حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳ Saturday, 27 July , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2534×
? آیا تغییر احکام فقهی به معنای تغییر دین است؟!
در کلیپی که در فضای مجازی منتشر شده، کارشناس برنامه به نام دکتر صدیقه وسمقی ادعاهایی را مطرح می کند که مخدوش بودن آن بر کسانی که به مسائل دینی آگاهی دارند، پوشیده نیست. او می گوید:
▪️«استنباطهای شخصی خودمان را مهر شرعی و دینی بزنیم مثل اینکه یک روز می گوید رای دادن حرام است و یک روز دیگر می گوید جایز است. اینجا اشتباه از برداشت آن شخص است و یا دین است که هر روز تغییر می کند.» 
❇️ مشکل اصلی گوینده این سخن آن است که شناخت کافی نسبت به مراتب احکام و مسائل دینی ندارد، به همین منظور لازم است به نکاتی دقت داشته باشد:
▫️نکته اول: دین عبارتست از مجموعه تعالیم و دستورالعمل هایی که خداوند به وسیله وحی و با واسطه پیامبران برای تأمین سعادت همه جانبه انسانها فرستاده است. بنابراین دین همسان قوانینی است که بشر برای بهبود زندگی خود وضع کرده است.
▫️نکته دوم: مسائل دینی به دو دسته تقسیم می شوند:
برخی مسائل دینی قابل تغییر نیستند و امور ثابتی‌اند که هیچ گونه تغییر و تبدلی در آن روی نمی دهد مانند وجوب نماز و روزه. 
برخی مسائل، تابع شرائط و اقتضائات زمان، دچار تغییراتی می شوند زیرا احکام و مسائل دین با زندگی متغیر بشری، به‌گونه‌ای در هم آمیخته شده که نمی‌توان آنها را در دو مسیر کاملاً جداگانه دنبال کرد. توجه به همین نکته مهم است که موجب پدیدار شدن عناوینی همچون احکام اولیه و ثانویه، تقابل اهم و مهم، اضطرار، اکراه، مصلحت و … در فقه اسلامی شده است. همه مسائلی که به عنوان امور تغییر یافته نام می برند، در این دسته جای می گیرند و تغییر و تبدل آن، هیچ ضرری به اصل دین وارد نمی کند.
▫️نکته سوم: روح حاکم بر دستورات دین، تبعیت و تسلیم بنده در برابر فرامین شارع است. شارع مقدس از باورمندان به اسلام نخواسته است که همه مسائل دین را مطابق آنچه که در لوح محفوظ است، دریابند، بلکه با رسمیت دادن به اجتهاد مجتهد، استنباط او به عنوان وظیفه مکلف را حجیت بخشیده است. بنابراین با وجود تغییر یک حکم، هیچ گناه و تخلفی برای مکلف ثبت نمی شود؛ زیرا تسلیم و تبعیت بنده در این صورت نیز محقق شده است.
▫️نکته چهارم: بر خلاف دیگر مذاهب اسلامی، تشیع به جهت بها دادن به عنصر عقل در استنباطهای فقهی، راه اجتهاد را همچنان مفتوح می داند و مجتهد در تعامل با امور مستحدثه، تلاش می کند به بهترین وجه مصالح و منافع عمومی را در نظر گرفته و حکم شرعی را استخراج کند.
▫️نکته پنجم: عجیب اینکه مقوله ای که به عنوان نقطه قوت دین محسوب می شود، از دیدگاه این شخص به عنوان نقطه ضعف تلقی شده است. این در حالی است که حتی عقل نیز بر چنین همراهی قوانین با شرائط زمان حکم می کند. برای نمونه در مسائلی که هر عاقلی به پسندیده بودن آن حکم می کند، با بروز شرائطی، حکم بر خلاف آن می شود و همچنان مورد تأیید عقلا است. مثلا تجاوز به اموال دیگران امری ناپسند است اما در صورتی که حفظ جان دیگری، متوقف بر تجاوز به اموال محترم باشد، این تجاوز پسندیده می شود.
▫️نکته ششم: در مقایسه دین (به عنوان قانون الهی برای سعادت بشر) با قوانین برساخته بشری، شاهد این هستیم که بشر متمدن نیز تحت تأثیر شرائط زمان، به تغییر و تبدیل قوانین خود دست یازیده است. اگر همراهی دین با اقتضائات زمانه به عنوان نقطه ضعف تلقی می شود، باید لغو قوانین برده داری در سال 1862 میلادی و یا اعطاء حق رأی به زنان در ایالات متحده آمریکا در سال 1920 و یا ممنوعیت سقط جنین که در هفته های اخیر در آمریکا به تصویب رسید، را نیز نقطه ضعف سیستم قانونگذاری غرب بدانیم؛ در حالی که هر انسان عاقلی درک می کند که اقتضائات زمان، زمینه تغییر این قوانین را فراهم آورده است. 
? نتیجه سخن اینکه تغییراتی که در برخی احکام غیر اصلی دین روی داده، به معنای تغییر دین و اشتباه اعمال گذشته نیست؛ زیرا مجتهد با تکیه بر جایگاه مشروع خود، اقتضائات زمان را لحاظ کرده و احکام مستحدثه را استنباط می کند. شارع نیز این استنباط مجتهد را حجت دانسته است و ملکفان را به جهت تغییر حکم، مورد مؤاخذه قرار نمی دهد بلکه به حرکت آنان در مسیر تسلیم و فرمانبرداری پاداش می دهد.
✍️ رسول چگینی

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.