حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳ Saturday, 27 July , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2534×

شرح خطبه 161 نهج البلاغه تاثیر محیط و وراثت بر شکل گیری شخصیت انسان ذیل 

 بسم الله الرحمن الرحیم 
خلاصه خطبه ۱۶۰ : 
امیرالمومنین سلام الله علیه  اشاره دارند  به نبوت و صفات و تبعیت از پیامبر خاتم صلی الله علیه و علی آله الطاهرین 
خداوند پیامبر را با چهار ویژگی مبعوث کرد 
۱- پیامبر آمد با نور ی که همراه او بود 
با نورانیت نبوت آمد 
۲- با برهان قطعی و حتمی که همراه او بود آمد.( کنایه از معجزات )
۳-  والمنهاج البادی : باطریق واضحی آمد 
شریعت او آشکار بود و با فطرت انسان همخوانی داشت.
۴-   پیامبر آمد باکتابی که هدایتگر و در دستان پیامبر بود.
 در صفات پیامبر فرمود : 
— خانواده وعشیرهٔ پیغمبر بهترین بودند.
— اصل و نسب و اجداد پیامبر بهترین مخلوقات بودند.
—شجره پیامبر ،بهترین درختی که از آن درخت شاخ و برگ منشق شد.
— شاخه های این درخت که پیامبر از آن خاندان است معتدل هستند و کجی ندارند
— میوه های این درخت  آویزان است.
— معرفت و شریعت پیامبر ،مثل میوه آویخته به راحتی در دسترس و قابل استفاده است. 
— زادگاهش مکه و هجرتش به مکان طیب بود.
قبل از هجرت نام یثرب داشت ( بمعنای فاسد) بعد هجرت به مدینة النبی معروف شد .
لذا پیامبر نهی میکرد که یثرب گفته شود.میفرمود مدینه
انسانهای با وفا و پای کار دارد.
— در شهر مدینه ذکر پیامبر بلند آوازه شد.
— در مدینه صدای رسای پیامبر شنیده شد.
مدینه مبارک شد وسبب اعتلای جایگاه پیامبر شد.دین عمومیت پیدا کرد 
— خدا پیامبر را فرستاد با حجت کافی و وافی،
برهان پیامبر برای هرکسی بیان میشد ،کفایت میکرد. هیچ حرف دیگری باقی نمی ماند.
— موعظه های او شفاف دهنده و جان را صیقل میداد.
—  دعوت پیامبر ودین او،اصلاح گرایانه بود.
فرهنگ زشت عرب را برگرداند.  با مطالب خلاف مبارزه کرد و به اصلاح گرایید .
— خدا به سبب پیامبر ، احکام و شرایع خاموش را ظاهر کرد.
تمام ادیان را سرپا نگهداشت و نام مسیح و تورات و انجیل را زنده کرد.
—به سبب وجود پیامبر بدعت های فساد زا ریشه کن شد.
— خدا به سبب پیامبر ، میان حق و باطل فاصله انداخت.
فرمود: 
هرکس غیر از اسلام آئینی برگزیند شقاوت او قطعی ست .
وَمَنْ یَبْتَغِ غَیرَ الاسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ و هوَ فی الاخرةِ مِنَ الخاسرین
« آل عمران – ۸۵ »
چون در مسیر غیر اسلام ، به نتیجه و هدف رسیدن وجود ندارد . بلا شک به بیراهه رفتن است.
 غیر اسلام مکتبی برگزیند دستاویز او ( عروة الوثقی) قطع می شود.
راه او ، راه سقوط است 
نه تنها بر زمین میخورد بلکه به شدت با صورت سقوط میکند.
بازگشت و سرانجام او با حزن طولانی و عذاب مهلک همراه هست.
 من علی توکل میکنم بخدا 
توکلی که بازگشت آن بخدا باشد 
نه! به انسان 
نه! به اسباب و ابزار 
توکل بر محور خدا باشد، معنای درستی دارد 
توکل بخدا ، مخلوط شدن با چیز دیگری همراه شود شرک است.
من علی از خدا طلب آرشاد و راهنمایی می کنم 
راهی که رساننده باشد به بهشت 
راهی که هم به مقصد برساند و هم زود برساند .
از خدا راهی میخواهم مستقیم و بدون کژی که ما را به بهشت برساند .
اللهم اهدنا الصراط المستقیم
بسم الله الرحمن الرحیم 
بخش اول خطبه ۱۶۱ :
تاثیر محیط و وراثت بر شکل گیری شخصیت انسان ذیل 
یک ویژگی مهم و تاثیر گذار در تعالی انسان ،ویا انحراف ، ارادهٔ انسان است .
هرکس میتواند با اراده ای که دارد بر همه شرایط و سختی فائق شود 
راه را از بیراهه تشخیص دهد و از دل جاهلیت سلمان و ابوذر بیرون بیاید.
از آنطرف هم اگر اراده بر فساد کند گر چه پسر نوح یا همسر لوط نبی باشد .به بیراهه میرود.
پس، اراده رکن اصلی ست که در بدترین شرایط سربلند ، و در بهترین شرایط سقوط می کند.
«و ضربَ اللهُ مثلاً للذین امنوا امْرأةَ فرعون  تحریم -.  ۱۱»
 قرآن همسر فرعون را برای مردمان مثال میزند.
 
اراده عامل مهم و تاثیر گذار ، که هر کسی را به هدف خود می رساند
 دو عامل دیگر که در شکل گیری افراد ، به غیر از اراده نقش دارد. وراثت و محیط است .
همانی که حضرت در خطبه فرمود: 
اُسرتُهُ خیرُ اُسرَه
و شجرتُهُ خیرُ شجرة
دودمان ، اجداد و خاندان پیامبر طیب و طاهر بودند. که به عنوان وراثتی به پیامبر رسید 
گرچه صدر در صدی نیست ولی تاثیر مهمی دارد.
حضرت در جواب نامه معاویه که به اجداد خود عبد مناف فخر کرده بود فرمود 
در سرسلسله ما به یک جا و آنهم عبد مناف میرسیم .ولی ما از دودمان هاشم ، چشمان از امیه .این کجا و آن کجا !
ابی طالب پدر من وایو سفیان پدرتو!
حرب کجا و عبد المطلب کجا !
هر دو اصلا قابل قیاس نیست 
خداوند دو پیامبر عظیم را مأمور تعمیر دیواری کرد در شهری که از آنان استقبال نشد و طعام ندادند .
«فَوَجدا فیها جداراً یُریدُ اَنْ یَنْقَضَ فَاَقامَهُ  کهف  – ۷۷»
دیواری که امر شد به آنها تا تعمیر کنند برای دنیا و گنج دو بچه ای بود که پدر آنها صالح بود 
و کانَ  تحتَهُ کنزٌ لهما و کان ابو هُمُا صالحاً فارادَ ربُک « کهف — ۸۳» 
امر شد به پیامبر تعمیر دیوار ،که دنیای آنها را تامین کنید .چون پدران آنها انسان خوبی بود.
حضرت فرمود : 
حُسنُ الاخلاقِ برهانٌ کرمُ الاِعْراق 
اگر کسی خوش اخلاق بود پی ببرید به اینکه اصل و نسب خوبی داشته .
اگر خاندان خوب باشد دلالت میکند بر خوش اخلاقی .
چه بخواهیم ونخواهیم وراثت هست اما صد در صد نیست.
وراثت نمی تواند شخصیت را شکل بدهد .یک عاملی ست ذیل اراده 
اراده اگر بخواهد وراثت را میگیرد و ادامه میدهد و اراده نخواهد همان وراثت را میگیرد و کنار میزند .
راه باز است ، اختیار هم هست وراثت هم هست
 عامل دوم محیط است که بروی تشکیل شخصیت و ذات  انسان تاثیر بسزایی دارد .
والبَلدُ الطیبُ یَخرُجُ نباتهُ باذن ریه 
والذی خَبُثَ لا یَخرُجُ الا نَکِدا 
«. اعراف -۵۸» 
زمین طیب میوه خوبی میدهد باذن پروردگار و زمین نامطلوب و خبیث ثمره ندارد مگر کم و نامطلوب 
در این آیه انسان به گیاه تشبیه شده 
مثل گیاه زمین روییدن مهم است .
خاک مناسب و مفید و بدور از آفت ،میوهْ آن طیب خواهد بود .
میوه ای که از زمین شوره زار و برخوردار از آفت و آلودگی یا ثمر نمی دهد یا ثمره آن بدرد نمی خورد.
حضرت فرمود: 
ارضُکم قریبٌ مٕن الماءِ و بعیدِ مَن السماء
شما به دنیا نزدیک  هستید ولی جایگاه شما از آسمان معنویت دور است 
میخواهد بگوید محیط اثرگذار است بر اخلاق و معنویت 
استثنا هم دارد و اراده بر اینها تاثیر گذار است.
قرآن هم به سرزمین ‌که اثر گذار است اشاره می فرماید : 
توفیهُم الملائکةُ ظالمی انفسـِهِم فالوا فیمَ کنتم فالوا کنا مستضعفینَ فی الارضِ 
فالوا اَلَم تَکنْ ارضُ الله واسعةٌ فتُهاجروا فیها 
«. نساء. – ۹۷»
وقتی ملائک گنهکار را قبض روح میکند میپرسد در حالی بودی 
گویند ما گناه کردیم ولی ضعیف بودیم بما دین و شریعت خوب نرسید 
گویند: مگر زمین خدا وسعت نداشت 
چرا مهاجرت نکردید 
بد بودن محیط علت نمی شود بر بیراهه رفتن و به خطا افتادن .
هجرت و تغییر سرزمین برای همین قرار داده شده است.
اَثَرُ الهواءِ فی اخلاقِ البشر 
از کتاب العبر ابن خلدون 
اثر آب و هوا در روحیات و اخلاق و شخصیت انسان
 بسم الله الرحمن الرحیم 
خلاصه بخش دوم خطبه ۱۶۱
حضرت ابتدای کلام را سفارش تقوی فرمود 
/ توصیه میکنم شما را به تقوای الهی و طاعت خدا.
بین تقوی و طاعت تفاوتی هست 
تقوی مقدمه طاعت است 
انسان باید متقی باشد تا به آن روح عبودیت برسد.
تقوی در مورد محرمات است آنجا که گناه است حرکت نمی‌کنیم و توقف میکنیم بازدارندگی دارد .
و طاعت در مورد واجبات و مستحبات .
طاعت نوعا یک فعل است که انجام میدهیم .قدم برمی داریم.
/ بدرستیکه تقوی نجاتی هست برای فردای قیامت و محل نجات ابدی شما تقوی ست.
تقوی ، عامل رسیدن به بهشت نیست ،تقوی خودِ بهشت است نه ! مقدمهٔ بهشت.
همانطور که طبق وعده قرآن تبهکار خود آتش جهنم است .
/ کسی که به مقام تقوی ، به مقام طاعت رسید او خودِ بهشت است گرچه وارد بهشت هم می شود.
تقوی نجات است ، یعنی مرکب راهواری ست که شما را از گرفتاری ،  وسختی های مادی بیرون می کشد و نجات میدهد.
/ خدا شما را برحذر داشت واین  ترساندن از دنیا و دوزخ را به گوش شما رساند ( ابلغ) 
/ از طرف دیگر ترغیب کرد به جنت ، طاعت ، تقوی .
این تشویق هم تام و گسترده بود ( اسبغ)
انذار او کامل و تشویق او محرک است 
هر کسی برای حرکت محرک میخواهد این محرک گاه باز دارنده است .یعنی در برابر جهنم ایست میدهد و توقف 
ومحرک گاه عامل حرکت بسوی بهشت است.
/ در دین و معنویت باید انذار مقدم بر تشویق باشد .در قرآن هم جهنم قبل از بهشت گفته شده ، علت اینست مردم با انذار بیشتر کنار می آیند تا با ترغیب و تشویق.
 حضرت چهار صفت از دنیا را بیان می‌دارند:
— اصل دنیا از کلمه دنوا یعنی نزدیک 
یا از دنی بمعنای پست 
از دیدگاه افراد ی دنواً است چون دنیا محل معراج است 
از دیدگاه افرادی ، دنیا پست ترین مراتب گناه و فساد است پس دنی است 
— دنیا انقطاع است یعنی مرگ که آمد انتهای کار شما با مرگ است .چه بروید ، چه ببرند ،
 کار تمام است.
— دنیا زایل شدنی ست . دنیا دگرگونی دارد .کم و زیاد دارد .هر روز تغییرات دارد .
زوال تاریک شدن است
قوای جسمی رو به ضعف میرود 
ذهن خلاق جوانی رو به فراموشی میرود 
عمر و توانایی رو به سستی میرود 
دائم در دگرگونی است 
— دنیا انتقال است .تَنْتَقِلونَ مِنَ الدنیا الیَ الدار
دنیا با این چهار صفت واضح معرفی شده و چیز مجهولی هم نیست .
چرا از ظاهر دنیا تعجب زده می شوید ؟ 
کدام عامل است که میتواند ما را از دنیا قطع کند؟
بدانید تنها چیزی که از دنیا می برید فقط یک لباس کفن است. 
همراه می شود با شما ، از این دنیا ، چیز کمی 
اگر التفات به این داشته باشید که هرچه دارید در دنیا جا می‌گذارید 
با داشتن این دیدگاه ، ظاهر و زینت دنیا شما را به شگفتی وا نمی‌دارد. 
لِکَیْلا تَأسَوْا علیٰ ما فاتَکُم ولا تَفرَحْوا بما اتیٰکُم  واللهَ لا یحِبُ کلَ مختالٕ فخور
« ‌حدید –  ۲۳»
تاسف نخورید آنچه که از شما گرفته شد و زیاد شادمانی نکنید در آنچه که بشما داده. خدا دوست ندارد خیال باف  فخر فروش را خدا دوست ندارد 
«بابا طاهر » 
به قبرستان گذر کردم کم و بیش /
بدیدم قبر دولتمرد و درویش / 
نه درویش بی کفن بر خاک می رفت / 
نه دولتمرد می برد از یک کفن بیش /
هرکس با هر شأن اجتماعی ، نام و عنوان ، که باشد با یک لباس می رود .
 فرمود: 
ای بندگان خدا نسبت به دیدن دنیا چشم را پایین اندازید .نیم نگاه باشید تا غم‌های دنیا را بزرگ نبینید غم دنیا را ریز ببینید.
واشنغالات دنیا و ظواهر شما را به خود نکشد 
از خود دور نگه دارید .چون ایمان و یقین دارید که از دنیا می روید.
یک برهان است : 
اگر کسی یقین داشته باشد به فراق دنیا، چشم پوشی میکند از اشتغالات  و غم‌های دنیا ، 
در گیر نام و عنوان و شأن  نمی شود.
اگر کسی بداند دنیا در حال دگرگونی ست 
هر چه در اختیار است موقتی ست 
حالات دگرگون ، و همیشگی نیست 
دلبسته و وابسته نمی شود .
 فرمود: 
انسان ، در این دنیا از گذشتگان عبرت بگیرید 
— با چشم خود دیدید که اقوام ،چگونه سر در قبر فرو بردند.
— آنچه که آنها را بهم وصل کرد ( استخوان مفاصل) از هم گسسته شد. شما هم به این مرحله می رسید.
—  چشم و زبان و گوش ،روزی فعال بود همه زائل شدند.
—پست و شرف و جاه آنها از بین رفت.
عبرت است .این نام و اعتبار های اجتماعی تا مرز قبر با شما هست .بعد قبر تاریخ انقضا دارد و درجات با اعمال سنجیده می شود.
— نعمتها و لذت و شادی تمام شده .
— نزدیکترین فرزندان از آنها دور شدند و انقطاع با همسر حاصل شد.
—  قبر جای فخر نیست .امت قبل در قبر فخر فروشی ندارند .
عبرت بگیرید و دنیای خود را برزخ و قیامت کنید.
— زاد و ولد ندارند. به دیدار هم نمی روند.  با هم گفتگو ندارند.
برای مومنین این زیارت ، رفت و آمد ، در برزخ و قیامت پابر جاست .ولی غیر مومن در برهوتی تنها و غربت ،‌وحشت هستند.
 عوامل انحراف را  بیان میکنند: 
۱- بندگان خدا بر حذر باشید 
مانند کسی باشید که بر نفس خود غالب است 
۲- جلوی شهوات خود را بگیرید  
شما برآن غالب باشید نه! شهوات بر شما.
— با عقل نگاه کنید 
احساس ،خیال ،وهم تار میبیند برای شفافی باید با عینک عقل نگاه کرد 
به سبب عقل ،ب عملی تصمیم بگیرید.
— علم و نشانه های راه قائم هستند 
— راه هم هموار و مستقیم بدون انحراف هست .
اللهم الرزقنا عقلاً کاملا وقلباً زکیّا

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.