حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

یکشنبه, ۱۸ شهریور , ۱۴۰۳ Sunday, 8 September , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2534×

               بسم الله الرحمن الرحیم 



السلام علیک یا بقیت الله (عج)



به گزاف راست نیاید به تمنی نشود 

     کاندرین راه بسی خون جگر باید خورد


                   مقاله ای مختصر 

 پیرامون :

                   (حسود و حسادت )

معنای حسد و حسادت : 

حَسَد یا حسادت از رذایل اخلاقی، به معناى آرزوىِ از بین رفتن نعمت‌ها و داشته‌هاى دیگران است. واژه حسد چهار بار درقرآن به کار رفته است. در کتاب‌های حدیثی، احادیثی در نکوهش حسد، بیان انگیزه‌ها، نشانه‌ها و آثار آن آمده است. حسد از منظر اندیشمندان مختلفی واکاوی شده و دلایلی از جمله عدم رضایت به قضای الهی، خباثت باطنی و داشتن روحیه تکبر برای آن ذکر شده است. تفکر درباره آسیب‌های حسد، تقویت عقل و 

تقویت ایمان و توجه به حکمت‌های خداوند از جمله راه‌های علمی و عملی دانشمندان علم اخلاق برای درمان بیماری حسد است. در فقه حسد را از گناهان کبیره قلمداد می‌کنند ولی اگر در رفتار و کردار وارد نشود طبق حدیث رفع ایرادی بر آن وارد ندانسته‌اند.

آیه قرآن: 

(وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ﴿۵﴾) سوره فلق “آیه ۵”

و از شر [هر] حسود آنگاه كه حسد ورزد (۵)


روایت : قال رسول الله (صل ….) :

اَقَلُّ النّاسِ لَذّةً اَلحَسود.

آدم حسود كمترین لذت و خوشی را از زندگی می‌برد. (بحار، ج ٧٧، ص ١١٢)

  سخن حضرت امام خمینی (ره) معمار انقلاب پیرامون حسادت :

(‏امام فرمودند برای حسد اقسام و درجاتی است به حسب حال محسود‏‎ ‎‏و به حسب حال حسود و اما به حسب حال محسود فی نفسه، درجات آن‏‎ ‎‏شدت و ضعف زیادی  دارد که به حسب اسباب و آثار، اختلاف پیدا کند و‏‎ ‎‏اما به حسب حال حسود، از عداوت یا تکبّر یا خوف یا غیر آن پیدا شود.)

سخنی از رهبر معظم انقلاب پیرامون حسادت:

(وَ أَقَلُّ النّاسِ لَذَّةً أَلحَسُود.
[از میان مردم، حسود، در زندگی از همه کم‌تر لذت می‌برد]
از زندگی لذت نمی‌برد -از لذات معمولی زندگی- به خاطر حسد؛ در درون او یک موریانه‌ای وجود دارد که پایه‌های راحت و تمتع او را می‌پوساند و پوک می‌کند و خراب می‌کند؛ تقصیر کسی هم نیست، مربوط به خودش است. باید با حسد در درون خود 

مبارزه کنیم.)

 – عاقبت حسادت:  داستانی پند آموز :

در ایام خلافت (معتصم عباسی) شخصی از ادباء وارد مجلس او شد. از صحبت‌های او معتصم خیلی خوشوقت گردید و دستور داد در هر چند روزی به مجلس او حاضر شود، و عاقبت از جمله ندیمان (همدم، هم صحبت) خلیفه محسوب شود.

یکی از ندماء خلیفه در حق این ادیب حسد ورزید که مبادا جای وزارت او را بگیرد. به خیال افتاد او را به طریقی از بین ببرد. روزی وقت ظهر با ادیب از حضور خلیفه بیرون آمدند و از او خواهش کرد به منزلش بیاید و کمی صحبت کنند و ناهار بماند، او هم قبول کرد.

موقع ناهار سیر گذاشته بود و ادیب از آن خوراک سیر زیاد خورد. وقت عصر صاحب خانه به حضور 

خلیفه رفت و صحبت از ادیب کرد و گفت: من نمک پرورده نعمت‌های شما هستم نمی‌توانستم این سر را پنهان کنم که این ادیب که ندیم شما شده در پنهانی به مردم می‌گوید: بوی دهن خلیفه دارد مرا از بین می‌برد، پیوسته مرا نزد خود احضار می‌کند.

خلیفه بی اندازه آشفته گردید و او را احضار کرد. ادیب چون سیر خورده بود کمی با فاصله نشست و با دستمال دهن خود را گرفته بود.

خلیفه یقین کردکه حرف وزیر درست است. نامه ای نوشت به یکی از کارگزارانش که حامل نامه را گردن بزند.

ندیم حسود در خارج اطاق خلیفه منتظر بود و دید زود ادیب از حضور خلیفه آمد و مکتوبی در دست دارد. خیال کرد در نامه خلیفه نوشته مال زیادی به وی دهند. حسدش زیادتر شد و گفت: من ترا از این زحمت خلاص می‌دهم و دو هزار درهم این نامه را خرید و گفت: چند روز خودت را به خلیفه نشان 

مده، او هم قبول کرد.

ندیم حسود نامه را به عامل خلیفه داد و او گردن او را زد. مدتی بعد خلیفه سؤال کرد ادیب ما کجاست پیدا نمی‌شود آیا به سفر رفته است؟ گفتند: چرا ما او را دیده‌ایم. احضارش کرد و با تعجب گفت: ترا نامه ای دادیم به عامل ندادی؟ قضیه نامه و وزیر را نقل کرد. خلیفه گفت: سؤال می‌کنم، دروغ نگو، بگو تو به ندیم ما گفتی: بوی دهن خلیفه مرا اذیت می‌کند؟ گفت: نه، خلیفه بیشتر تعجب کرد و گفت: چرا نزد ما آمدی دورتر نشستی و با دستمال دهان خود را گرفتی؟

عرض کرد: ندیم شما مرا به خانه خود برد و سیر به من خورانید، چون به حضور شما آمدم ترسیدم بوی دهانم خلیفه را آزار نماید.

خلیفه گفت: الله اکبر، و قضیه حسادت ندیم و قتل حاسد و زنده بودن محسود را برای همه حضار نقل کرد و همگان در حیرت شدند.


نتیجه : حسود و به طور کلی و عام تر حسادت نسبت به دیگران عاقبت خوشی ندارد و در دین نکوهش شده است و از آیات و روایت این طور استفاده میشود که از گناهان کبیره است و عذاب در پی دارد لذا انسان هایی که در پی کمالات انسانی هستند باید تلاش کنند که این مرض نفسانی که چه بسا عامل خیلی از امراض غیر قابل جبران باشد را از خود دور کنند و خود را با داروی شگفت قرآن و روایات درمان کنند .

والسلام علیکم . 

محمد رضا نصیری 
۱۴۰۱/۳/۱۴

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.