حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳ Saturday, 27 July , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2534×
حدیث معرفت به نورانیت + روایاتی از ثواب شنیدن و گفتن فضائل امیر المومنین + اشعاری در مدح مولا و نهج البلاغه
موضوع: معرفتی بالنورانیه معرفه الله عزوجل و معرفه الله عزوجل عرفتی بالنورانیه
علامه مجلسی « رحمة الله » نقل میکند:
روزی اباذر از رفیق  خود سلمان  سوال کرد.
سلمان، معرفت علی به نورانیت چیست؟ 
ما علی را به مقام نورانیت بشناسیم یعنی چه؟
اگر بخواهیم امام را به این مقام بشناسیم به چه چیزی اعتقاد داشته باشیم ،تا معتقد به نورانیت امیرالمومنین بشویم.
سلمان: برویم از خود مولایمان سوال کنیم.
خدمت حضرت رسیدند ،پرسیدند
ما آمدیم تا معرفت به نورانیت شما را سوال کنیم و بدانیم.
فرمود مرحبا به شما دو نفر ، از اولیا و دوستان خاص من هستید.
شما برای دین خود کوتاهی نمی کنید.
اگر کسی مقام علی نشناسد حق دین و عهد دین خود را ادا نکرده.
شما که آمدید تا بدانید و مقام علی را پیدا کنید از اولیای علی هستید.
فرمود:یا سلمان و جندب ،
« معرفتی بالنورانیّته معرفةُ الله عزّ و جلّ 
ومعرفةُ اللهِ عزّو جلّ معرفتی بالنورانیه »
اگر کسی مرا بمقام نورانیت بشناسدمعرفت بخدا پیدا کرده و خدا را شناخته.
« به علی شناختم من، بخدا قسم خدا را شهریار» 
علی واسطه ایست برای شناخت خدا.
انسان از طریق علی بخدا برسد.
«معرفةُ الله عزّ وجل معرفتی بالنورانیت» بخش دوم، سنگین و قابل هضم نیست.
اگر کسی خدا را خوب شناخت علی را هم خوب می شناسد. 
برعکس آن هم ثابت است.
کسی خدا را درست شناخت علی را شناخته.
بین ما و خدا دوئیت وجدایی نیست.
« نه بشر توانمش گفت» 
معرفت الله عزّ و جل معرفتی بالنورانیت،
فهم و درک  این جملات عجیب مشکل است.
ای سلمان و جندب،
—  در جریان کشتی نوح ، آن کار بزرگ از نوح بر نمی آمد. من بودم که هدایت کشتی را باذن خدا بعهده داشتم.
– من بودم که باذن خدا یونس را از دل ماهی بیرون کشیدم.
– من بودم باذن خدا موسی بن عمران را از رود نیل عبور دادم.
– هر پیامبری از هر سختی نجات پیدا کرد کار او بدست من انجام شد.
– کنتُ معَ الانبیا سِراً  و کنتُ مع الخاتم سراً و علانیةً
با تمام انبیا از آدم و نوح بودم ولی سراً ،دیده نمی شدم. با خاتم الانبیا بودم هم در سر و هم عیان، همه را من انجام میدادم.
–عذابِ یوم الظلّه ، عذاب روز قیامت ،چهرهٔ قهار علی است که آتش میشود.
– من کسی هستم که اگر صدایی آهسته درآورم ،احاطهٔ صدای من بنحوی ست که جن و انس از آن با خبر میشود‌
من با جبارین و منافقین با لغات و زبان خودشان حرف میزنم.
علی در مقابل دشمن خنده و روی خوش ندارد.
– خضر ،عالِم موسی من بودم.
– من معلم سلیمان بن داود، و اَنا دو القرنین، و اناَ قدرةُ الله عزّ و جلّ بودم 
– یا سلمان، اَناَ محمدٌ و محمدٌ اَنا و اَنا مِن محمدٕ و محمدٌ منّی 
من پیغمبرم و پیغمبر علی ، ما از هم جدا نیستیم
ما همان دو دریایی هستیم که بهم پیوسته ایم.
« مَرجَ البحرینِ یَلتقیان بینَها برزَخٌ لا یَبغیان»
دو دریای متصل ، باطن من و باطن پیامبر دوئیت در آن راه ندارد.
– سلمان اباذر ، بدانید اگر ما اهل بیت بظاهر از دنیا رفتیم به شهادت رسیدیم، نمی میریم.
« وما غائبِنا لَم یَغِب » در زمان غیبت صغری و کبری و آنان که از ما دور بودند.
ظاهراً ما از شما دوریم، ولی بر شما احاطه داریم.
کسانیکه از ما کشته شده اند ، کشته نشدند.ما زنده ایم.
– اَنا امیرٌ کل مومنٕ و مومنه ،من امیر هر مومن و مومنه هستم.
چه آنانی که از دنیا رفتند و چه آنانی که هستند.
– من همان کسی هستم که روح عظمت خدا مرا موید و کمک کرد.
– من بنده ای از بندگان خدا هستم. ما را خدا ندانید.ما را بمقام ربوبیت نرسانید.
علی خدا نیست.
غیر آن هر چه می خواهید بگویید در فضایل علی گفتن آن سزاوار است. 
« لا تَسُمونا ارباباً ولکن فُضِلنا ما شِئتُم قولوا »
پایین تر از خدا هر چه علی را توصیف کنید باز نمی توانید به یک دهم فضایل علی دست بیابید.
ظرفیت انسانها نبود که بسیاری از فضایل فاش شود.
– ما آیات خداییم ، آیات  خداحد و اندازه ندارد که شما بتوانید به شمارش در آورید .
ما دلایل واضح خداییم.
ما وجه الله، عین الله، لسان الله ،امناء الله، ائمةالله هستیم.
– به سبب ما دشمنان عذاب میشوند.
به سبب ما پاداش مومنین،  به آنان میرسد.
تمام مخلوقات به سبب ما به طهارت میرسند.
– اگر کسی بگوید علی به کدامین سبب بدینجا رسید! از کجا رسید! با چه عملی رسید! 
به کفران رسیده ، منطقه ی ممنوعه است.
فهم انسان قد نمی دهد که علی بخاطر کدام عمل ولی الله شد.
– اگر کسی از روی لجاجت بگوید؛ 
کی ، کجا، چگونه، « لقد کفَرَ و اَشرَک» 
او مشرک شده، کسی نمی‌تواند از حرف و عمل خدا سوال کند 
شما مورد سوال خدا قرار میگیرید 
خدا مورد سوال کسی قرار نمیگیرد.
– سلمان، به آنچه من گفتم هر کس ایمان آورد و تصدیق کند آنچه را بیان کردم.
شرح دادم ، نورانی کردم، برهان اوردم، 
هر شخص با تصدیق به ایمان رسیده.
معرفتی بالنورانیته این معرفت چطور بدست می اید؟
کسی که خدا قلب او را امتحان کرده باشد،
کسی که به فضایل علی ایمان داشته،
تمام وجود تصدیق کند او مومن است.
خدا قلب اورا برای ایمان امتحان کرده.
و سینهٔ اوبرای اسلام وسعت داده.
اسلام علی ، ایمان علی، و تصدیق کننده یکی از اولیا است اما اگر شک کند به هلاکت رسیده.
پذیرش مقام و فضیلت علی پذیرش خداست.
جز خدا کسی به او نداده.
انکار این مقام ومناقب انکار خداست.
– سلمان، اَنا اُحیٖی و اُمیٖت باذن رب زنده می کنم و می میرانم. معجزهٔ عیسی بن مریم بوده.
من هم زنده میکنم.
بشما خبر می دهم از آنچه روزی شما بوده و آنچه خوردید.
می گویم چه چیزیدر پستوخانه های خود پنهان کردید.
فرزندان من هم می دانندو عمل میکنند اگر اراده کنند  . همه فرزندانم اینگونه هستند.
– اَنا عالمٌ بصغارِ قلوبُکم اگر هر امامی بخواهد اسرار قلوب شما را بگوید ، می تواند ضمائر قلب شما را بیان کند.
اِنّا کلُّنا واحد  هر صفتی برای علی ثابت شد برای بقیه فرزندانم هم همان است.
اولُنا محمد آخرُنا محمد اَوسطُنا محمد و کلُّنا محمد، 
خاندان ما صفات نورانیت پیامبر را داریم ، همه در باطن یکی هستیم ، کسی بین ما  و بین پیامبر فاصله نگذارد.
– و نحنُ اذا شِئنا شاء الله ما اهل بیت اگر به چیزی اراده کنیم خدا بر همان اراده می کند.
اگر ما بر چیزی کراهت داشته و نپسندیم خدا هم نمی پسندد.و اذا کَرِهنا کَرهَ الله
– وای بر کسی که صفات ما را نپذیرد،خصوصیتی که خدا بما عطاکرده اعتقاد نداشته باشد، مطالبی که خدا بما داده نپذیرد.
او قدرت ، و ارادهٔ خدا را نپذیرفته و مشرک است.
ما تمام مشیت الهی ، تمام مظهر قدرت ،و تمام علم خدا هستیم.
– سلمان و جندب ،همهٔ اینها که گفتم فهمیدید ما همه کارهٔ عالم هستیم ، عالم به سر انگشت علی می گردد.
گفتند : بله فهمیدیم .
– فرمود: همهٔ اینها در مقابل صفتی اکبر ، اعظم ، اجل ، واعلیٰ. از آنهاست ماداریم که آنها  هیچ است.
سلمان و اباذر حیران ماندند آن دیگر چه صفتی است. که اجل از اینهاست.عالم که بدست علی میگردد.آن چه فضیلتی ست.
– قد اَعطانا عزّ وجلّ اعطانا علمنا اسم اعظم 
خدا به ما اسم اعظم را عطا کرده. به سبب آن اسم میتوانیم آسمان و زمین را بشکافیم .
به سبب آن اسم به آسمان عروج کنیم.
به شرق و غرب عالم سر بزنیم.
با آن اسم می توانیم به عرش برویم.
همانگونه که پیامبر به مقام قرب و مقام ادنیٰ رسید ، ما هم می توانیم به آنجا برویم.
– ما به اسم اعظم رسیدیم. درختان و ماه و خورشید، ستارگان، چهار پایان ، همه در مقابل امر ما مطیعند ، فرمان میبرند.
پیامبر به درخت اشاره کرد حرکت کرد.
به خورشید اشاره کرد برگشت.
به ماه اشاره کردشق القمر شد.
این مقام ماست.
آن اسم اعظم که خدا بما داده بالاتر از همهٔ اینهاست.
– اسم اعظم فقط مختص بما و به دیگران تعلق ندارد، دیگران در این مسیر راه نداشته ، دستی بر آتش ندارند.
مختص محمد و آل محمد است.
– سلمان، بالاترین مقام ما خاندان، اسم اعظم است که می توانیم عالم را دگرگون کنیم.
اما اعظم و اجل بودن اینجاست که،
با وجود اینکه اسم اعظم در دست ماست ،اما مانند شما غذا میخوریم، در بازار راه می رویم، در کوچه قدم می زنیم، 
ما اهل آسمانیم، همه کارهٔ عالم ، خدا ما را مأمور کرده چنین باشیم و اینگونه عمل کنیم،  ما مطیعیم.
– این علی که با یک اشاره میتواند سفرهٔ معاویه را جمع کند، لشکر جن و انس ،اسمان در اختیار اوست، به مردم کوفه رو می اندازد که بیایید و علی را تنها نگذارید.
– خدا ما را امر کرده وظیفهٔ ما اینگونه است ، نه اینکه علی نتواند،  نه اینکه علی قدرت نداشت، نه اینکه حسین بن علی نمی تواند، 
عالم در اختیار آنان است .
اما مامور بود،آنچه خدا امر کرده فقط همان با.
قدرت هست اما قدرتی که غیر ارادهٔ خدا باشد ، ما آن قدرت را نمی خواهیم.
بزرگترین فضیلتی که خدا بما داده اسم اعظم ، و بالاتر از اسم اعظم خدا اینست که ما اسم اعظم را در مسیر خدا بکار می گیریم.
اسم اعظم داشتن یک بحث است، مطابق میل خدا رفتار کردن بحث دیگر و بحث مهم تری است.
– ما همان بندگان گرامی خدا هستیم.
الذی لا یَسبقونَهُ بالقولِ و باَمرِهِ یَعملون 
آیه در مورد ملائک است ، وان ملائک ماییم.
ما به امر خدا پیشی نمی گیریم .فقط امر خدا اطاعت می کنیم.
– سزاوار است عذاب خدا بر کافرین ، جاحدین ، که فضایل را انکار ، و احسانی که خدا بما عطا کرده منکر میشوند.
– سلمان و یاجندب ، بدانید.
 هذا معرفتی بالنورانیّه ،بدان که علی همه کاره ی عالم ولی مانند همه مردم کار می کند‌.
خزائن آسمان و زمین دست علی است ولی باید از یهودی قرض بگیرد.
علی باید افطار خود را به یتیم و اسیر ببخشد و گرسنه بماند.
–اگر فهمیدید ، اعتقاد داشتید ، که همه کاره ی عالم دست از پا خطا نمی کند.فقط اوامر الهی را مطیع است ،این میشود معرفت به نورانیت.
–  سلمان، شیعیان ما نابینا و کم سو نمی‌شوند.
اگر علی را به این مقام نشناسد او نابینا است.
اکثر شیعیان ما چشم آنان کم سو است.
تا علی را به نورانیت نشناسد شیعه هست اما بصیرت نیست.
بصیرت شیعه به آنست علی شناس شود.
کامل شدن به سن ۶۰ سالگی نیست.
چه بسا عده ای مردند که کودک مردند.
کسی علی نشناسد کودک است.
برای بلوغ ، تکامل ، بینایی ، علی را بشناسید،
اگر کسی ما را بمقامات عالیه شناخت او بصیر است.
[ معرفتی بالنّورانیّه معرفتُ الله عزّ وجلَ
کسی علی را شناخت خدا را شناخته
 و معرفتُ الله عزّ و جلّ معرفتی بالنّورانیّه
هرکه خدا را شناخت علی را می شناسد]

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.