حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳ Saturday, 27 July , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2534×
تحلیل ادبی آیه وضو و تاثیر آن بر استنباط فقهی
  حوزه علمیه حضرت بقیه الله عج – قم
                       استاد راهنما
                 استاد علیرضا کلاهدوزان
                          پژوهشگر
                  طاها دوست محمدی 
               طلبه سال سوم حوزه علمیه قم
            سال تحصیلی ۱۴۰۰/ ۱۴۰۱
   بسم الله الرحمن الرحیم
اصمعی،فارسی، اقتبی و ابن مالک معنی “باء” را  “تبعیض” می دانند،به این معنی که وقتی بر سر کلمه ای بیاید منظور (بعض) از آن می باشد مثل:عیناً یشرب بها عبادلله که منظور بعض از آب است.
گفته شده این معنی “باء” در ایه:( وامسحوا بروسکم) هم صدق میکند.یعنی بعض از سر را مسح کنید.
دونظر:
الف) ابن هشام: “باء” در هر دو آیه به معنی الصاق(چسباندن) است.
ب) در آیه دوم(و امسحوا بروسکم) “باء” به معنی استعانت است.
 ❌توضیح مزال و مزیل رو دنبالشم اضافه میکنم….
دومین قسم از اقسام عطف، عطف بر محل می باشد، مثل:وامسحوا بروسکم و ارجلکم
در اینجا هر چند بروسکم به واسطه با مجرور است اما ازجلکم عطف بر محل روسکم( که مفعول به برای و امسحوا) است عطف شده و منصوب است
مغنی الادیب ص ۲۸۷
گفته شده که (اَرجُلَکُم) به خفض(اَرجُلِکُم) عطف بر اَیدیکم می باشد.
پس در این صورت معنا اینگونه است: صورتتان و دستهایتان را بشویید همچنین پاهایتان را هم بشویید.
اشکال: مگر ارجلِکُم عطف بر اَیدِیَکم نشده است؛ پس چرا گفته میشود ارجُلِکُم و لام مجرور است در صورتی که باید منصوب باشد؟!
پاسخ: چون ارجُلِکُم مجاورت پیدا کرده است با رُوُسِکُم. 
ان قلت زمخشری: از آنجایی که پا از اعضا سه گانه وضو ( صورت،دستها،پاها) می باشد.اگر بخواهیم پاها را هم بشوییم اصراف است و اصراف هم مذموم می باشد، لذا اَرجُلَکُم عطف بر روُسِکم شده است که مسموح است ولی این عطف دال بر مسح پا مانند سر نیست و به این دلیل اَرجُلَکُم عطف بر رُوسَکُم شده که به مخاطب فهمیده شود همانطور که در مسح راس از آب کمی استفاده می شود در شستن پا هم باید از آب کمی استفاده شود و از اصراف جلوگیری شود.
مویِّد: در ادامه آیه اِلی الکَعبین هم خود شاهدی بر این مدعاست که ارجل را باید بشویی نه اینکه مسح کنی،چون در شریعت اسلام و روایات حَدّی برای مسح مشخص نشده است.
(مغنی اللبیب،ج۲،ص۶۸۳)
یکی دیکر از معانی “الی” معیت می باشد که کم است،
مثل آیه:(فَاغسِلُوا وُجُوهَکُم وَ اَیدیَکُم الی المَرافِق)
بشویید صورتتان را و دست‌هایتان را همراه با مرفق.
القواعدالعربه فی التوضیح شرح العوامل فی النحو،ص۳۸
بعضى ديگر كلمه” ارجلكم” را به نصب- صداى بالا- خوانده ا ند، و شما خواننده عزيز اگر با ذهن خالى از هر شائبه و اينكه فلانى چه گفته و آن ديگرى چه گفته اين كلام را از گوينده ا ى بشنوى، بدون درنگ حكم مى‏كنى به اينكه كلمه” ارجلكم” عطف است بر موضعى كه كلمه” رؤسكم” دارد، و در جمله:” وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ” كلمه رءوس هر چند كه به ظاهر مجرور به حرف جر است، ولى موضعش موضع مفعول براى فعل” امسحوا” است، (چون مى‏فرمايد سر خود را مسح كنيد)، و چون موضع كلمه رءوس نصب است، كلمه” ارجل” نيز بايد به نصب خوانده شود، در نتيجه از كلام آيه مى‏فهمى كه در وضو واجب است صورت و دو دست را بشويى، و سر و دو پا را مسح كنى، و هرگز به خاطرت خطور هم نمى‏كند كه از خودت بپرسى چطور است ما كلمه” ارجلكم” را بر گردانيم به كلمه” وجوهكم” كه در اول آيه است، زيرا خودت در پاسخ خودت مى‏گويى حكم اول آيه يعنى شستن بخاطر آمدن و فاصله شدن حكمى ديگر (يعنى مسح كردن) بريده شد.
آرى طبع سليم هيچ گاه حاضر نيست كلامى بليغ چون كلام خداى عز و جل را جز بر چنين معنايى حمل كند. حتى در كلمات معمولى مانند اين كلام كه” من صورت و سر فلانى را بوسيدم و به شانه او دست كشيدم و دستش” بگويد معنايش اين است كه من صورت و سر و دست فلانى را بوسيدم، و به شانه ا ش دست كشيدم، و به عبارتى ديگر با اينكه مى‏تواند كلمه” دستش” را عطف كند به موضع كلمه شانه و در نتيجه” دستش” نيز مجرور به حرف” با” و تقدير كلام” به شانه او دست كشيدم و به دستش” بشود، اين كار را نكند و به جاى آن كلمه،” دستش” را بشكل مفعول بخواند و بگويد اين كلمه‏ عطف است بر كلمات” صورت و سر” و معناى جمله چنين است” من صورت و سر زيد را بوسيدم، و به شانه او دست كشيدم، و دستش را”، آرى با اينكه وجه اول وجهى است رو براه و كثير الورود در كلام عرب هيچ انسان سليم الفطره ا ى وجه دوم را اختيار نمى‏كند.
اتفاقا بر طبق وجه اول رواياتى از ائمه اهل بيت (ع) وارد شده، و اما رواياتى كه از طرق اهل سنت آمده هر چند كه ناظر به تفسير لفظ آيه نيست، و تنها عمل رسول خدا (ص) و يا فتواى بعضى از صحابه را حكايت مى‏كند، كه در وضو پاى خود را مى‏شسته ا ند، و ليكن از آنجايى كه خود آن روايات در مضمونى كه دارند متحد نيستند، و در بين خود آنها اختلاف است، بعضى حكايت كرده ا ند كه رسول خدا (ص) پاى خود را مسح مى‏كرده، و بعضى ديگر حكايت كرده ا ند كه مى‏شسته، و چون اين دو دسته روايات با هم متعارضند، ناگزير بايد طبق روايات ائمه اهل بيت عمل كرد.

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.