حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳ Saturday, 27 July , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2534×
شعر لیله الرغائب
دنیا مرا به وادی آمال بست و رفت/
دل را به هر که جز تو سپردم، شکست و رفت/
 
زخمی شدم به پنجه ی شیطان، خدای من/
این دل شده است گنجه ی شیطان،  خدای من/
 
باید به آب زمزم اشکی وضو کنم/
باید به توبه جامه ی دل را رفو کنم/
 
طعم گناه، ذائقه ام را به هم زده/
پیش تو حسن سابقه ام را به هم زده/
 
بار گناه بی تو فقط جمع کرده ام/
عمری تباه بی تو فقط جمع کرده ام/
 
سن میشود زیاد و امید وصال کم/
راهی دراز دارم و اما مجال کم/
 
میترسم عاقبت نشوم آنچه خواستی/
از من به غیر توشه‌ی ایمان،  چه خواستی؟!/
 
با کوله بار بی ثمری، رد نکن مرا/
با اشک آمدم بخری، رد نکن مرا/
 
دستم تهی است، کاسه به دستم نگاه کن/
هر چند باز توبه شکستم،  نگاه کن/
 
اصلا نبخش، فرصت هم‌صحبتی بده/
وقتی به این گدای بد غربتی بده/
 
امید من فقط تویی و بس، امید هست!/
من را رسانده ای به رجب،  پس امید هست/
 
دل را به احترام علی رو به راه کن/
ماه علی،  به جان علی یک نگاه کن/
 
نام علی به سینه ی من میدهد شعف/
“شهر” علی رجب شد و شهر علی نجف/
 
محتاج جرعه آب حیاتم، وسیله کن/
دلتنگ یک سفر عتباتم، وسیله کن/
 
دلتنگ روضه ام، چه بگویم؟! نگفتنی است/
داغی است بر دل همه، این غم نگفتنی است:/
 
«چون چاره نیست میروم و میگذارمت»/
دست سنان و شمر لعین میسپارمت/
 
بگذار زخم تشنه ببوسد تو را حسین/
بگذار تیغ و دشنه ببوسد تو را حسین/
 
نسپار جای بوسه من را به خنجرش/
ای نانجیب، تیغ نکش روی حنجرش/
 
محمد کاظمی نیا

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.