بصیرٌ لا یوصَفُ بالحاسَّه 
می شنود ولی نه با گوش .
دیدن و شنیدن او  ابزار نیاز ندارد.
۹- در مقابل عظمت او صورتها ،خضوع کرده است.
تَعنوا  الوجوهُ لعظمتِه
باید در مقابل هیبت و اقتدار او ادب را رعایت کنید.
۱۰- رحیم است ولی رحیم بودن خدا از روی رقت نیست.
رحیمٌ لا یوصفُ بالرِّقَّه
انسان وقتی رحیم است اشداء علی الکفار نیست. نازک دل است .هر جا فوری دل می سوزاند.
خدا رحیمیت او از روی رقت و نازک دلی نیست .
رحمت خدا ذیل حکمت  تعریف می شود .
رحمت او فوق حکمت نیست.
رحمت او را باید حکیمانه بدانیم.
۱۱- دلها از خوف خدا باید به لرزه افتد.
تَجِبُ القلوبُ من مخافتِه 
در عین اینکه رحمان است و رحیم ،شدید العقاب هم هست.
این از عقاید ماست که باید در توحید به آنها اعتقاد داشته باشیم.
حضرت در این خطبه ،خدا را با صفات سلبی معرفی کرده ،
لا برویَّه  ،  غیرُ مُلامس ، لا بجارحه ، 
خدا جهل ندارد ، خدا چشم ندارد ، منفی هستند 
نفرمود خدا عالم است ،  فرمودخداجهل ندارد.
خدا را با صفات سلبی و منفی ذکر میکند .
وقتی بگوییم خدا عالم است ، کریم است ،حد آنرا نمی فهمیم .علم خدا چقدر است!!
به حد کرامت او عقل ما نمی رسد !
می توانیم بگوییم خدا عاجز نیست ، بخیل نیست.
چون عجز را ما می فهمیم 
بخیل  برای ما قابل فهم است .
این خطبه الاهیات سلبی را تایید میکند.
خدا عاجز نیست ،خدا جاهل نیست.
اللهم حققّنا  بحقایق الایمان

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.