حدیث روز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

شنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۳ Saturday, 27 July , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2534×
? بسم الله الرحمن الرحیم ?
 – تصديق مشركين از سوى ابوبكر و عمر! ?
مورد ديگرى كه آنها در مقابل نصّ صريح پيغمبر – صلّى اللّه عليه وآله – به رأ ى خود اجتهاد نمودند، هنگامى بود كه گروهى از مشركان براى موضوعى كه رخ داده بود، به حضور پيغمبر – صلّى اللّه عليه وآله – رسيدند. و رسول خدا – صلّى اللّه عليه وآله – آنها را به ابوبكر و عمر حوالت داد، و اين دو به جاى اينكه عذر آنها را بخواهند، از آنان شفاعت نمودند!
موضوع اين بود كه چند نفر از مشركين نزد پيغمبر – صلّى اللّه عليه وآله – آمدند و گفتند: اى محمّد! ما همسايگان و هم پيمانان تو هستيم . تنى چند از بردگان ما به تو پيوسته اند كه نه به خاطر دين و نه به عنوان آموختن احكام بوده است ، بلكه از املاك و كار ما دست كشيده و گريخته اند. ازين رو آمده ايم تا آنها را به ما تحويل دهى تا باز گردانيم . پيغمبر – صلّى اللّه عليه وآله – مطلوب ايشان را اجابت نكرد تا مبادا آنها را از دينشان برگردانند.
با اين وصف ، نخواست شخصاً دست رد به سينة ا آنها بزند. ازين رو خطاب به ابوبكر فرمود: اى ابوبكر! تو چه مى گويى ؟ پيغمبر – صلّى اللّه عليه وآله – انتظار داشت ابوبكر درخواست آنها را ردّ كند، ولى ابوبكر گفت : يا رسول اللّه ! آنها راست مى گويند! رسول خدا – صلّى اللّه عليه وآله – برآشفت ، چون پاسخ ابوبكر موافق خواست خدا و پيغمبر نبود.
سپس از عمر كه انتظار داشت او مطلوب ايشان را مردود بداند، سؤ ال فرمود: اى عمر! نظر تو چيست ؟
عمر گفت : يا رسول اللّه ! راست مى گويند! اينان همسايگان وهم پيمانان شما هستند! از شنيدن اين سخن ، رنگ رخسار پيغمبر – صلّى اللّه عليه وآله – دگرگون شد.
اين حديث را احمدبن حنبل در جلد اول مسند خود، صفحه 155 از حديث على – عليه السّلام – نقل كرده است . نسايى نيز در الخصائص ‍ العلويه صفحه 11 آن را نقل كرده است . ادامه حديث از خصائص نسايى چنين است :
((در اينجا پيغمبر – صلّى اللّه عليه وآله – فرمود: ((اى گروه قريش ! به خدا قسم ، خداوند شخصى از شما را بر شما برانگيخته مى كند تا به خاطر پيشرفت دين خدا با شما پيكار كند)).
ابوبكر گفت : يا رسول اللّه ! آن كس من هستم ؟
فرمود: نه .
عمر گفت : يا رسول اللّه ! من هستم ؟
فرمود: نه . او كسى است كه وصله به كفش مى زند.
در آن موقع پيغمبر – صلّى اللّه عليه وآله – كفشى به على – عليه السّلام – داده بود و آن حضرت مشغول وصله زدن به آن بود)).
? نویسنده: محمد جواد علی محمدی ?
?( مؤسسه پژوهشی معالم )?
⭕️ منبع : اجتهاد مقابل نص
زیر نظر حوزه علمیه بقیة الله عج
تحت حضرت اشراف آیت الله ناصری دامت برکاته 
▪️ پیام رسان ایتا و تلگرام: 
 ♦️ @maalemqom ♦️
 ▪️ پیام رسان واتساپ:  https://chat.whatsapp.com/GBccMtJ8NOJG7YKFIPWQz7

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.