حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳ Saturday, 27 July , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2534×
بسم الله الرحمن الرحیم
برخی معجزات دوازده امام در کتاب مدینة المعاجز
محقق: سید حسن نبوی
مدرسه حضرت بقیة الله عجّل الله تعالی فرجه الشریف
پاییز 1401-1402
امیرالمؤمنین علیه السلام 
الثاني عشر معرفته- عليه السلام- جبرئيل- عليه السلام- و هو على المنبر
64- البرسي و غيره: روي عن عليّ- عليه السلام- أنّه‏  كان ذات يوم على منبر البصرة إذ قال: أيّها الناس سلوني قبل أن تفقدوني، سلوني عن طرق السماوات فإنّي أعرف بها من طرق الأرض، فقام إليه رجل من وسط القوم، فقال له: أين جبرئيل في هذه الساعة؟ فرمق بطرفه إلى السماء، ثمّ رمق بطرفه (إلى الأرض) ، ثمّ رمق [بطرفه‏]  إلى المشرق، ثمّ رمق [بطرفه‏]  إلى المغرب، فلم يجد موضعا، فالتفت إليه، فقال له: يا ذا الشيخ أنت جبرئيل.
قال: فصفق طائرا من بين الناس، فضجّ عند ذلك الحاضرون، و قالوا: نشهد أنّك خليفة رسول الله حقّا (حقّا)  . 
دوازدهم: شناخت امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت به جبرئیل در حال منبر
64- برسی و دیگران: از علی – علیه السلام – روایت شده که روزی بر منبر بصره بود که فرمود: ای مردم، پیش از آن که مرا از دست بدهید، از من بپرسید. راه های آسمان را از من بپرسید که من آنها را بهتر از راه های زمین می شناسم، مردی از میان جمعیت به سوی او شتافت و به او گفت: جبرئیل در این ساعت کجاست؟ پس به آسمان نگاه کرد، سپس به زمین، سپس به مشرق و سپس به مغرب نگاه کرد، اما جایی نیافت، پس رو به او کرد و به او گفت: ای شیخ! تو جبرئیل هستی
فرمود: آنگاه پرنده‌ای از میان مردم کف زد و حاضران در این هنگام ضجه زدند و گفتند: شهادت می‌دهیم که تو جانشین واقعی رسول خدا هستی.
امام حسن علیه السلام
الثامن الطير تظلّه و تجيبه‏
850/ 12- أبو جعفر محمّد بن جرير الطبري: قال: حدّثنا أبو محمّد عبد اللّه بن محمّد (قال: حدّثنا سلمة بن محمّد) ، قال: أخبرنا محمّد بن علي الجاشي، قال: حدّثنا إبراهيم بن سعد، عن أبي عروبة [سعيد بن أبي سعيد] ، عن أبي سعيد الخدري، (قال: رأيت الحسن بن علي- عليه السلام- و هو طفل و الطير تظلّه و رأيته يدعو الطير فتجيبه) . 
هشتم: پرنده ای که بر آن سایه می اندازد و جواب می دهد
850/ 12- ابوجعفر محمد بن جریر طبری: گفت: ابومحمد عبدالله بن محمد به ما گفت: (سلمه بن محمد به ما گفت) محمد بن علی جاشی به ما گفت: ابراهیم بن سعد از ابو عروبه [سعید بن ابی سعید] از ابی سعید خدری به ما گفت: «حسن بن علی علیه السلام را در کودکی دیدم. و پرندگان بر او سایه افکندند و دیدم که پرندگان را صدا می‌زند و آنها او را اجابت کردند».
امام حسین علیه السلام
الثاني عشر علمه- عليه السلام- المصارع بالعراق‏
967/ 20- أبو جعفر محمد بن جرير الطبري: قال: حدّثنا محرز  بن منصور، عن أبي مخنف لوط بن يحيى قال: حدّثنا عباس بن عبد اللّه، عن عبد اللّه بن عباس قال: لقيت‏  الحسين بن علي و هو يخرج إلى العراق فقلت له: يا بن رسول اللّه لا تخرج.
(قال) : فقال (لي) : يا بن عبّاس أ ما علمت إن منعتني‏  من هناك فإنّ مصارع اصحابي هناك.
قلت له: فأنّى ذلك؟
قال: بسر سرّه‏  لي و علم اعطيته‏ .  
دوازدهم: علم حضرت به محل شهادت در عراق
967/ 20 – ابوجعفر محمد بن جریر طبری گفت: محرز بن منصور به ما گفت از ابومخنف لوط بن یحیی گفت: عباس بن عبدالله به ما گفت از عبدالله بن عباس او. گفت: حسین بن علی را در حالی که به سوی عراق می رفت ملاقات کردم، به او گفتم: ای فرزند رسول خدا بیرون نرو.
(فرمود): (به من گفت): ای ابن عباس آیا نمی دانستی که اگر مرا از آنجا باز داشتی، یارانم در آنجا خواهند مرد؟
به او گفتم: پس چگونه است؟
فرمود: از رازی که برای من روشن شده و علمی که به من اعطا شده است.
امام سجاد علیه السلام
الثامن أنّه- عليه السلام- أعطى رجلا درهما و رغيفا فعاش بهما و عياله أربعين سنة
1292/ 40- عنه: قال: حدّثنا أحمد بن سليمان بن أيّوب الهاشمي، قال: حدّثنا محمّد بن بكير، قال: أخبرنا سليمان بن عيسى، قال: لقيت عليّ بن الحسين- عليهما السلام-، فقلت له: يا بن رسول اللّه إنّي معدم، فأعطاني درهما و رغيفا، فأكلت أنا و عيالي من الرغيف و الدرهم أربعين سنة . 
هشتم: این که حضرت علیه السلام به مردی یک درهم و یک قرص نان داد و او و فرزندانش چهل سال با آنها زندگی کردند.
1292/ 40 – از او، گفت: احمد بن سلیمان بن ایوب هاشمی به ما گفت، گفت: محمد بن بکیر به ما گفت، گفت: سلیمان بن عیسی به ما گفت، گفت: علی بن الحسین – درود خدا بر آنها باد – را ملاقات کردم. و به او گفتم: یابن رسول اللّه من فقیر هستم پس درهم و نانى به من داد و من و فرزندانم چهل سال از آن نان و درهم خوردیم.
امام باقر علیه السلام
الثالث عشر علمه- عليه السلام- منطق الورشان‏
1429/ 13- عنه: قال: و روى أحمد بن إبراهيم، عن خاله، عن علي ابن حسان، عن عبد الرحمن بن كثير، عن أبي عبد اللّه- عليه السلام- قال: كان أبو جعفر محمد بن علي الباقر- عليه السلام- في طريق مكة، و معه أبو أميّة الأنصاري و هو زميله في محمله، فنظر الى زوج ورشان في جانب المحمل معه، فرفع أبو أميّة يده لينحّيه، فقال له أبو جعفر: مهلا فان هذا الطير جاء يستخفر بنا أهل البيت، لانّ حية تؤذيه و تأكل فراخه كل سنة، و قد دعوت اللّه [له‏]  أن يدفع عنه و قد فعل‏ . 
سیزدهم: علم حضرت علیه السلام به نطق ورشان (یک نوع پرنده)
1429/ 13 – از او: گفت: و احمد بن ابراهیم از دایی اش از علی بن حسان از عبد الرحمن بن کثیر از ابی عبدالله – درود خدا بر او- روایت کرده است. فرمود: ابوجعفر محمد بن علی باقر در راه مکه بود با ابى اميه انصارى كه هم كجاوه‏اش بود و او به جفت ورشان نگريست در كنار محمل و دست برآورد آنها را دور كند به او فرمود: آرام كه اين پرنده به ما خانواده پناه برند، از این جهت که مارى او را آزار ميدهد و جوجه‏اش را ميخورد هر سال و من از خدا خواستم از او باز دارد و خدا پذيرفت.
امام صادق علیه السلام
الثالث عشر إتيانه- عليه السلام- من المدينة الى الغري و يمشي على الماء و رجع الى المدينة من ليلته‏
1582/ 12- أبو جعفر محمد بن جرير الطبري: قال: (حدّثنا عبد اللّه قال:)  حدّثنا عمارة بن زيد قال: حدّثنا إبراهيم بن سعيد قال: حدّثنا الليث بن إبراهيم قال: صحبت جعفر بن محمد- عليه السلام- حتى أتى الغري في ليلة من [المدينة و اتى‏]  الكوفة، ثمّ رأيته مشى على الماء و رجع‏  الى المدينة و لم ينقص من الليل شي‏ء . 
سیزدهم: آمدن حضرت از مدینه به غری و راه رفتن بر آب و بازگشت به مدینه در همان شب.
12/1582 – ابوجعفر محمد بن جریر طبری: گفت: (عبدالله به ما گفت، گفت:) عماره بن زید به ما گفت، گفت: ابراهیم بن سعید به ما گفت، گفت: لیث بن ابراهیم به ما گفت. گفت: با جعفر بن محمد ـ علیه السلام ـ همراه بودم تا اينكه از مدینه وارد غري شد در شبي و به كوفه آمد سپس ديدم كه بر آب راه مي‌رود و به مدينه بازگشت در حالی که چيزي از شب کاسته نشده بود.
امام کاظم علیه السلام
السادس إيراق الشجرة المقطوعة
1940/ 10- أبو جعفر محمد بن جرير الطبري: قال: حدّثنا أبو محمد سفيان، عن وكيع، قال: قال الأعمش قال: رأيت موسى بن جعفر- عليه السلام- و قد أتى شجرة مقطوعة موضوعة فمسّها بيده فأورقت، ثمّ اجتنى منها ثمرا و أطعمني‏ . 
ششم: برگ رویانیدن به درخت بریده شده
10/1940 ـ ابوجعفر محمد بن جریر طبری: گفت: ابومحمد سفیان به ما گفت از وکیع، گفت: اعمش گفت: موسی بن جعفر علیه السلام را دیدم در حالی که به درختی رسید که بریده شده بود و دستی بر آن کشید پس برگ بر آن روئید سپس از آن میوه درو کرد و به من غذا داد.
امام رضا علیه السلام
التاسع: سيل الذّهب من بين أصابعه- عليه السلام-
2116/ 14- محمّد بن يعقوب: عن عليّ بن محمّد، عن سهل بن زياد، عن عليّ بن محمّد القاساني قال: أخبرني بعض أصحابنا، إنّه حمل إلى أبي الحسن الرضا- عليه السلام- مالا له خطر، فلم أره سرّ به.
قال فاغتممت لذلك و قلت في نفسي: قد حملت (مثل)  هذا المال و لم يسرّ به، فقال: يا غلام الطست و الماء، قال: فقعد على كرسيّ و قال‏ : بيده للغلام، صبّ عليّ الماء [قال‏]  فجعل يسيل من بين أصابعه في الطست ذهب، ثم التفت إليّ فقال لي: من كان هكذا [لا]  يبالي بالّذي حملته إليه‏ . 
نهم: جاری شدن طلا از انگشتان حضرت
2116/ 14 – محمد بن یعقوب از علی بن محمد از سهل بن زیاد از على بن محمد قاسانى گفت : بعضى از اصحاب ما به من خبر دادند: پول بسيارى نزد امام رضا آوردم، ولى حضرت از آن شادمان نگشت من اندوهگين شدم و با خود گفتم: چنين پولى برايش مى‏آورند و او خوشحال نميشود!!.
امام فرمود: اى غلام! آفتابه لگن بياور، سپس روى تختى نشست و دستش را گرفت و بغلام فرمود:
آب بريز، راوى گويد: همين طور طلا بود كه از ميان انگشتانش در طشت ميريخت، سپس متوجه من شد و فرمود: كسى كه چنين است بپولى كه تو برايش آورده‏ئى اعتنائى ندارد.
امام جواد علیه السلام
الرابع: جوابه- عليه السلام- عن ثلاثين ألف مسألة و هو ابن عشر سنين‏
2318/ 10- محمد بن يعقوب: عن عليّ بن إبراهيم، عن أبيه قال:
استأذن على أبي جعفر- عليه السلام- قوم من أهل النواحي من الشيعة، فأذن لهم، فدخلوا فسألوه في مجلس واحد عن ثلاثين ألف مسألة، فأجاب- عليه السلام- و له عشر سنين‏ . 
چهارم: جواب امام جواد علیه السلام به سی هزار سؤال در سن ده سالگی
2318/ 10 – محمد بن یعقوب: عن علی بن ابراهیم از پدرش که فرمود:
گروهی از نواحی از شیعیان از امام جواد علیه السلام اذن گرفتند و جضرت به آنها اجازه داد، پس وارد شدند و در یک جلسه حدود سی هزار سؤال از او پرسیدند و او پاسخ داد  در حالی که ده سال داشتند.
امام هادی علیه السلام
السابع: علمه- عليه السلام- بما يكون‏
2428/ 8- محمد بن يعقوب: بهذا الإسناد لمّا شخص محمد بن الفرج إلى العسكر كتب إليه بردّ ضياعه، و مات قبل ذلك.
قال: و كتب أحمد بن الخضيب إلى محمد بن الفرج يسأله الخروج إلى العسكر، فكتب إلى أبي الحسن- عليه السلام- يشاوره، فكتب إليه: «اخرج فانّ فيه فرجك إن شاء اللّه تعالى»، فخرج فلم يلبث إلّا يسيرا حتّى مات‏ . 
هفتم: علم امام هادی علیه السلام به آنچه می باشد
2428/ 8 – محمد بن یعقوب: با این سند، چون محمد بن فرج بسامره حركت كرد، برايش نامه آمد كه ملك بتو برگشت، ولى او پيش از گرفتن نامه درگذشت.
و احمد بن خضيب بمحمد بن فرج نوشت و از او تقاضا كرد بسامره رود، محمد بعنوان مشورت مطلب را بامام هادى عليه السلام نوشت، حضرت باو نوشت: برو، زيرا گشايش و خلاصى تو در آنست ان شاء اللَّه تعالى. او برفت و پس از اندكى درگذشت.
امام حسن عسکری علیه السلام
الثالث: علمه- عليه السلام- بما يكون و علمه- عليه السلام- بالآجال‏
2520/ 2- محمد بن يعقوب: عن عليّ بن محمد، بالإسناد السابق قال: كتب- يعني ابا محمد- إلى رجل آخر: يقتل ابن محمد بن داود عبد اللّه‏  قبل قتله بعشرة أيّام، فلمّا كان في اليوم العاشر قتل‏ . 
سوم: علم او – سلام الله علیه – به آنچه واقع خواهد شد و علم او – سلام الله علیه – به اجل
2520/ 2 – محمد بن یعقوب: علی بن محمد با سند پیشین. گفت:  امام عسکری علیه السلام به مردی دیگر نوشت: ابن محمد بن داود عبدالله ;کشته می شود و اين نوشته ده روز پيش از كشته‏شدنش بود چون روز دهم رسيد او كشته شد.
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
الثاني عشر: أنّ له بيت الحمد يزهر من يوم ولد إلى يوم يقوم بالسيف‏
2673/ 17- محمد بن إبراهيم النعماني في «كتاب الغيبة»: قال:
أخبرنا عبد الواحد بن عبد اللّه قال: أخبرنا أحمد بن محمّد بن رباح قال:
حدّثنا محمّد بن العباس بن عيسى الحسيني، عن الحسن بن عليّ البطائنيّ، عن أبيه، عن المفضّل قال: سمعت أبا عبد اللّه- عليه السلام- يقول:
«إنّ لصاحب هذا الأمر بيتا يقال له: بيت الحمد، فيه سراج يزهر منذ يوم ولد إلى يوم يقوم بالسيف لا يطفأ» . 
دوازدهم: حضرت خانه حمد  دارد که از روزی که به دنیا آمد تا روزی که به شمشیر قیام کرد روشنی می بخشد.
17/ 2673 – محمد بن ابراهیم نعمانی در «کتاب الغیبة»: فرمود:
عبدالواحد بن عبدالله به ما گفت، گفت: احمد بن محمد بن رباح به ما گفت، گفت:
محمد بن عباس بن عیسی حسینی از حسن بن علی باطنی از پدرش از مفضل برای ما روایت کرده که گفت: شنیدم از امام صادق علیه السلام که می فرماید:
«همانا صاحب اين امر را خانه‏اى است كه بدان «خانه حمد» گويند، در آنجا چراغى است كه روشنى مى‏بخشد و از آن هنگام كه (صاحب امر) زاده شده تا روزى كه با شمشير قيام كند خاموش نخواهد شد».

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.