بسم هللا الرحمن الرحیم
امر به معروف و نهی از منکر
آل عمران
تَكُن
ْ
َو ْ ل
ِّ منكُم
َّمة
أ یَ ْدعُو َن ى ُ
لَ
ِّ
ِّر إ
َخیْ
ال ُمُرو َن ْ
ْ
َمعْ ُرو ِّف َویَأ
َه بِّال ْو َن ْ
ُمن َك َع ِّر َو ِّن یَنْ
ال ئِّ َك ْ
َٰ
ولَ
ُ
أ
ِّل ُحو َن َو ُ
ُمفْ
ْ
هُم ال
و باید از شما گروهي باشند كه ] همه مردم را [ به سوي خير ] اتحاد ، اتفاق ، الفت ، برادري ، مواسات و درستي [ دعوت
نمایند ، و به كار شایسته و پسندیده وادارند ، و از كار ناپسند و زشت بازدارند ; و اینانند كه یقينا رستگارند .)١٠٤ )
امام صادق علیه السالم می فرمایند:ویل لمن ال یدین هللا باالمر بالمعروف والنهی عن المنکر
وای بر کسی که با امر به معروف و نهی از منکر خدا را دینداری نکند.)الذهد الحسین بن سعید حدیث ۴١ص ۲٠)
امام خمینی ره در اهمیت امر به معروف و نهی از منکر می فرماید:وقتی یک کشوری ادعا می کند که جمهوری اسالمی است و
می خواهد جمهوری اسالمی را متحقق کند ،این کشور باید همه افرادش آمر به معروف و نهی از منکر باشند .)صحیفه امام جلد
)۴۶۹ص١۳
سخن مقام معظم رهبری حفظ هللا درباره امر به معروف و نهی از منکر: اگر معنای امر به معروف و نهی از منکر و حدود آن
برای مردم روشن شود ،معلوم خواهد شد یکی از نو ترین ،شیرین ترین ،کار آمد ترین وکار سازترین شیوه های تعامل اجتماعی
،همین امر به معروف و نهی از منکر است .
)سال ١۳۷۹بیانات در خطبه نماز جمعه تهران(
بُشر حافي اهل لهو و لعب بود و خانهاي مانند قصر داشت . كنیز او در جلو درب خانه مرد عربي را دید. آن مرد پرسید:
ـ صاحب خانه، عبد است یا مولي؟
ـ این خانه، با این تشكیالت، مال آقا و مولي است.
ـ راست ميگویي! اگر عبد بود، اینگونه نبود.
كنیز به خانه بازگشت. بشر پرسید:
ـ كنیز! چرا دیر كردي؟
ـ مرد عربي از من پرسشي كرد. تا پاسخ او را دادم، معطل شدم.
ـ از تو چه پرسید؟
كنیز جریان را بازگو كرد. بُشر با شنیدن آن، به سرعت به دنبال آقا دوید . وقتي به او رسید، به پاي آقا افتاد و عرض كرد:
ـ آقا جان! من غلط كردم! نفهمیدم! من عبد خدا هستم! تا به حال طاغي و یاغي بودم!
دِّر خانة خدا به روي هر بنده اي باز است. امام كاظم ـ علیه السالم ـ دست محبت بر سرش كشید و فرمود:
بشر گفت: زماني كه خداوند مرا مورد عنایت و محبت خویش قرار داد، پابرهنه بودم. بنابراین، به بركت آن، تا آخر عمر كفش
به پا نخواهم كرد و به » بُشر حافي« )یعني پا برهنه( معروف شد. او از آن پس، انسان زاهدي شد. به طوري كه لهو و لعب را
كنار گذاشت و كنیز و غالمهایش را آزاد كرد و اموال خویش را انفاق نمود.
)الکنی وااللقاب ج۲ ص١۵۳)
ثبت دیدگاه